پرسش :

آیا این ادّعا که سید مرتضى حدیث غدیر را نصّ خفى بر خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام) دانسته صحیح است؟


پاسخ :

پاسخ اجمالی:
سید مرتضی نصوص دال بر خلافت على(ع) را دو قسم می داند. اول؛ نصوصى که ظاهر و لفظ آنها صراحت در خلافت دارد. و دوم؛ نصوصی که ما قطع نداریم شنوندگان، این مطلب را از پیامبر به وضوح و ضرورت فهمیده باشند لکن امتناعى ندارد که آنان از راه استدلال، دلالت الفاظ بر امامت را دریافته باشند و در زمان ما نیز علم به مقصود آن تنها از راه استدلال فهمیده مى شود. از این بیان استفاده مى شود که مقصود سید مرتضى تشکیک در دلالت حدیث غدیر بر امامت حضرت على نبوده است.

پاسخ تفصیلی:
عده اى بیان کرده اند که اگر حدیث غدیر واضح ترین و قوى ترین نصّ بر امامت حضرت على(علیه السلام) است، چرا قدماى شیعه؛ همچون سید مرتضى آن را نصّ خفى براى خلافت دانسته است؟ زیرا او مى گوید: «ما ادعا نمى کنیم که نصّ در خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام) به علم ضرورى ثابت است، بلکه از راه استدلال ثابت مى شود و کسى از اصحاب خود را نمى شناسیم که چنین ادّعایى داشته باشد».(1)
در پاسخ باید گفت:

اولا: ادّعاى این که سید مرتضى حدیث غدیر را نصّ خفى دانسته ادّعایى باطل است و هرگز با مراجعه به کتاب «الشافى» چنین مطلبى استفاده نمى شود. سیدمرتضى(رحمه الله) نصوصى که دلالت بر امامت حضرت على(علیه السلام) دارد را بر دو قسم کرده است:

1 ـ نصوصى که شنوندگان، آن را از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیده و مقصود آن را به وضوح و ضرورت فهمیده اند؛ اگر چه در زمان ما این مطلب از راه استدلال اثبات مى شود؛ ظاهر و لفظ این کونه نصوص صراحت در امامت و خلافت داشته و معروف به نصّ جلىّ است؛ مثل قول پیامبر(صلى الله علیه وآله) که فرمود: «سلّموا على علىّ بامرة المومنین»؛ (2) (بر على به عنوان امیرالمؤمنین سلام دهید.) یا آن که مى فرماید: «هذا خلیفتى فیکم من بعدى فاسمعوا له و اطیعوا»؛ (3) (این ـ على(علیه السلام) ـ خلیفه من، در میان شما بعد از من است، پس به دستوراتش گوش فراداده و او را اطاعت کنید.)

2 ـ قسم دیگر که ما قطع نداریم شنوندگان، این مطلب را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) به وضوح و ضرورت فهمیده باشند و امتناعى ندارد که آنان از راه استدلال، دلالت الفاظ بر امامت را دریافته باشند و در زمان ما نیز علم به مقصود آن تنها از راه استدلال فهمیده مى شود؛ مثل قول پیامبر(صلى الله علیه وآله) در خطاب به حضرت على(علیه السلام) که فرمود: «انت منّى بمنزلة هارون من موسى الاّ انّه لانبىّ بعدى». یا حدیث «من کنت مولاه فعلىّ مولاه». این قسم از نصّ را اصحاب ما نصّ خفى مى دانند».(4)
از این بیان استفاده مى شود که مقصود سید مرتضى(رحمه الله) از نصّ خفى، تشکیک در دلالت حدیث غدیر بر امامت حضرت على(علیه السلام) نبوده است.
به تعبیر دیگر: مقصود سید مرتضى(رحمه الله) از این عبارت، آن است که علم به نصّ بر امامت حضرت على(علیه السلام) و خلافت او از جانب پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى ما با استدلال حاصل مى شود، گرچه براى مخاطبان عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله)، برخى از این نصوص بدیهى و ضرورى بوده است.
ثانیاً: سید مرتضى(رحمه الله) بحث مفصّلى - حدود 66 صفحه - درباره صحّت سند و دلالت حدیث غدیر بر وصایت و امامت حضرت على(علیه السلام) داشته است، حال با وجود این چگونه مى توان نسبت تشکیک در حدیث را به او داد(5)

پی نوشت:
(1). شافى، ج 2، ص 128.
(2). شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 1، ص 12.
(3). تاریخ طبرى، ج 2، ص 321؛ مسند احمد، ج 1، ص 111؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 132.
(4). شافى، ج 2، ص 67 و 68.
(5). شافى، ص 260و261.

منبع: امام شناسی در قرآن وپاسخ به شبهات ،علی اصغر رضوانی، مسجد مقدس جمکران، قم، 1385 ه.ش، ج 2، ص 50.

مطالب مرتبط:

از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) چه کسانی حدیث غدیر را نقل کرده اند؟

صاحب بن عبّاد از واژه مولى چه معنائى را فهمیده است؟

چه کسانى به خاطر کتمان حدیث غدیر به نفرین على(علیه السلام) مبتلا شدند؟

احتجاج حسن بن على(علیهما السلام) به حدیث غدیر در کجا و چگونه بوده است؟