پرسش :

آیا اعاى ابن تیمیه مبنى بر نبودن جمله «اللهم وال من والاه...» در حدیث غدیر صحیح است؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
ابن تیمیه ادّعا کرده محدثین بر کذب آن اتفاق دارند؛ در حالى که بسیارى از بزرگان محدثین اهل سنّت آن را نقل کرده اند؛ مانند: احمد بن حنبل، نسائى، ابن ابى شیبه، ابن حبّان، طبرانى، بزار، ضیاء مقدسى، حاکم نیشابورى، ابن ابى عاصم و ابن ماجه. و افرادى همچون ابن حبّان، حاکم نیشابورى و ضیاء مقدسى با سند صحیح این ذیل را نقل کرده یا تصریح به صحت سند آن نموده اند.

پاسخ تفصیلی:
ابن تیمیه مى گوید: «جمله «اللّهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» به اتفاق اهل معرفت به حدیث، دروغ است».(1)

پاسخ: اوّلا: چگونه ابن تیمیه ادّعاى اتفاق اهل معرفت به حدیث بر کذب آن کرده؛ در حالى که بسیارى از بزرگان محدثین اهل سنّت آن را نقل کرده اند؛ از قبیل:
ـ احمد بن حنبل.(2)
ـ نسائى.(3)
ـ ابن ابى شیبه.(4)
ـ ابن حبّان.(5)
ـ طبرانى.(6)
ـ بزار.(7)
ـ ضیاء مقدسى.(8)
ـ حاکم نیشابورى.(9)
ـ ابن ابى عاصم.(10)
ـ ابن ماجه.(11)

ثانیاً: افرادى همچون ابن حبّان، حاکم نیشابورى و ضیاء مقدسى با سند صحیح این ذیل را نقل کرده یا تصریح به صحت سند آن نموده اند.

ثالثاً: ناصرالدین البانى حدیث غدیر را با ذیلش در کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» آورده و آن را از طرق مختلف تصحیح نموده است. او در آخر مى گوید: «وقتى این مطلب را دانستى پس این را نیز بدان که انگیزه من در آزاد گذاردن قلم درباره این حدیث و بیان صحت آن این بود که مشاهده کردم شیخ الاسلام ابن تیمیه ذیل حدیث غدیر را تضعیف کرده است. و گمان کرده که دروغ است، و این به نظر من از مبالغات او است که در نتیجه تسریعش در تضعیف احادیث پدید آمده است، قبل از آن که طرق آن را جمع کرده و دقت نظر در آن ها بنماید».(12)

بدین جهت است که ابن حجر در «لسان المیزان» در ترجمه ابن مطهّر حلّى(رحمه الله)مى گوید: «من ابن تیمیه را چنین یافتم که در ردّ احادیثى که ابن مطهّر نقل کرده، بسیار و بى نهایت بر آن ها حمله مى کند، گرچه معظم آن ها از موضوعات و روایات واهى است!! ولى در ردیّه خود بر احادیث، بسیارى از احادیث خوب را که در حال تصنیف کتابش به یاد نداشته، رد نموده است؛ زیرا به جهت گستردگى محفوظاتش تنها بر آنچه در سینه داشته اتّکا کرده است، و حال آن که انسان نسیان کار است. و چه بسیار از مبالغه اى که در توهین کلام رافضى داشته او را احیاناً به تنقیص علىّ کشانده است. ولى این ترجمه گنجایش واضح کردن آن ها و ذکر نمونه هایى از آن را ندارد».(13)

پی نوشت:
(1). منهاج السنة، ج 7، ص 55.
(2). مسند احمد، ج 1، ص 118 و 119 و 152.
(3). سنن نسائى، ج 5، ص 132 و 134 و 136 و 154.
(4). المصنف، ج 6، ص 366 و 368.
(5). صحیح ابن حبان، ج 15، ص 376.
(6). المعجم الکبیر، ج 5، ص 166؛ المعجم الصغیر، ج 1، ص 119.
(7). مسند بزار، ج 2، ص 133 و 235 و ج 3، ص 35.
(8). المختارة، ج 2، ص 105 و 106.
(9). مستدرک حاکم، ج 3، ص 118.
(10). السنة، ج 2، ص 566.
(11). سنن ابن ماجه، ج 1، ص 45.
(12). سلسلة الاحادیث الصحیحة، ج 4، ص 346.
(13). لسان المیزان، ج 6، ص 319.

منبع: سلفی گری و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ پنجم، ص 85.

مطالب مرتبط:
آیا حدیث غدیر از سند قابل قبولى برخوردار است؟
آیا خود امام علی(ع) برای اثبات خلافت خویش به حدیث «غدیر» استناد کرده است؟
حدیث غدیر در کتاب های معتبر و درجه اول اهل سنت مانند صحیح بخاری و مسلم نیامده است، آیا این مسأله نشانه بی اعتباری آن نیست؟