پرسش :

درباره مسأله رضاع چه احکامى در اسلام تشریع شده است؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
خداى متعال در آیه 233 سوره بقره، احکام شیردادن را بیان مى کند. از جمله:
1- دو سال شیر دادن و حضانت مادر در مدّت شیردهی.
2- مادر حق دارد با توجه به وضع نوزاد و رعایت سلامت او این مدت را کمتر کنند.
3- هزینه زندگى مادر در این دوران بر عهده پدر یا وراث پدر است.
4- پدر و مادر نباید با اختلافات خویش، بر جسم و روح نوزاد، ضربه وارد کنند.
5- اختیار از شیر گرفتن کودک، به پدر و مادر واگذار شده است.
6- اگر مادر از حق خود در مورد شیر دادن و حضانت خوددارى کند، پدر می تواند برای نوزاد دایه بگیرد.

پاسخ تفصیلی:
خداى متعال در آیه 233 سوره «بقره» به سراغ یکى از مسائل مهم زندگى زناشوئى، یعنى مسأله رضاع پرداخته و با تعبیراتى بسیار کوتاه و فشرده و در عین حال پر محتوا و آموزنده جزئیات این مسأله را بیان مى کند.

1 ـ نخست مى گوید: (مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر مى دهند)؛ «وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْن».
در این بخش از آیه، حق شیر دادن در دو سال شیرخوارگى به مادر داده شده، و او است که مى تواند در این مدت از فرزند خود نگاهدارى کند و به اصطلاح حق حضانت در این مدت از آن مادر است، هر چند ولایت بر اطفال صغیر، به عهده پدر گذاشته شده است، اما از آنجا که تغذیه جسم و جان نوزاد در این مدت، با شیر و عواطف مادر پیوند ناگسستنى دارد، این حق به مادر داده شده.
علاوه بر این، عواطف مادر نیز باید رعایت شود؛ زیرا او نمى تواند آغوش خود را در چنین لحظات حساسى از کودکش خالى ببیند و در برابر وضع نوزادش بى تفاوت باشد.
بنابراین، قرار دادن حق حضانت و نگاهدارى و شیر دادن براى مادر، یک نوع حق دو جانبه است که هم براى رعایت حال فرزند است و هم مادر، و تعبیر «أَوْلادَهُنَّ»؛ (فرزندانشان) اشاره لطیفى به این مطلب است.

2 ـ پس از آن مى افزاید: (این براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را کامل کند)؛ «لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَة».
یعنى مدت شیر دادن طفل، لازم نیست همواره دو سال باشد، دو سال براى کسى است که مى خواهد شیر دادن را کامل کند، ولى مادران حق دارند با توجه به وضع نوزاد و رعایت سلامت او این مدت را کمتر کنند.
در روایاتى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده، دوران کامل شیرخوارگى دو سال، و کمتر از آن، بیست و یک ماه معرفى شده است.(1)

3 ـ هزینه زندگى مادر از نظر غذا و لباس در دوران شیر دادن بر عهده پدر نوزاد است، تا مادر با خاطرى آسوده بتواند فرزند را شیر دهد، لذا در ادامه آیه مى فرماید: (و بر آن کسى که فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم است، خوراک و پوشاک مادران را به طور شایسته بپردازد)؛ «وعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوف».
در اینجا تعبیر به «المَوْلُودِ لَهُ»؛ (کسى که فرزند براى او متولد شده) به جاى تعبیر به «اب ـ والد» (پدر) قابل توجه است، گوئى مى خواهد عواطف پدر را در راه انجام وظیفه مزبور، بسیج کند، یعنى اگر هزینه کودک و مادرش در این موقع بر عهده مرد گذارده شده به خاطر این است که فرزند او و میوه دل او است، نه یک فرد بیگانه.
توصیف به «معروف» (به طور شایسته) نشان مى دهد: پدران در مورد لباس و غذاى مادر، باید آنچه شایسته، متعارف و مناسب حال او است را در نظر بگیرند، نه سختگیرى کنند و نه اسراف.
و براى توضیح بیشتر مى فرماید: (هیچ کس موظف نیست بیش از مقدار توانائى خود را انجام دهد)؛ «لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاّ وُسْعَها».
بنابراین، هر پدرى به اندازه توانائى خود وظیفه دارد.
بعضى این جمله را به منزله علت براى اصل حکم، دانسته اند.
و بعضى به عنوان تفسیر حکم سابق، [و هر دو در نتیجه یکى است].

4 ـ آن گاه به بیان حکم مهم دیگرى پرداخته، مى فرماید: (نه مادر [به خاطر اختلاف با پدر] حق دارد به کودک ضرر زند، و نه پدر به خاطر اختلاف با مادر)؛ «لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ».
یعنى، هیچ یک از این دو حق ندارند سرنوشت کودک را وجه المصالحه اختلافات خویش قرار دهند، و بر جسم و روح نوزاد، ضربه وارد کنند.
مردان نباید حق حضانت و نگاهدارى مادران را با گرفتن کودکان در دوران شیرخوارگى از آنها پایمال کنند، که زیانش به فرزند رسد و مادران نیز نباید از این حق شانه خالى کرده و به بهانه هاى گوناگون از شیر دادن کودک خوددارى کرده یا پدر را از دیدار فرزندش، محروم سازند.
این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که: منظور آن است: نه پدر مى تواند حق زناشویى زن را به خاطر ترس از باردار شدن و در نتیجه زیان دیدن شیر خوار، سلب کند، و نه مادر مى تواند شوهر را از این حق به همین دلیل باز دارد.
ولى تفسیر اول با ظاهر آیه سازگارتر است.(2)
تعبیر به «وَلَدِها» و «وَلَدِهِ» نیز براى تشویق پدران و مادران به رعایت حال کودکان شیر خوار است، به علاوه، نشان مى دهد: نوزاد متعلق به هر دو مى باشد، نه مطابق رسوم جاهلیت که فرزند را فقط متعلق به پدر مى دانستند و براى مادر هیچ سهمى قائل نبودند.

5 ـ سپس، به حکم دیگرى مربوط به بعد از مرگ پدر مى پردازد، مى فرماید: (و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد)؛ «وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِک».
یعنى: آنها باید نیازهاى مادر را در دورانى که به کودک شیر مى دهد، تأمین کنند ـ در اینجا بعضى احتمالات دیگر در تفسیر آیه داده شده که ضعیف به نظر مى رسد ـ .

6 ـ در ادامه آیه، سخن از مسأله باز داشتن کودک از شیر به میان آمده، و اختیار آن را به پدر و مادر واگذاشته، هر چند در جمله هاى سابق، زمانى براى شیر دادن کودک تعیین شده بود، ولى پدر و مادر با توجه به وضع جسمى و روحى او، و توافق با یکدیگر مى توانند کودک را در هر موقع مناسب از شیر باز دارند، مى فرماید: (اگر آن دو با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را [زودتر از دو سال یا بیست و یک ماه] از شیر باز گیرند گناهى بر آنها نیست)؛ «فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراض مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلا جُناحَ عَلَیْهِما».
در واقع پدر و مادر باید مصالح فرزند را در نظر بگیرند و با هم فکرى و توافق، و به تعبیر قرآن تراضى و تشاور، براى باز گرفتن کودک از شیر برنامه اى تنظیم کنند، و در این کار از کشمکش، مشاجره و پرداختن به مصالح خود و پایمال کردن مصالح کودک بپرهیزند.

7 ـ گاه مى شود، مادر از حق خود در مورد شیر دادن و حضانت و نگاهدارى فرزند خوددارى مى کند، و یا به راستى مانعى براى او پیش مى آید، در این صورت باید چاره اى اندیشید و لذا در ادامه آیه مى فرماید: (اگر [با عدم توانائى یا عدم موافقت مادر] خواستید دایه اى براى فرزندان خود بگیرید، گناهى بر شما نیست، هر گاه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید) «وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوف».
در تفسیر جمله «إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوف»، نظرات گوناگونى از سوى مفسران اظهار شده.
گروهى تفسیر بالا را پذیرفته اند که انتخاب دایه به جاى مادر، پس از رضایت طرفین، بى مانع است مشروط بر این که این امر سبب از بین رفتن حقوق مادر، نسبت به گذشته نشود، بلکه حق او نسبت به مدتى که شیر مى دهد طبق عادت پرداخته شود.
در حالى که بعضى آن را ناظر به حق دایه دانسته اند و گفته اند: باید حق او طبق عرف عادت پرداخت شود.
بعضى نیز گفته اند: منظور از این جمله توافق پدر و مادر در مسأله انتخاب دایه است. و بنابراین تأکیدى مى شود بر جمله قبل، ولى این تفسیر ضعیف به نظر مى رسد، و صحیح تر همان تفسیر اول و دوم مى باشد و مرحوم «طبرسى» تفسیر اول را ترجیح داده است.(3)
و در پایان آیه به همگان هشدار مى دهد: (تقواى الهى پیشه کنید و بدانید خدا به آنچه انجام مى دهید بینا است)؛ «وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ».
مبادا کشمکش میان مرد و زن، روح انتقام جویى را در آنها زنده کند و سرنوشت یکدیگر و یا کودکان مظلوم را به خطر اندازند، همه باید بدانند خدا دقیقاً مراقب اعمال آنها است.

این احکام دقیق و حساب شده، و هشدارهاى آمیخته به آن، به خوبى نشان مى دهد: اسلام تا چه حدّ براى حقوق کودکان و همچنین مادران اهمیت قائل شده است، و رعایت حدّاکثر عدالت را در این زمینه سفارش مى کند.
آرى، اسلام بر خلاف آنچه در دنیاى ستمکاران وجود دارد که حقوق ضعیفان همیشه پایمال مى شود، حد اکثر اهمیت را به حفظ حقوق آنان داده است.

پی نوشت:
(1). «وسائل الشیعه»، جلد 15، صفحه 177 (جلد 21، صفحه 454)،«بابُ أَقَلِّ مُدَّةِ الرِّضاعِ وَ أَکْثَرِهِ»، احادیث 2 و 5، در بعضى از این روایات آمده که هر قدر از 21 ماه کمتر شود به نوزاد ستم شده است؛ «مستدرک»، جلد 15، صفحه 157 (چاپ آل البیت).
(2). تفسیر دوم فعل مجهول، هر چند تلفظ در هر دو یکسان است- دقت کنید.
(3). «مجمع البیان»، جلد 1 و 2، صفحه 336 (جلد 2، صفحه 115، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، طبع اول، 1415 ه ق)، ذیل آیه مورد بحث.

منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهل و هفتم، ج 2، ص 221.

پرسش‌های مرتبط:

استقلال فرزندان چه نقشی در تربیت آنها دارد؟

دیدگاه اسلام در مورد تعلیم و تربیت فرزندان چیست؟

چرا در آیات قرآن «بشارت» و «انذار» در کنار یکدیگر آمده است؟

دلیل «گریه» نوزادان چیست و آیا نگرانی والدین از این گریه ها بجاست؟

«تشویق» و «تنبیه» چه شرایطی دارد و برای تأثیر گذاری آنها چه نکاتی را باید مد نظر قرار دهیم؟