پرسش :

این سخن شریعتی «نمی‌خواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمایید. فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم می‌گیرد که چه لباسی برازنده اوست!!» چگونه با الزام حجاب قابل جمع است؟


پاسخ :
این که یک رفتار شایسته از فکر و اندیشه سالم و صالح منشاء بگیرد بسیار شایسته و شکل ایده آل یک رفتار بهنجار است. اگر منظور دکتر شریعتی از این جمله همین باشد ، سخن شایسته ای است.
اما آیا منطقی است که بگوییم؛ در صورتی رفتار شایسته ای باید الزام شود که قبل از آن فکر شخص اصلاح شده باشد؟ در صورتی شراب نمی خورم که قبل از آن مضرات شراب را کاملا درک کنم! در صورتی مواد مخدر مصرف نمی کنم تا مضرات آن را فهمیده باشم! و... مدت زمانی که فکر خانم در مورد مصالح پوشش و حجاب، اصلاح نشده است یا فکر جوانی در مورد مضرات هروئین و شراب اصلاح نشده است، اشکالی ندارد که شراب بخورد، هروئین مصرف کند یا بی حجاب باشد! یا اینکه اصلا کسانی که در صدد نیستند فکرشان را اصلاح کنند، اشکالی ندارد که معتاد و شرابخوار و دزد و بی حجاب و ... باشند!!!
اصلا اگر انسان فکور نتواند با عقلش مصلحت یک حکم الهی را دریابد ، مجوز آن را دارد که خلاف آن حکم الهی عمل کند؟ اگر انسانی نتوانست با تمام قوای عقل بشری ، نجاست و حرمت گوشت خوک را پی ببرد، در این صورت مجاز است گوشت خوک مصرف کند؟
آیا انسان و حتی آدم فرهیخته و تحصیل کرده ای مثل دکتر شریعتی به روح و روان و خلقت انسان آشنایی کامل دارند و همه مصالح خود را می توانند تشخیص دهند و یا پروردگار عالم که خود انسان را خلق نموده و به تمام زوایای روح و روان او آگاه است، چنین صلاحیتی را دارد؟ خدا اگر می خواست خود این اختیار را به زنان مسلمان می داد تا خودشان پس از کسب آگاهی نسبت به انتخاب پوشش مناسب اقدام نمایند، از چه خداوند خود به طور دقیق حدود حجاب را نه تنها برای زنان بلکه برای مردان نیز بیان می کند؟
نکته دیگر این است که تأثیرات متقابل قلب، فکر و اندیشه و عمل بر یکدیگر را نبایستی نادیده گرفت. این اثرات بر کسی پوشیده نیستند و انکار ناپذیرند.
قلب و اندیشه و عمل سه حوزه ای هستند که بر یکدیگر اثر متقابل دارند. تأثیر آن چه در قلب می گذرد بر اندیشه و عمل از همه بیشتر است. سپس این اندیشه است که بر قلب و عمل اثر می گذارد. دکتر شریعتی در سخن بالا نیز بر این اثر اشاره نموده است. در اینجا باید گفت شاید دکتر شریعتی به نکته ی درستی اشاره کرده باشند که عمل اگر متأثر از اندیشه باشد درست تر خواهد بود اما باید پرسید عمل درست برخواسته از کدام اندیشه؟ اندیشه ای که بر اثر اعمال نادرست فاسد گردیده است؟
نباید از اثر متقابل عمل بر اندیشه غافل بود. هرچند تأثیر اندیشه بر عمل و قلب، بیشتر است از اثر عمل بر اندیشه و قلب. اما آن چه حائز اهمیت است و در سخن دکتر شریعتی مورد غفلت قرار گرفته است تأثیر عمل بر قلب و اندیشه است. شاید تأثیر عمل بر قلب و اندیشه به اندازه ی تأثیر آن چه در قلب و روان است بر اندیشه و عمل نباشد، اما در عین حال این تأثیر انکار ناپذیراست. چنان چه خداوند در قرآن کریم در سوره ی مطففین آیه ی 14 بر اثر عمل بر قلب و روح و روان انسان اشاره نموده است و می فرماید: «بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون بلکه آن چه (از کردار زشت) کسب کرده اند، زنگار قلوب آنان شده است.»
پس رفتار نادرست انسان مانند زنگ آهن بر روی قلبش می نشیند و آن را از شناخت نیکی ها و بدی ها باز می دارد و چشم دل را کور می کند.
از این آیه روشن می شود که قلب انسان بر حسب فطرت و آفرینش مانند آیینه است و اعمال زشت انسان همچون زنگار بر صفحه ی دل او نقش می بندد و مانع تابش انوار حقایق بر آن می گردد و نمی گذارد قلب به درستی، خوبی ها و بدی ها را بفهمد و خوهای زشت و ناروا را از غیر آن تمیز دهد.
از آن جایی که قلب بر اندیشه ی انسان نیز اثر گذار است بنابراین، عمل سوء علاوه بر تیره نمودن قلب، اندیشه ی انسان را نیز خراب خواهد نمود و عقل، این پیامبر درون دیگر قادر به تشخیص عمل درست از نادرست نخواهد بود؛ پس اینگونه نیست که اگر زنی تا وقتی از راه اندیشه و فکر به نتیجه ی درست درباره ی پوشش مناسب نرسیده باشد هرچه بخواهد بپوشد امید آن باشد که با وجود اثری که عمل بی حجابی بر قلب و روان و اندیشه ی او گذاشته است، بتواند پوشش مناسب را اتخاذ کند.
در این جا بیان این مثال خالی از لطف نیست: شما کودکی را در نظر بگیرید که مادر او از او می خواهد تا دندان هایش را مسواک کند و کودک می گوید که من تا وقتی نفهمم که چرا و چگونه باید مسواک زد دندان های خود را مسواک نخواهم کرد. ممکن است جستجوی او برای یافتن پاسخ این پرسش آن قدر به طول بیانجامد که دندان های او دیگر فاسد شده باشند. عقل حکم می کند که او خواسته ی مادرش را که دلسوزترین افراد نسبت به اوست را علی رغم اینکه هنوز جواب پرسش هایش را نمی داند انجام دهد ولی در عین حال همواره به دنبال پاسخ پرسش هایش نیز باشد.
هر چند خداوند علم وآگاهی در راه اصلاح فکر و اندیشه را از بشر نگرفته است و درآیات متعدد، امر به این تفکر وتعقل نموده است درعین حال عمل به احکام شرع را مشروط به اصلاح فکر و اندیشه نکرده است. چرا که خداوند از هر کسی به ما مهربان تر بوده و از هر کسی آگاه تر به خلقت آن چه خود خلق نموده است می باشد پس اگر او از ما می خواهد که مثلاََ حجاب را به گونه ای خاص در جامعه پیاده کنیم این امر از حکمت و آگاهی و رحمت او نسبت به ما سرچشمه می گیرد و این که او از اثرات عمل بر قلب و روان و اندیشه آگاه است.
در نتیجه اشکال دیگری که به این کلام بر می گردد این است که او اثر عمل بر قلب و اندیشه را نادیده گرفته است. عمل نادرست، اندیشه و قلب را فاسد خواهد نمود و اندیشه ی فاسد دیگر قادر به تشخیص عمل درست نخواهد بود.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، قم: اسراء، 1391.
2. حدادعادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران: سروش، 1392.
3. شفیعی سروستانی، ابراهیم، حجاب: مسئولیت‌ها و اختیارات دولت اسلامی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387.
4. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، تهران: صدرا، 1393.
5. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: صدرا، ‎۱۳۶۵.
6. مهدی‌زاده، حسین، حجاب شناسی، قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1381.
7. مهریزی، مهدی، نواندیشی دینی و مسئله زن، قم: صحیفه خرد، 1389.

منبع: اندیشه قم