پرسش :

ما برای توسعه کشورمان، رفع بیکاری‌ها و نابسامانی‌های اقتصادی، نیازمند پول و امکانات مادی هستیم؛ چرا باید به کشورهایی مثل لبنان، فلسطین، سوریه و یمن کمک کنیم؟


پاسخ :
برای توجیه این کمک‌ها، چند دلیل داریم؛ دلیل اول این کار، منحصر به ما نیست و هر کشوری در هر جای دنیا، بخشی از امکانات خود را صرف کمک‌های خارجی می‌کند؛ صرف نظر از این که این کشور، فقیر باشد یا ثروتمند. بسیاری از کشورهای آفریقایی، پذیرای آوارگان دیگر هستند و یا بار مشکلات کشورهای دیگر را به دوش می‌کشند؛ در حالی که خودشان در نهایت فقرند. در کشور بروندی یا رواندا، جنگ قبیله‌ای صورت گرفت و عده‎ای که مورد ستم قبیله‎ها بودند، به کشورهای فقیر مجاور فرار کردند و هر چند خود اینها فقیر بودند، ولی میهمان‎های ناخوانده را از کشور خود بیرون نکردند و یا از حداقل امکانات، محروم نساختند. در کشوری، زلزله‎ای رخ می‎دهد و یا سیلی جاری می‎شود. کشورهای دور و نزدیک به آن کشور، کمک می‎کنند و یا همه کشورها، سهمیه‎ای به بهداشت جهانی می‎دهند و بهداشت جهانی، آن را صرف کشورهای فقیر می‎کند.
بنابراین، کمک کردن به کشورهای دیگر، امری رایج و بین المللی است و هیچ کشوری نمی‌تواند از زیر بار این مسئولیت، شانه خالی کند؛ گر چه کشور خودش نیازمند به این کمک مالی باشد. این کار، اختصاص به ما ندارد و امروز به عنوان یک وظیفه بین المللی، برای همه کشورها و ملت‌های متمدن عالم، تعریف می‌شود و ما نمی‌توانیم از این عرف پذیرفته شده بین المللی، شانه خالی کنیم؛ زیرا ما نیز در جایی محتاج به کمک دیگران هستیم. ما باید دین خودمان را به جامعه بین المللی ادا کنیم تا جزء فعالان عرصه بین الملل به حساب بیاییم؛ زیرا بخشی از نیازهای سیاسی و اقتصادی ما در همکاری با جامعه بین الملل تأمین می‌شود. ما باید حضور داشته باشیم و هزینه این حضور را نیز بپردازیم. حق عضویتی که به سازمان ملل، یونسکو، بهداشت جهانی، سازمان کار و کنفرانس اسلامی می‌دهیم، رقم بالایی است؛ ولی نمی‌توانیم از آن شانه خالی کنیم؛ زیرا بخشی از نیازمندی‌های ما، در عضویت، فعالیت و مشارکت در مجامع بین المللی تأمین می‌شود.

دلیل دوم، رابطه بین کشورهای اسلامی است؛ یعنی بخشی از منافع ما، در بین الملل اسلامی تأمین می‌شود. این منافع، ممکن است سیاسی، معنوی، فرهنگی یا مادی باشند. اگر شما بخواهید از بانک اسلامی وام بگیرید، باید عضو کنفرانس اسلامی باشید و حقتان را آن جا بپردازید. باید نشان دهید که در روز حادثه، به کمک کشورهای دیگر اسلامی می شتابید تا اگر شما یک نیاز سیاسی پیدا کردید یا جبهه‌ای در مقابل شما شکل گرفت، بتوانید کمک‌های سیاسی و بین المللی دیگر کشورهای اسلامی را طلب کنید.
جامعه اسلامی، اعضای یک پیکرند و نمی‌شود گفت که عضوی دردی داشته باشد و دیگر عضوها راحت باشند.
جامعه اسلامی، «امت واحده» است و نمی‌شود بخشی از جامعه اسلامی، دچار مشکلی باشد و بقیه، احساس راحتی کنند. امروز بیش از هر روزی، جهان به هم مرتبط و به یک «دهکده جهانی» تبدیل شده است. در این دهکده، همه به هم نزدیکند و همسایه‌های دیوار به دیوار، نمی‎توانند بی خبر از هم باشند و به همدیگر بی اعتنایی کنند. بنابراین، در صحنه بین المللی، باید به وظیفه بین المللی و در جهان اسلام، باید به وظیفه «اسلامی» خود عمل کنیم؛ چون ما نیز حرف‎ها، پیشنهادها و نیازمندی‎هایی داریم و نمی‎توانیم اینها را مطرح کنیم؛ مگر این که اگر دیگران نیز مشکلاتی را مطرح کردند، ما به کمک آنان بشتابیم. این، مادی‎ترین تحلیل کمک به جهان اسلام است.

دلیل سوم این که بخشی از امنیت ملی هر کشوری، در خارج از مرزهای آن کشور تأمین می‎شود. شما نمی‎توانید در خاک ایران بنشینید، در محدوده خاک ایران بمانید و بعد توقع داشته باشید که امنیت شما تأمین گردد. حضرت امیرمؤمنان علیه السلام می‎فرماید: «هیچ قومی ذلیل نشدند؛ مگر این که در خانه خود نشستند تا دشمنان به سراغ آنان آمدند». این، واقعیت همیشه تاریخ است. اگر شما این جا نشستید، می‎بینید دشمن در کشورهای همسایه و منطقه شما، زمینه سازی می‎کند و ممکن است علیه شما کاری بکند. شما نباید بنشینید تا طرح‎های دشمن از مرحله طرح و نقشه، به عمل درآید و به خاک شما حمله کنند و بعد شروع به دفاع کنید. اگر دیدید در خارج از مرزهای شما و در کشورهای همسایه یا در منطقه شما اقداماتی علیه شما می‎کنند، باید دخالت کنید. این، خواست و سیاست عمومی هر کشوری است که می‎خواهد سرپا بماند.
آمریکایی‎ها در نیمکره غربی هستند؛ ولی ناوگان خود را به نیمکره شرقی فرستاده‎اند. ناوگان ششم آنها در مدیترانه، ناوگان هفتم آنها در اقیانوس هند و کبیر و ناوگان پنجم آنان، در خلیج فارس مستقر است. اگر از آمریکایی‎ها بپرسند که شما در خلیج فارس چه می‎کنید و ناوهای هواپیمابَرِتان در خلیج فارس چه می‎کنند؟ می‎گویند: منافع ملی ما ایجاب می‎کند که در خلیج فارس باشیم. بنابراین، منافع ملی آمریکا ایجاب می‎کند که آنها در خلیج فارس باشند؛ منافع ملی روس‌‎ها ایجاب می‎کند که با ده هزار نیرو و ناو و هواپیما، در دریای خزر، مانور بدهند؛ منافع هندی‎ها ایجاب می‎کند که در اقیانوس هند، مانور دریایی بدهند و ... .
منافع ایران هم ایجاب می‎کند که در منطقه خود، حضوری فعال داشته باشد و حداقل شاخص‎ها و گیرنده‎هایی داشته باشد که بتوانند پیش از وقت، اخطار بدهند و ما را از خطرهایی که در پیش داریم، آگاه سازند تا اقدامات پیش گیرانه انجام شود. پیشگیری، همیشه مؤثرتر و کم هزینه‎تر از درمان است. پیشگیری، چه در دردهای جسمی و چه در دردهای روحی یا اجتماعی، ارزان‎تر و مؤثرتر است.
این، یک اصل پذیرفته شده است که بخشی از پایه‌های امنیت ملی کشورها، در خارج از مرزهای آنها مستقر شود. ما در لبنان، فلسطین، خلیج فارس، دریای خزر، آسیای مرکزی، قفقاز، افغانستان، آفریقا، بالکان و ...، باید حضور داشته باشیم تا بتوانیم از منافع ملی خود دفاع کنیم. این، به معنای دخالت در امور داخلی دیگران نیست. ما به دولت افغانستان کمک می‌‎کنیم؛ اگر زلزله‌‎ای آمد، کمک‌های امدادی می‌‎فرستیم و اگر آواره‎های افغانی به ایران آمدند، از آنها پذیرایی می‎کنیم. ما نمی‎توانیم یک مرز و دیوار آهنین بین ایران و افغانستان بکشیم و اگر کشیدیم، مطمئن نیستیم که کسی از این دیوار بالا نمی‎رود و به این طرف نمی‎آید. یکی از چیزهایی که نمی‎توانیم تغییر بدهیم، همسایه‎هاست. دو کشوری که همسایه‎اند، تا قیامت با هم همسایه خواهند بود. ما نمی‎توانیم عراق را از این جا برداریم و بگذاریم در سیبری و سیبری را برداریم و بگذاریم جای عراق؛ پس چیزی که ثابت است، همسایه‎های هر کشوری است و ما باید به همسایه‎های خود توجه داشته باشیم.
اگر دشمنان بخواهند علیه ما کاری بکنند، حتما در کشورهای همسایه ما، پایگاه درست می‎کنند. اگر ما رابطه خود را با کشورهای همسایه و منطقه اصلاح کنیم، آن کشور همسایه، به دشمن یا متجاوز خارجی، اجازه نمی‎دهد که پایگاه نظامی علیه ما ایجاد کند؛ پس اگر قرار شد به ایران حمله ای صورت بگیرد، حتما از طریق همسایه‎هاست و اگر ما رابطه خودمان را با همسایه‎هایمان اصلاح کنیم، این شانس را کم می‎کنیم یا از بین می‎بریم.
یکی از کشورهای قسم خورده ایران، اسراییل است. اسراییلی‎ها تلاش می‎کنند که در کشورهای همسایه ما نفوذ کنند. آنان سعی می کنند تا در خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز، حضوری فعال داشته باشند و این را هم تصریح کرده‎اند که ما سعی می‎کنیم در حیاط خلوت ایران، نفوذ کنیم. حیاط خلوت ما، کشورهای همسایه ما - عراق، افغانستان، پاکستان، آذربایجان، ترکیه، ترکمنستان و کشورهای خلیج فارس - هستند. اسراییلی‎ها می‎خواهند با برقراری رابطه با همسایه‎های ما، بر ما فشار وارد کنند. ما هم اگر قرار باشد اقدام متقابل انجام دهیم تا توازنی بین امکانات ما و دسترسی‎های اسراییل فراهم شود، حتما باید با کشورهایی که با اسراییل همسایه اند، رابطه داشته باشیم. بنابراین، ما با لبنان و سوریه - به عنوان دو کشور همسایه اسرائیل - رابطه استراتژیک داریم و این در حقیقت، کمک بزرگی به حفظ امنیت ملی ماست.
سوریه، متحد ماست. در لبنان، حزب اللّه، متحد ماست و اینها در کنار مرز اسراییل قرار دارند. اگر اسراییلی‎ها در آذربایجان و ترکمنستان نفوذ کنند، یکی از اهدافشان، فشار آوردن بر ایران است و ما هم باید کار متقابل انجام دهیم تا توازن منطقه‎ای به وجود آید. بسیاری از موارد امنیت کشورها، در سایه توازن استراتژیکی بین نیروهای مختلف و با عوامل ایجاد کننده قدرت در منطقه، حاصل می‎شود. اگر اسراییلی‎ها بیایند و در جای جای کشورهای همسایه نفوذ کنند، به این معناست که هر وقت خواستند می‎توانند بر ما فشار آورند و در این صورت، ما وسلیه متناسب و متفاوتی برای خنثی کردن فشار آنها نداریم.
بنابراین، اگر اسلامی و انسانی هم فکر نکنیم و یا به عرف بین المللی بی‌اعتنا باشیم، باز هم مصالح و منافع ما ایجاب می‎کند که پایه‎های امنیتی خود را در بیرون از مرزهای جغرافیایی کشورمان، محکم کنیم. با توجه به این موضوع، تحکیم دوستی با حزب اللّه و مردم لبنان، در حقیقت، یکی از امکانات بسیار خوب جمهوری اسلامی در این رودررویی منطقه‌ای است.
این، وضع توسعه طلبی زیاده خواهی آمریکایی‎ها و اسراییلی‎هاست که اصلاً حد ندارد و ما با این شرایط سخت و دشوار، مواجه هستیم. آیا مصلحت است که به خواب خرگوشی برویم و منتظر باشیم تا هر بلایی می‎خواهند، بر سر ما بیاورند؟ نطفه‎های توطئه، در اطراف ما و علیه ما، در حال شکل‎گیری است و ما باید با خلق امکانات، اینها را خنثی کنیم؛ قبل از این که این ظرفیت‎های خصومت، علیه ما به فعلیت تبدیل شوند که در این قسمت، جمهوری اسلامی تا حدود زیادی موفق بوده است.
حفظ امنیت و استقلال کشور و مقاومت و پایداری در مقابل توسعه طلبی آمریکا و اسراییل، هزینه‎ای دارد که باید آن را پرداخت کرد و کشورهایی که حاضر نیستیم این هزینه‎ها را بپردازند، بیش از این، به آنها تحمیل می شود و دچار وضعیتی می‎گردند که اگر چند برابر آن هزینه را هم صرف کنند، باز مشکل‌شان حل نمی‎شود. نمونه بسیار روشن آن، ترکیه و عراق است.
منبع: hawzah.net