مصلح جهانى
پرسش :
آیا اعتقاد به وجود مصلح جهانى، مخصوص مسلمانان است یا اینکه ادیان دیگر نیز به آن اعتقاد دارند؟
پاسخ :
بر اساس مطالعات و بررسى هاى صورت گرفته در متون دینى مذاهب مختلف و باورها و اعتقادات اقوام و ملل جهان، اعتقاد به ظهور «منجى و مصلح جهانى» و باورداشت آینده اى روشن و مطلوب، عقیده اى عمومى و فراگیر است و اختصاص به یک یا دو مذهب ندارد.
تمامى ادیان ابراهیمى و بیشتر مذاهب موجود، معتقد و منتظر آمدن «نجات دهنده اى» در واپسین دوره از تاریخ هستند که در آن عصر طلایى، جامعه جهانى، آکنده از صلح و صفا، معنویت و نورانیت و قسط و عدالت خواهد بود. کاستى ها و دشوارى ها، زدوده شده و رذایل و ناراستى ها از بین خواهد رفت. انسان ها به مراحل بالاى کمال و تعالى معنوى و مادى دست یافته، از نعمت و برکات بى شمار بهره مند خواهند شد. مسئله عقیده به ظهور یک رهبر الهى و آمدن نجات دهنده اى در آخرالزمان، به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّت ها و پیروان همه ادیان الهى و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریت، انسان ها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و ناامیدى دور کرده و در انتظار ظهور «مصلح موعود جهانى» در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.
نام هاى موعود در بعضى از کتاب هاى ادیان و ملل مختلف چنین است:
1. «صاحب»، در صحف ابراهیم؛
2. «قائم»، در زبور سیزدهم؛
3. «قید مو»، در تورات به لغت ترکوم؛
4. «ماشیح» (مهدى بزرگ)، در تورات عبرانى؛
5. «مهمید آخر»، در انجیل؛
6. «سروش ایزد»، در زمزم زرتشت؛
7. «بهرام»، در ابستاق زند و پازند؛
8. «بنده یزدان»، در زند و پازند؛
9. «لند بطاوا»، در هزارنامه هندیان؛
10. «خوراند» در جاویدان؛
11. «خجسته» (احمد)، در کندرال فرنگیان؛
12. «خسرو» در کتاب مجوس؛
13. «پرویز»، در کتاب برزین آذر فارسیاب؛
14. «فردوس اکبر»، در کتاب قبروس رومیان؛
15. «کلمه الحق»، در صحیفه آسمانى؛
16. «صمصام الاکبر»، در کتاب کندرال؛
17. «بقیة الله »، در کتاب دوهر؛
18. «قاطع»، در کتاب قنطره؛
19. «سوشیانس»، در کتاب زند و هومومن یس (زرتشتیان)؛
20. «منصور» در کتاب دید براهمه؛
21. «ایستاده» (قائم)، در کتاب شاکمونى؛
22. «ویشنو»، در کتاب ریگ ودا؛
23. «فرخنده» (محمد)، در کتاب وشن جوک؛
24. «راهنما» (هادى و مهدى)، در کتاب پاتیکل؛
25. «پسر انسان»، در عهد جدید (اناجیل) و...[1].
البته اعتقاد به وجود «منجى موعود» (مهدویت) یک عقیده اصیل اسلامى است که ریشه قرآنى دارد و احادیث متواترى - به ویژه در منابع معتبر روایى شیعه - درباره آن وارد شده است.
به عبارت دقیق تر این باورداشت در بین اسلام و مذهب شیعه، ملموس تر، یقینى تر و روشن تر است و یکى از ارکان مهم اعتقادى آن به شمار مى رود. با این حال این حقیقت معهود و اندیشه اصیل، ریشه در کهن ترین آموزه هاى آسمانى و فرهنگ هاى بشرى دارد.
فوتوریسم عقیده اى است که در کیش هاى آسمانى : زوراستر یانسیم (مذهب زرتشت)، جودائیسم (مذهب یهود) و سه مذهب عمده مسیحیت (کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس) و به طور کلى در میان مدعیان نبوّت، به مثابه یک اصل مسلّم قبول شده و همگى بالاتفاق، بشارت ظهور همچو مصلحى را داده اند. در این راستا دو مذهب عمده اسلام - تشیع و تسنّن - هم در ظهور یک «مهدى» در دوران واپسین زمان اتفاق نظر دارند[2].
بر این اساس فوتوریسم، یکى از مسائلى است که در بحث هاى تئولوژیک تمام مذاهب آسمانى، درباره آن گفت و گو شده است.
«دارمستتر» طى کنفرانسى مى گوید : «مى دانید که محمد[ص] چگونه شریعت خود را بنیان نهاد؟ وقتى که او ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملى باستانى، سه دیانت بیگانه موجود بود (آیین یهود، دیانت عیسوى و کیش زرتشت)... .
نکته مشترکى که در این سه دیانت یافت مى شد، عبارت بود از: اعتقاد به یک وجود فوق الطبیعه که بایستى در آخرالزمان ظهور کند و نظم و عدالت را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد...»[3].
بشاراتى که در این باره در کتاب هاى آسمانى مقدس و کتب مدعیان نبوت وارد شده، بى شمار است؛ از جمله : زبور، زند، حکى، صفیناه، اشعیاء، شاکمونى (هندو)، انجیل متى، دید و پاتکیل (هند)، جاماسب، انجیل یوحنا، دانیال و... .
در اینجا به بعضى از این باورها و اعتقادات اشاره مى شود:
1. در کتاب معروف زند، آمده است: «پس از پیروزى ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلى خود رسیده، آدمیان بر تخت نیک بختى خواهند نشست».
2. در کتاب جاماسب نامه از زرتشت نقل مى کند: «مردى بیرون آید از زمین تازیان... مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر آیین نیاى خویش و با سپاه بسیار، روى به ایران نهد و آبادانى کند و زمین را پر داد کند»[4].
زرتشتیان، منتظر سه موعود هستند که هر یک از آنان به فاصله هزار سال از دیگرى، ظهور خواهند کرد (هوشیدَر، هوشیدِر ماه و سوشیانس). از نظر اینان: «در آخرین هزاره از عمر جهان، از خاندان بهروز خداپرست و پرهیزکار، آخرین آفریده اهورامزدا، متولّد مى شود. در سى سالگى امانت رسالت به وى واگذار شده و به واسطه نشانه متوقف شده خورشید در وسط آسمان، ظهور او به عالمیان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وى، اهریمن و دیو دروغ، نیست و نابود گردد. یاران آن موعود - که از جاودانان هستند - قیام مى کنند و همراه وى خواهند بود تا مردگان برخیزند و جهان معنوى روى نماید»[5].
3. در آیین بودا اندیشه منجى موعود، با مفهوم میتریه (مهربان) تبیین شده است. بوداییان او را آخرین بودا از بودایان زمینى مى دانند که هنوز نیامده است؛ اما خواهد آمد تا همه انسان ها را نجات دهد. در بعضى از کتاب ها آمده است : «پنج هزار سال پس از آخرین بودا، آفتاب آموزه هاى بودایى افول مى کند... [پس ]یک راهنما خواهد بود. او براى مردم رفاه و بهروزى مى آورد. آن گاه که چنین فضایى بهشت گون فراهم آمد، میتریه از آسمان نزول مى کند؛ بودایى خویش را به کمال مى رساند و درمه را به فرهیختگان مى آموزد»[6].
4. یهودیان در انتظار طولانى، باور به آمدن مصلح (مسیحا یا ماشیح) دارند. به نظر آنان روزى «مسیحا» خواهد آمد و سرزمین بنى اسرائیل (ارض موعود) را به آبادانى خواهد کشاند[7].
5. مسیحیان معتقدند: سرانجام روزى خواهد آمد که عیسى مسیح، بار دیگر بازگشته، جهان را به سعادت خواهد رساند و مسیحیان را نجات خواهد داد. در کتاب مقدّس از آمدن مسیح، با عنوان «تحقّق ملکوت خدا» یاد شده است.
در انجیل متى مى گوید : «چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد؛ با جمیع ملائکه مقدسه بر کرسى بزرگى خود قرار خواهد گرفت. همه قبایل نزد وى جمع خواهند شد و آنها را از همدیگر جدا خواهد کرد؛ چنان که شبانى میش ها را از بزها جدا مى کند[8]...».
در انجیل لوقا آمده است: «پس باید که بسته باشد کمرهاى شما و افروخته باشد چراغ هاى شما و مانند آن کسانى باشید که آقاى خود را انتظار مى کشند؛ کى از عروسى باز آید که چون آید و در زند، دفعتا در را گشایند. خوشا به حال آن نوکران که چون آقا آید، آنها را بیدار یابد و من با شما مى گویم : به درستى کمر خود را بسته، آنها را نشانید و نزدشان آمده، آنان را خدمت خواهد کرد»[9].
6. در کتاب باسک - یکى از کتاب هاى هندویان - آمده است: «دور دنیا تمام شود به پادشاه عدلى که در آخرالزمان که پیشواى ملائکه و پریان و آدمیان باشد و حق و راستى با او باشد و آنچه در دریا و زمین ها و کوه ها، پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان ها و زمین آنچه باشد، خبر دهد و از او بزرگ تر کسى به دنیا نیاید»[10].
7. «شاکمونى» - پیغمبر هندویان - در کتاب مذهبى خود مى گوید: «پادشاهى دولت دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان «کشن» بزرگوار تمام شود و او کسى باشد که بر کوه هاى مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرها شود و دین خدا، یک دین شود و دین خدا زنده گردد»[11].
8. در کتاب وشن جوک (از کتاب هندوها) چنین آمده است: «سرانجام دنیا، به کسى برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد»[12].
9. در کتاب دیگرى به نام «دید» آمده است: «پس از خرابى دنیا، پادشاهى در آخرالزمان پیدا شود که پیشواى خلایق باشد و نام او منصور باشد و تمام عالم را بگیرد و به آیین خود آورد»[13].
در آیین هندو، موعود نجات بخش موسوم به «کالکى» (Kalki)، در پایان آخرین دوره زمانى از ادوار چهارگانه جهانى؛ یعنى، «کالى گه» ظهور خواهد کرد. بنابر تفکر هندویى جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشکیل شده است. در چهارمین دوره (عصر کالى) فساد و تباهى سراسر جهان را فرا مى گیرد، زندگانى اجتماعى و معنوى به نازل ترین حدّ خود مى رسد و موجبات زوال نهایى را فراهم مى سازد. این عصر کالى یوگه است که بنا بر باورهاى هندویى ما اکنون در آن به سر مى بریم[14]. در پایان چنین دوران سیاهى، آخرین و دهمین تجلّى «ویشنو» (موسوم به کالکى) سوار بر اسبى سفید و به هیأت انسان ظهور خواهد کرد. وى سراسر جهان را سواره و با شمشیرى آخته و رخشان در مى نوردد تا بدى و فساد را نابود کند. با نابود کردن جهان، شرایط براى آفرینش نو مهیا مى شود تا در مهایوگاى آتى، دیگر بار عدالت و فضیلت ارزش یابد[15].
10. دیدگاه اسلام نیز درباره «منجى موعود» تحت اندیشه مهدویت، مطرح است... .
نتیجه آنکه در تمامى دین هاى الهى و نیز بسیارى از مکاتب بشرى و مسلک هاى مختلف، این باور وجود دارد که ستم و شرّ و بدبختى، نخواهد پایید و بالاخره عرصه گیتى، شاهد خیزش کسى خواهد بود که غلبه نهایى عدل، نیکى و آسایش را به ارمغان خواهد آورد. مى توان نتایج و آموزه هاى زیر را از این باور برداشت کرد:
- اصل وجود «منجى و مصلح موعود»، امرى پذیرفته شده است.
- ظهور و قیام این نجات دهنده بزرگ، در برهه اى حساس از زمان خواهد بود.
- تغییر و تحوّلات فراوانى در جهان (قبل و بعد از ظهور) روى خواهد داد.
- ریشه شرّ و فساد و ظلم برکنده شده و پلیدى ها و اهریمنان نابود خواهند شد.
- جهان رو به عمران و آبادانى خواهد گذشت و طبیعت و زندگى طراوت و حلاوتى ویژه خواهد یافت.
- در آن زمان، یکتاپرستان، ستمدیدگان و فرودستان نجات یافته و حاکمان و سروران روى زمین خواهند شد.
- خیر و نیکى و تقوا در جهان حاکم شده و آیین حق و یکتاپرستى، همگانى و فراگیر خواهد شد.
- بیشتر مؤلّفه هاى این «قیام آسمانى» در ادیان یکسان است و ما تنها شاهد تعابیر و الفاظ مختلف از آن واقعه و یا اسامى متعدد «یک منجى خاص» هستیم.
در واقع همه اینها، یک نفر است؛ چنان که گفته اند: سوشیانت مزدیسنان، به منزله کریشناى برهمنان، بوداى پنجم بوادائیان، مسیح یهودیان، فارقلیط عیسویان و مهدى مسلمانان است[16].
پینوشتها:
[1]. الغیبة النعمانى، ص 78؛ بحار الانوار، ج 51، ص 150؛ منتخب الاثر، ص 218.
[2]. اثبات الهداة، ج 3، ص 510، ح 331.
[3]. کشف الغمة، ج 3، ص 311؛ منتخب الاثر، ص 229.
[4]. بقره 2، آیه 155.
[5]. ارشاد، شیخ مفید، ص 340؛ الغیبة النعمانى، ص 132.
[6]. یوم الخلاص، ج 1، ص 338.
[7]. اثبات الهداة، ج 3، ص 510، ح 334.
[8]. همان، ص 473، ح 155.
[9]. الغیبة طوسى، ص 263؛ اصول کافى، ج 1، ص 368؛ بحار الانوار، ج 52، ص 114.
[10]. بحار الانوار، ج 52، ص 133؛ یوم الخلاص، ج 1، ص 331.
[11]. آل عمران 3، آیه 141.
[12]. اثبات الهداة، ج 3، ص 461، ح 107.
[13]. على سعادت پرور، ظهور نور، ص 99.
[14]. مائده 5، آیه 12.
[15]. بقره 2، آیه 60.
[16]. توبه 9، آیه 36.
منبع: مهدویت (پیش از ظهور)، رحیم کارگر، قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1387.
تمامى ادیان ابراهیمى و بیشتر مذاهب موجود، معتقد و منتظر آمدن «نجات دهنده اى» در واپسین دوره از تاریخ هستند که در آن عصر طلایى، جامعه جهانى، آکنده از صلح و صفا، معنویت و نورانیت و قسط و عدالت خواهد بود. کاستى ها و دشوارى ها، زدوده شده و رذایل و ناراستى ها از بین خواهد رفت. انسان ها به مراحل بالاى کمال و تعالى معنوى و مادى دست یافته، از نعمت و برکات بى شمار بهره مند خواهند شد. مسئله عقیده به ظهور یک رهبر الهى و آمدن نجات دهنده اى در آخرالزمان، به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّت ها و پیروان همه ادیان الهى و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریت، انسان ها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و ناامیدى دور کرده و در انتظار ظهور «مصلح موعود جهانى» در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.
نام هاى موعود در بعضى از کتاب هاى ادیان و ملل مختلف چنین است:
1. «صاحب»، در صحف ابراهیم؛
2. «قائم»، در زبور سیزدهم؛
3. «قید مو»، در تورات به لغت ترکوم؛
4. «ماشیح» (مهدى بزرگ)، در تورات عبرانى؛
5. «مهمید آخر»، در انجیل؛
6. «سروش ایزد»، در زمزم زرتشت؛
7. «بهرام»، در ابستاق زند و پازند؛
8. «بنده یزدان»، در زند و پازند؛
9. «لند بطاوا»، در هزارنامه هندیان؛
10. «خوراند» در جاویدان؛
11. «خجسته» (احمد)، در کندرال فرنگیان؛
12. «خسرو» در کتاب مجوس؛
13. «پرویز»، در کتاب برزین آذر فارسیاب؛
14. «فردوس اکبر»، در کتاب قبروس رومیان؛
15. «کلمه الحق»، در صحیفه آسمانى؛
16. «صمصام الاکبر»، در کتاب کندرال؛
17. «بقیة الله »، در کتاب دوهر؛
18. «قاطع»، در کتاب قنطره؛
19. «سوشیانس»، در کتاب زند و هومومن یس (زرتشتیان)؛
20. «منصور» در کتاب دید براهمه؛
21. «ایستاده» (قائم)، در کتاب شاکمونى؛
22. «ویشنو»، در کتاب ریگ ودا؛
23. «فرخنده» (محمد)، در کتاب وشن جوک؛
24. «راهنما» (هادى و مهدى)، در کتاب پاتیکل؛
25. «پسر انسان»، در عهد جدید (اناجیل) و...[1].
البته اعتقاد به وجود «منجى موعود» (مهدویت) یک عقیده اصیل اسلامى است که ریشه قرآنى دارد و احادیث متواترى - به ویژه در منابع معتبر روایى شیعه - درباره آن وارد شده است.
به عبارت دقیق تر این باورداشت در بین اسلام و مذهب شیعه، ملموس تر، یقینى تر و روشن تر است و یکى از ارکان مهم اعتقادى آن به شمار مى رود. با این حال این حقیقت معهود و اندیشه اصیل، ریشه در کهن ترین آموزه هاى آسمانى و فرهنگ هاى بشرى دارد.
فوتوریسم (آینده گرایى):
توجّه ویژه به آینده و چشمداشت تغییر و تحوّلى ژرف در آتیه، با تعابیر و اصطلاحات مختلفى - چون فوتوریسم و فلسفه تاریخ - تبیین شده است. «فوتوریسم» (Futurism)؛ یعنى، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى غیبى و مصلح جهانى و بزرگ... .فوتوریسم عقیده اى است که در کیش هاى آسمانى : زوراستر یانسیم (مذهب زرتشت)، جودائیسم (مذهب یهود) و سه مذهب عمده مسیحیت (کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس) و به طور کلى در میان مدعیان نبوّت، به مثابه یک اصل مسلّم قبول شده و همگى بالاتفاق، بشارت ظهور همچو مصلحى را داده اند. در این راستا دو مذهب عمده اسلام - تشیع و تسنّن - هم در ظهور یک «مهدى» در دوران واپسین زمان اتفاق نظر دارند[2].
بر این اساس فوتوریسم، یکى از مسائلى است که در بحث هاى تئولوژیک تمام مذاهب آسمانى، درباره آن گفت و گو شده است.
«دارمستتر» طى کنفرانسى مى گوید : «مى دانید که محمد[ص] چگونه شریعت خود را بنیان نهاد؟ وقتى که او ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملى باستانى، سه دیانت بیگانه موجود بود (آیین یهود، دیانت عیسوى و کیش زرتشت)... .
نکته مشترکى که در این سه دیانت یافت مى شد، عبارت بود از: اعتقاد به یک وجود فوق الطبیعه که بایستى در آخرالزمان ظهور کند و نظم و عدالت را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد...»[3].
بشاراتى که در این باره در کتاب هاى آسمانى مقدس و کتب مدعیان نبوت وارد شده، بى شمار است؛ از جمله : زبور، زند، حکى، صفیناه، اشعیاء، شاکمونى (هندو)، انجیل متى، دید و پاتکیل (هند)، جاماسب، انجیل یوحنا، دانیال و... .
در اینجا به بعضى از این باورها و اعتقادات اشاره مى شود:
1. در کتاب معروف زند، آمده است: «پس از پیروزى ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلى خود رسیده، آدمیان بر تخت نیک بختى خواهند نشست».
2. در کتاب جاماسب نامه از زرتشت نقل مى کند: «مردى بیرون آید از زمین تازیان... مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر آیین نیاى خویش و با سپاه بسیار، روى به ایران نهد و آبادانى کند و زمین را پر داد کند»[4].
زرتشتیان، منتظر سه موعود هستند که هر یک از آنان به فاصله هزار سال از دیگرى، ظهور خواهند کرد (هوشیدَر، هوشیدِر ماه و سوشیانس). از نظر اینان: «در آخرین هزاره از عمر جهان، از خاندان بهروز خداپرست و پرهیزکار، آخرین آفریده اهورامزدا، متولّد مى شود. در سى سالگى امانت رسالت به وى واگذار شده و به واسطه نشانه متوقف شده خورشید در وسط آسمان، ظهور او به عالمیان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وى، اهریمن و دیو دروغ، نیست و نابود گردد. یاران آن موعود - که از جاودانان هستند - قیام مى کنند و همراه وى خواهند بود تا مردگان برخیزند و جهان معنوى روى نماید»[5].
3. در آیین بودا اندیشه منجى موعود، با مفهوم میتریه (مهربان) تبیین شده است. بوداییان او را آخرین بودا از بودایان زمینى مى دانند که هنوز نیامده است؛ اما خواهد آمد تا همه انسان ها را نجات دهد. در بعضى از کتاب ها آمده است : «پنج هزار سال پس از آخرین بودا، آفتاب آموزه هاى بودایى افول مى کند... [پس ]یک راهنما خواهد بود. او براى مردم رفاه و بهروزى مى آورد. آن گاه که چنین فضایى بهشت گون فراهم آمد، میتریه از آسمان نزول مى کند؛ بودایى خویش را به کمال مى رساند و درمه را به فرهیختگان مى آموزد»[6].
4. یهودیان در انتظار طولانى، باور به آمدن مصلح (مسیحا یا ماشیح) دارند. به نظر آنان روزى «مسیحا» خواهد آمد و سرزمین بنى اسرائیل (ارض موعود) را به آبادانى خواهد کشاند[7].
5. مسیحیان معتقدند: سرانجام روزى خواهد آمد که عیسى مسیح، بار دیگر بازگشته، جهان را به سعادت خواهد رساند و مسیحیان را نجات خواهد داد. در کتاب مقدّس از آمدن مسیح، با عنوان «تحقّق ملکوت خدا» یاد شده است.
در انجیل متى مى گوید : «چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد؛ با جمیع ملائکه مقدسه بر کرسى بزرگى خود قرار خواهد گرفت. همه قبایل نزد وى جمع خواهند شد و آنها را از همدیگر جدا خواهد کرد؛ چنان که شبانى میش ها را از بزها جدا مى کند[8]...».
در انجیل لوقا آمده است: «پس باید که بسته باشد کمرهاى شما و افروخته باشد چراغ هاى شما و مانند آن کسانى باشید که آقاى خود را انتظار مى کشند؛ کى از عروسى باز آید که چون آید و در زند، دفعتا در را گشایند. خوشا به حال آن نوکران که چون آقا آید، آنها را بیدار یابد و من با شما مى گویم : به درستى کمر خود را بسته، آنها را نشانید و نزدشان آمده، آنان را خدمت خواهد کرد»[9].
6. در کتاب باسک - یکى از کتاب هاى هندویان - آمده است: «دور دنیا تمام شود به پادشاه عدلى که در آخرالزمان که پیشواى ملائکه و پریان و آدمیان باشد و حق و راستى با او باشد و آنچه در دریا و زمین ها و کوه ها، پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان ها و زمین آنچه باشد، خبر دهد و از او بزرگ تر کسى به دنیا نیاید»[10].
7. «شاکمونى» - پیغمبر هندویان - در کتاب مذهبى خود مى گوید: «پادشاهى دولت دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان «کشن» بزرگوار تمام شود و او کسى باشد که بر کوه هاى مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرها شود و دین خدا، یک دین شود و دین خدا زنده گردد»[11].
8. در کتاب وشن جوک (از کتاب هندوها) چنین آمده است: «سرانجام دنیا، به کسى برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد»[12].
9. در کتاب دیگرى به نام «دید» آمده است: «پس از خرابى دنیا، پادشاهى در آخرالزمان پیدا شود که پیشواى خلایق باشد و نام او منصور باشد و تمام عالم را بگیرد و به آیین خود آورد»[13].
در آیین هندو، موعود نجات بخش موسوم به «کالکى» (Kalki)، در پایان آخرین دوره زمانى از ادوار چهارگانه جهانى؛ یعنى، «کالى گه» ظهور خواهد کرد. بنابر تفکر هندویى جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشکیل شده است. در چهارمین دوره (عصر کالى) فساد و تباهى سراسر جهان را فرا مى گیرد، زندگانى اجتماعى و معنوى به نازل ترین حدّ خود مى رسد و موجبات زوال نهایى را فراهم مى سازد. این عصر کالى یوگه است که بنا بر باورهاى هندویى ما اکنون در آن به سر مى بریم[14]. در پایان چنین دوران سیاهى، آخرین و دهمین تجلّى «ویشنو» (موسوم به کالکى) سوار بر اسبى سفید و به هیأت انسان ظهور خواهد کرد. وى سراسر جهان را سواره و با شمشیرى آخته و رخشان در مى نوردد تا بدى و فساد را نابود کند. با نابود کردن جهان، شرایط براى آفرینش نو مهیا مى شود تا در مهایوگاى آتى، دیگر بار عدالت و فضیلت ارزش یابد[15].
10. دیدگاه اسلام نیز درباره «منجى موعود» تحت اندیشه مهدویت، مطرح است... .
نتیجه آنکه در تمامى دین هاى الهى و نیز بسیارى از مکاتب بشرى و مسلک هاى مختلف، این باور وجود دارد که ستم و شرّ و بدبختى، نخواهد پایید و بالاخره عرصه گیتى، شاهد خیزش کسى خواهد بود که غلبه نهایى عدل، نیکى و آسایش را به ارمغان خواهد آورد. مى توان نتایج و آموزه هاى زیر را از این باور برداشت کرد:
- اصل وجود «منجى و مصلح موعود»، امرى پذیرفته شده است.
- ظهور و قیام این نجات دهنده بزرگ، در برهه اى حساس از زمان خواهد بود.
- تغییر و تحوّلات فراوانى در جهان (قبل و بعد از ظهور) روى خواهد داد.
- ریشه شرّ و فساد و ظلم برکنده شده و پلیدى ها و اهریمنان نابود خواهند شد.
- جهان رو به عمران و آبادانى خواهد گذشت و طبیعت و زندگى طراوت و حلاوتى ویژه خواهد یافت.
- در آن زمان، یکتاپرستان، ستمدیدگان و فرودستان نجات یافته و حاکمان و سروران روى زمین خواهند شد.
- خیر و نیکى و تقوا در جهان حاکم شده و آیین حق و یکتاپرستى، همگانى و فراگیر خواهد شد.
- بیشتر مؤلّفه هاى این «قیام آسمانى» در ادیان یکسان است و ما تنها شاهد تعابیر و الفاظ مختلف از آن واقعه و یا اسامى متعدد «یک منجى خاص» هستیم.
در واقع همه اینها، یک نفر است؛ چنان که گفته اند: سوشیانت مزدیسنان، به منزله کریشناى برهمنان، بوداى پنجم بوادائیان، مسیح یهودیان، فارقلیط عیسویان و مهدى مسلمانان است[16].
پینوشتها:
[1]. الغیبة النعمانى، ص 78؛ بحار الانوار، ج 51، ص 150؛ منتخب الاثر، ص 218.
[2]. اثبات الهداة، ج 3، ص 510، ح 331.
[3]. کشف الغمة، ج 3، ص 311؛ منتخب الاثر، ص 229.
[4]. بقره 2، آیه 155.
[5]. ارشاد، شیخ مفید، ص 340؛ الغیبة النعمانى، ص 132.
[6]. یوم الخلاص، ج 1، ص 338.
[7]. اثبات الهداة، ج 3، ص 510، ح 334.
[8]. همان، ص 473، ح 155.
[9]. الغیبة طوسى، ص 263؛ اصول کافى، ج 1، ص 368؛ بحار الانوار، ج 52، ص 114.
[10]. بحار الانوار، ج 52، ص 133؛ یوم الخلاص، ج 1، ص 331.
[11]. آل عمران 3، آیه 141.
[12]. اثبات الهداة، ج 3، ص 461، ح 107.
[13]. على سعادت پرور، ظهور نور، ص 99.
[14]. مائده 5، آیه 12.
[15]. بقره 2، آیه 60.
[16]. توبه 9، آیه 36.
منبع: مهدویت (پیش از ظهور)، رحیم کارگر، قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1387.
در این زمینه حتما بخوانید:
مصلح جهان
خاستگاه و منشأ اصلى انتظار ظهور «مصلح و نجات دهنده بزرگ» چیست؟
آیا عقیده به ظهور منجى، به غیر از ادیان در میان غربىها و سایر اقوام نیز مطرح بوده است؟
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}