پرسش :

آیا حدیث غدیر از سند قابل قبولى برخوردار است؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
حدیث غدیر، از مشهورترین و بلندآوازه ترین احادیث نبوى است و بسیارى از محدّثان و عالمان، بر استوارى و بلکه بر تواتر آن، تأکید کرده اند. ابن کثیر و ذهبى مى گویند: «این حدیث چنان به تواتر نقل شده که متیقّن است آن را پیامبر(ص) گفته است». ترمذى، ابن جریر، ابن حجر و ابن عساکر نیز از این حدیث به صحت و درستی یادکرده اند.

پاسخ تفصیلی:
حدیث غدیر، از مشهورترین و بلندآوازه ترین احادیث نبوى است و بسیارى از محدّثان و عالمان، بر استوارى و بلکه بر تواتر آن، تأکید کرده اند.(1)
ابن کثیر مى گوید: حدیث «هر که من مولاى اویم، پس علىّ مولاى اوست»، چنان به تواتر نقل شده که متیقّن است آن را پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفته است.(2)

و ذهبى در رساله خود گفته است :
حدیث «هر که من مولاى اویم ، پس على مولاى اوست» ، از متواترات است و قطعى است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را فرموده است و عدّه زیاد و گروه هاى متفاوتى با طریق هاى صحیح و حَسَن و ضعیف و مردود ، آن را نقل کرده اند... .(3)

گویا سخن گفتن از سند حدیث و استوارى گزارش آن در منابع حدیثى، سخنى زاید باشد. از این رو ، گفتار تنى چند از محدّثان را مى آوریم و بحث را در بُعد دیگرى از آن ادامه مى دهیم:
ترمذى، پس از نقل این حدیث در السنن، نوشته است:
این حدیث، نیکو و صحیح است.(4)

ذهبى نیز نوشته است:
این حدیث، قطعى و تردید ناپذیر است.

ذهبى، در ذیل شرح حال ابن جریر طبرى نوشته است:
چون به ابن جریر خبر رسید که ابن ابى داوود به حدیث غدیرِ خُم ایرادى گرفته است، کتاب الفضائل را نوشت و در «صحیح» بودن سند حدیث، سخن راند. من، یک جلد از طرق این حدیث را به روایت ابن جریر دیدم و از کار او و فراوانى طرق این حدیث ، به شگفت آمدم.(5)

ابن حجر نیز مى گوید:
و امّا حدیث «هر که من مولاى اویم، پس علىّ مولاى اوست» را تِرمِذى و نسایى نقل کرده اند و آن، جداً طرق فراوانى دارد. ابن عقده آنها را در کتابى مستقل گرد آورده است و بسیارى از اسناد آن، صحیح و نیکوست.(6)
کتاب ابن عُقده با عنوان حدیث الولایة، تا حدود قرن دهم در اختیار عالمان بوده است. سیّد بن طاووس درباره آن نوشته است:
و در آن، تصریح پیامبر(صلى الله علیه وآله) به ولایت على(علیه السلام) را با صد و پنجاه طریق، روایت کرده است(7). (8)
ابن عساکر نیز در موارد متعدّدى از اثر عظیمش، از این حدیث یاد نموده و فقط در یک مورد، نود طریق آن را یاد کرده است،(9) و چنین است یادکرد بسیارى دیگر از محدّثان و مفسّران و عالمان.

پی نوشت:
(1). ر . ک : نفحات الأزهار، ج 6، ص 377.
(2). البدایة والنهایة، ج 5، ص 214.
(3). رسالة طرق حدیث «مَن کنت مولاه فعلىٌّ مولاه»، ص 11.
(4). سنن الترمذى، ج 5، ص 633، ح 3713.
(5). تذکرة الحفّاظ، ج 2، ص 713، ح 728. براى آگاهى از اهمیّت کتاب طبرى، ر . ک : الغدیر فى التراث الإسلامى، ص 35.
(6). فتح البارى، ج 7، ص 74.
(7). الإقبال، ج 2، ص 240.
(8). ر . ک : الغدیر فى التراث الإسلامى، ص 45. (که در آن از اهمیّت کتاب ابن عقده و تأثیر آن در آثار بعدى به دقّت، سخن رفته است)
(9). ر . ک : تاریخ دمشق، ج 42، ص 204.

منبع: دانش نامه امیرالمومنین، محمد محمدی ری شهری، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، چاپ اوّل، ج 1، ص 536.

مطالب مرتبط:
آیا امیرالمؤمنین(ع) بر خلافت بلافصل خود بعد از رسول خدا(ص) احتجاج کرده است؟
علما و دانشمندان شیعه و اهل تسنن چه معنایی برای عبارت «مولی» در این حدیث ارائه داده اند؟
ماجرای «غدیر خم» در روایات اسلامی چگونه مطرح شده است؟