ناسازگاری عقیده به «توحید افعالی» با «اختیار انسان»!
پرسش :
آیا عقیده به «توحید افعالی» با «اختیار انسان» منافات ندارد؟!
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
توحید افعالی یعنى هر وجودى، هر حرکتى و هر فعلى در عالم است به ذات پاک خدا برمى گردد. این عقیده با عقیده به اختیار انسان منافاتی ندارد؛ زیرا اگر افعال انسان را به خدا نسبت می دهیم به خاطر آن است که همه مقدّمات و اسباب آن را او در اختیار ما گذاشته است. ولى از این نظر که تصمیم نهایى با ما است، ماییم که از قدرت و اختیار خداداد استفاده کرده و یکى از دو طرف فعل یا ترک را انتخاب مى کنیم، از این جهت افعال به ما نسبت داده مى شود و ما در مقابل آنها مسئول هستیم.
پاسخ تفصیلی:
توحید افعالی یعنى هر وجودى، هر حرکتى و هر فعلى در عالم است به ذات پاک خدا برمى گردد؛ «مسبب الاسباب» او است، و «علّت العلل» ذات پاک او مى باشد. حتّى افعالى که از ما سر مى زند به یک معنى از او است.(1) به عبارت دیگر توحید افعالی درک و شناختن این نکته است که جهان با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل خدا و کار او و ناشى از اراده اوست. موجودات عالم همچنان که در ذاتْ استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند، در مقام تأثیر و علّیت نیز استقلال ندارند و در نتیجه خداوند همچنان که در ذات شریک ندارد در فاعلیت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیت خود را از او دارد و قائم به اوست.(2)
باید توجّه داشت خداى متعال در انجام کارهاى خودش نیازى به هیچ کس و هیچ چیز ندارد. هر کس، هر چه دارد از او و در حیطه قدرت و سلطنت و مالکیتِ حقیقى و تکوینى اوست و قدرت و مالکیّت دیگران در طول قدرت الهى و از فروع آن است. مخلوقات الهى نیز در کارهاى خودشان بى نیاز از خداى متعال نیستند و تأثیرهایى که در یکدیگر دارند به اذن خدا و در سایه نیرویى است که خداى متعال به آنها عطا مى فرماید. در حقیقت تنها کسى که مستقلا و بدون احتیاج به دیگرى در همه جا و در همه چیز تأثیر مى بخشد همان ذات مقدّس الهى است و فاعلیّت و تأثیر دیگران در طول فاعلیّت و تأثیر او و در پرتو آن مى باشد. بر همین اساس است که قرآن کریم، آثار فاعل هاى طبیعى و غیرطبیعى را به خداى متعال نسبت مى دهد و باریدن باران و روییدن گیاه و میوه دادن درختان(3) را هم مستند به او مى کند و اصرار دارد که مردم این استناد به خدا را درک کنند و بپذیرند و همواره به آن توجّه داشته باشند. به همین خاطر است که تمام اعتماد انسان باید بر خدا باشد و در همه کارها بر او توکّل کند و تنها از او یارى بخواهد و ترس و امیدى جز از او و به او نداشته باشد و حتى هنگامى که اسباب عادى براى تأمین خواسته ها و نیازمندی هایش فراهم نباشد باز هم نا امید نشود، زیرا خدا مى تواند از راه هاى غیرعادى نیز نیاز او را تأمین کند.(4) چنین انسانى تحت ولایت خاص الهى قرار مى گیرد و از آرامش روحى بى نظیرى برخوردار مى گردد. «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»(5)؛ (آگاه باشید [دوستان و] اولیاى خدا نه ترسى دارند و نه غمگین مى شوند).
با این وجود برخی اوقات بر اثر عدم توجّه لازم به معنای صحیح «توحید افعالی»، ممکن است در ذهن برخی افراد ابهامات و سوالاتی پدید آید. یکی از نتایج عدم درک صحیح این مسأله، سلب مسئولیّت از انسان است. سلب مسئولیّت به معناى نفى مهمّ ترین ویژگى انسان، و پوچى و بیهودگى هر نظام تربیتى و اخلاقى و حقوقى و از جمله نظام تشریعى اسلام است. در صورتى که انسان، اختیارى در انجام کارهایش نداشته باشد، دیگر جایى براى وظیفه و تکلیف و امر و نهى و پاداش و کیفر باقى نخواهد ماند. بلکه مستلزم پوچى و بى هدف بودن نظام تکوین نیز مى باشد؛ زیرا چنانکه از آیات کریمه قرآن(6) و براهین عقلى به دست مى آید؛ هدف از آفرینش جهان طبیعت، فراهم شدن زمینه آفرینش انسان است تا با فعالیّت اختیارى و عبادت و بندگى خداى متعال به والاترین کمالات امکانى و مقام قرب الهى نائل گردد و شایسته دریافت رحمت هاى ویژه پروردگار شود و در صورتى که انسان، اختیار و مسئولیتى نداشته باشد، شایسته دریافت پاداش و نعمت هاى جاودانى و رضوان الهى نخواهد شد و هدف آفرینش نقض خواهد گردید، و دستگاه آفرینش نیز به صورت یک صحنه وسیع خیمه شب بازى در خواهد آمد که انسان ها عروسک هاى آن را تشکیل مى دهند و بى اختیار، حرکاتى در آنان پدید مى آید و سپس بعضى مورد نکوهش و کیفر و برخى مورد ستایش و پاداش قرار مى گیرند.(7)
تبعات غیرقابل توجیهِ پذیرش چنین سلب مسئولیتی، باید آدمی را بر آن دارد که تأمّل دقیق تری در معنای «توحید افعالی» بنماید و جایگاه اختیار خود را در این بین بیابد. قدرت تصمیم گیرى و انتخاب، یکى از یقینى ترین امورى است که مورد شناسایى انسان واقع مى شود؛ زیرا هر کسى آن را در درون خویش با علم حضورى خطاناپذیر، مى یابد؛ چنانکه از سایر حالات روانى خودش با چنین علمى آگاه مى شود و حتى هنگامى که درباره چیزى شک دارد وجود خود «شک» را با علم حضورى درک مى کند و نمى تواند درباره آن تردیدى به خود راه دهد. همچنین هر کسى با اندک توجّهى به درون خویش مى یابد که مى تواند سخنى را بگوید یا نگوید؟؛ یا دستش را حرکت دهد یا ندهد؟؛ یا غذایى را تناول کند یا نکند؟ به طور کلّی ارزش انسانى هنگامى ظاهر مىشود که بین خواست هاى گوناگون، تزاحمى پدید آید و شخص براى رسیدن به فضایل اخلاقى و کمالات روحى و ابدى و قرب و رضوان الهى از خواست هاى پست و حیوانى خودش بگذرد. هر کارى که با اختیار بیشتر و انتخاب آگاهانه تر انجام گیرد تأثیر بیشترى در تکامل یا تنزّل روحى و معنوى خواهد داشت و استحقاق بیشترى را براى پاداش و کیفر پدید خواهد آورد.
با این توضیحات به روشنی مشخص می شود که جاى هیچ تردیدى در وجود اراده و اختیار نیست و نباید شبهات گوناگون موجب تشویش ذهن و شک درباره چنین امر وجدانى و بدیهى گردد. وجود اختیار به عنوان یک اصل بدیهى در همه نظام هاى تربیتى و اخلاقى، و ادیان و شرایع آسمانى، پذیرفته شده و بدون آن جایى براى وظیفه و تکلیف، و نکوهش و ستایش، و کیفر و پاداش وجود نخواهد داشت.(8)
چنین اختیاری به هیچ وجه با «توحید افعالی» ذات باری تعالی نقض نمی شود؛ زیرا افعال ما را هم مى توان به ما نسبت داد، و هم به خدا. اگر به خدا نسبت دهیم به خاطر آن است که همه مقدمات آن را او در اختیار ما گذاشته است. او است که به ما قدرت و نیرو و اراده و اختیار و آزادی داده است. بنابراین چون همه مقدمات از او است مى توان اعمال ما را به او نیز نسبت داد و او را خالق آنها دانست. ولى از این نظر که تصمیم نهایى با ما است، ماییم که از قدرت و اختیار خداداد استفاده کرده و یکى از دو طرف فعل یا ترک را انتخاب مى کنیم. از این جهت افعال به ما نسبت داده مى شود و ما در مقابل آنها مسئول هستیم. به تعبیر فلسفى، در اینجا دو علت در عرض یکدیگر نیستند؛ بلکه در طول یکدیگرند. وجود دو علّت تامّه در عرض هم معنى ندارد، امّا اگر طولى باشند، هیچ مانعى نخواهد داشت. از آنجا که افعال ما لازمه مقدّماتى است که خدا به ما داده است، این لوازم را هم مى توان به او نسبت داد و هم به کسى که افعال را انجام داده است.(9)
حضرت علی(علیه السلام) در تبیین صحیح معنای اختیار انسان به سوال کننده ای می فرماید: «وَیْحَکَ لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِیدُ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْیِیراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِیراً وَ کَلَّفَ یَسِیراً وَ لَمْ یُکَلِّفْ عَسِیراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِیلِ کَثِیراً وَ لَمْ یُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یُطَعْ مُکْرِها»(10)؛ (وای بر تو ای مرد شامی که گمان می کنی قضا و قدر به معنای اجبار است اگر چنین بود ثواب و عقاب و وعد و وعید الهی بیهوده بود. خداوند سبحان بندگان خود را امر کرده و مخیّر ساخته و نهی کرده و بر حذر داشته و تکالیف آسانی بر دوش آنان گذارده هرگز تکلیف سنگین نکرده، و در برابر کار کم پاداش زیادتر قرار داده، و هیچ گاه کسی از روی اجبار او را معصیت نکرده و از روی اکراه اطاعت نکرده است).
پی نوشت:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374هـ.ش، چاپ اول، ج 27، ص 446.
(2). مجموعه آثار شهید مطهری- عدل الهی، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، قم، 1370هـ.ش، چاپ دوم، ج 2، ص 103.
(3). آیاتی مانند آیه 28 سوره شوری: «وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمید»؛ (او کسى است که باران سودمند را پس از آنکه مأیوس شدند نازل مى کند و رحمت خویش را مى گستراند و او ولىّ و [سرپرست] و ستوده است.) و یا آیه 99 سوره انعام: « وَ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون»؛ (او کسى است که از آسمان، آبى نازل کرد و به وسیله آن گیاهان گوناگون رویاندیم و از آن ساقه ها و شاخه هاى سبز خارج ساختیم و از آنها دانه هاى متراکم و از شکوفه نخل شکوفه هایى با رشته هاى باریک بیرون فرستادیم و باغ هایى از انواع انگور و زیتون و انار [گاه] شبیه به یکدیگر و [گاه] بى شباهت. هنگامى که میوه مى دهد به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن نشانه هایى (از عظمت خدا) براى افراد با ایمان است).
(4). آموزش عقاید، مصباح یزدی، محمدتقی، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامى،قم، 1384 هـ.ش، چاپ هفدهم، ص 138.
(5). سوره یونس، آیه 62.
(6). آیاتی مانند آیه 7 سوره هود: «وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبین»؛ (او کسى است که آسمان ها و زمین را در شش روز [شش دوران] آفرید و عرش [حکومت] او بر آب قرار داشت [به خاطر این آفرید] تا شما را بیازماید که کدام یک عملتان بهتر است و اگر [به آنها] بگویى: شما بعد از مرگ برانگیخته مى شوید؛ مسلّماً کافران مى گویند: این سحرى آشکار است!). و آیه 2 سوره ملک: «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُور»؛ (آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى کنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است). و آیه 7 سوره کهف: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ (ما آنچه را روى زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدامین شان بهتر عمل مى کنند).
(7). آموزش عقاید، مصباح یزدی، همان، ص 144.
(8). همان، ص 146.
(9). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج 5، ص 475 و ج 4، ص 23.
(10). نهج البلاغه، شریف رضی، محمدبن حسین، نشر هجرت،قم، 1414هـ.ق، چاپ اول، ص 481.
پرسش های مرتبط:
اگر اراده الهى بر عبودیّت بندگان تعلّق گرفته، چرا گروهى راه کفر را پیش مى گیرند؟!
اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان در آینده، چه معنا و مفهومی دارد؟!
اگر خداوند می دانسته که بنده ای قرار است جهنّمی شود، چرا او را خلق کرد؟!
«توحید افعالی» یعنی اینکه همه افعال، حرکات و فعّالیّت ها به خدا بر می گردد؛ آیا این تعریف از توحید افعالی مستلزم «جبر گرایی» نیست؟!
آیا علم ازلی خداوند به تناول حضرت آدم(علیه السلام) از درخت ممنوعه، سبب «اجبار» او به این گناه بوده است؟
توحید افعالی یعنى هر وجودى، هر حرکتى و هر فعلى در عالم است به ذات پاک خدا برمى گردد. این عقیده با عقیده به اختیار انسان منافاتی ندارد؛ زیرا اگر افعال انسان را به خدا نسبت می دهیم به خاطر آن است که همه مقدّمات و اسباب آن را او در اختیار ما گذاشته است. ولى از این نظر که تصمیم نهایى با ما است، ماییم که از قدرت و اختیار خداداد استفاده کرده و یکى از دو طرف فعل یا ترک را انتخاب مى کنیم، از این جهت افعال به ما نسبت داده مى شود و ما در مقابل آنها مسئول هستیم.
پاسخ تفصیلی:
توحید افعالی یعنى هر وجودى، هر حرکتى و هر فعلى در عالم است به ذات پاک خدا برمى گردد؛ «مسبب الاسباب» او است، و «علّت العلل» ذات پاک او مى باشد. حتّى افعالى که از ما سر مى زند به یک معنى از او است.(1) به عبارت دیگر توحید افعالی درک و شناختن این نکته است که جهان با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل خدا و کار او و ناشى از اراده اوست. موجودات عالم همچنان که در ذاتْ استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند، در مقام تأثیر و علّیت نیز استقلال ندارند و در نتیجه خداوند همچنان که در ذات شریک ندارد در فاعلیت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیت خود را از او دارد و قائم به اوست.(2)
باید توجّه داشت خداى متعال در انجام کارهاى خودش نیازى به هیچ کس و هیچ چیز ندارد. هر کس، هر چه دارد از او و در حیطه قدرت و سلطنت و مالکیتِ حقیقى و تکوینى اوست و قدرت و مالکیّت دیگران در طول قدرت الهى و از فروع آن است. مخلوقات الهى نیز در کارهاى خودشان بى نیاز از خداى متعال نیستند و تأثیرهایى که در یکدیگر دارند به اذن خدا و در سایه نیرویى است که خداى متعال به آنها عطا مى فرماید. در حقیقت تنها کسى که مستقلا و بدون احتیاج به دیگرى در همه جا و در همه چیز تأثیر مى بخشد همان ذات مقدّس الهى است و فاعلیّت و تأثیر دیگران در طول فاعلیّت و تأثیر او و در پرتو آن مى باشد. بر همین اساس است که قرآن کریم، آثار فاعل هاى طبیعى و غیرطبیعى را به خداى متعال نسبت مى دهد و باریدن باران و روییدن گیاه و میوه دادن درختان(3) را هم مستند به او مى کند و اصرار دارد که مردم این استناد به خدا را درک کنند و بپذیرند و همواره به آن توجّه داشته باشند. به همین خاطر است که تمام اعتماد انسان باید بر خدا باشد و در همه کارها بر او توکّل کند و تنها از او یارى بخواهد و ترس و امیدى جز از او و به او نداشته باشد و حتى هنگامى که اسباب عادى براى تأمین خواسته ها و نیازمندی هایش فراهم نباشد باز هم نا امید نشود، زیرا خدا مى تواند از راه هاى غیرعادى نیز نیاز او را تأمین کند.(4) چنین انسانى تحت ولایت خاص الهى قرار مى گیرد و از آرامش روحى بى نظیرى برخوردار مى گردد. «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»(5)؛ (آگاه باشید [دوستان و] اولیاى خدا نه ترسى دارند و نه غمگین مى شوند).
با این وجود برخی اوقات بر اثر عدم توجّه لازم به معنای صحیح «توحید افعالی»، ممکن است در ذهن برخی افراد ابهامات و سوالاتی پدید آید. یکی از نتایج عدم درک صحیح این مسأله، سلب مسئولیّت از انسان است. سلب مسئولیّت به معناى نفى مهمّ ترین ویژگى انسان، و پوچى و بیهودگى هر نظام تربیتى و اخلاقى و حقوقى و از جمله نظام تشریعى اسلام است. در صورتى که انسان، اختیارى در انجام کارهایش نداشته باشد، دیگر جایى براى وظیفه و تکلیف و امر و نهى و پاداش و کیفر باقى نخواهد ماند. بلکه مستلزم پوچى و بى هدف بودن نظام تکوین نیز مى باشد؛ زیرا چنانکه از آیات کریمه قرآن(6) و براهین عقلى به دست مى آید؛ هدف از آفرینش جهان طبیعت، فراهم شدن زمینه آفرینش انسان است تا با فعالیّت اختیارى و عبادت و بندگى خداى متعال به والاترین کمالات امکانى و مقام قرب الهى نائل گردد و شایسته دریافت رحمت هاى ویژه پروردگار شود و در صورتى که انسان، اختیار و مسئولیتى نداشته باشد، شایسته دریافت پاداش و نعمت هاى جاودانى و رضوان الهى نخواهد شد و هدف آفرینش نقض خواهد گردید، و دستگاه آفرینش نیز به صورت یک صحنه وسیع خیمه شب بازى در خواهد آمد که انسان ها عروسک هاى آن را تشکیل مى دهند و بى اختیار، حرکاتى در آنان پدید مى آید و سپس بعضى مورد نکوهش و کیفر و برخى مورد ستایش و پاداش قرار مى گیرند.(7)
تبعات غیرقابل توجیهِ پذیرش چنین سلب مسئولیتی، باید آدمی را بر آن دارد که تأمّل دقیق تری در معنای «توحید افعالی» بنماید و جایگاه اختیار خود را در این بین بیابد. قدرت تصمیم گیرى و انتخاب، یکى از یقینى ترین امورى است که مورد شناسایى انسان واقع مى شود؛ زیرا هر کسى آن را در درون خویش با علم حضورى خطاناپذیر، مى یابد؛ چنانکه از سایر حالات روانى خودش با چنین علمى آگاه مى شود و حتى هنگامى که درباره چیزى شک دارد وجود خود «شک» را با علم حضورى درک مى کند و نمى تواند درباره آن تردیدى به خود راه دهد. همچنین هر کسى با اندک توجّهى به درون خویش مى یابد که مى تواند سخنى را بگوید یا نگوید؟؛ یا دستش را حرکت دهد یا ندهد؟؛ یا غذایى را تناول کند یا نکند؟ به طور کلّی ارزش انسانى هنگامى ظاهر مىشود که بین خواست هاى گوناگون، تزاحمى پدید آید و شخص براى رسیدن به فضایل اخلاقى و کمالات روحى و ابدى و قرب و رضوان الهى از خواست هاى پست و حیوانى خودش بگذرد. هر کارى که با اختیار بیشتر و انتخاب آگاهانه تر انجام گیرد تأثیر بیشترى در تکامل یا تنزّل روحى و معنوى خواهد داشت و استحقاق بیشترى را براى پاداش و کیفر پدید خواهد آورد.
با این توضیحات به روشنی مشخص می شود که جاى هیچ تردیدى در وجود اراده و اختیار نیست و نباید شبهات گوناگون موجب تشویش ذهن و شک درباره چنین امر وجدانى و بدیهى گردد. وجود اختیار به عنوان یک اصل بدیهى در همه نظام هاى تربیتى و اخلاقى، و ادیان و شرایع آسمانى، پذیرفته شده و بدون آن جایى براى وظیفه و تکلیف، و نکوهش و ستایش، و کیفر و پاداش وجود نخواهد داشت.(8)
چنین اختیاری به هیچ وجه با «توحید افعالی» ذات باری تعالی نقض نمی شود؛ زیرا افعال ما را هم مى توان به ما نسبت داد، و هم به خدا. اگر به خدا نسبت دهیم به خاطر آن است که همه مقدمات آن را او در اختیار ما گذاشته است. او است که به ما قدرت و نیرو و اراده و اختیار و آزادی داده است. بنابراین چون همه مقدمات از او است مى توان اعمال ما را به او نیز نسبت داد و او را خالق آنها دانست. ولى از این نظر که تصمیم نهایى با ما است، ماییم که از قدرت و اختیار خداداد استفاده کرده و یکى از دو طرف فعل یا ترک را انتخاب مى کنیم. از این جهت افعال به ما نسبت داده مى شود و ما در مقابل آنها مسئول هستیم. به تعبیر فلسفى، در اینجا دو علت در عرض یکدیگر نیستند؛ بلکه در طول یکدیگرند. وجود دو علّت تامّه در عرض هم معنى ندارد، امّا اگر طولى باشند، هیچ مانعى نخواهد داشت. از آنجا که افعال ما لازمه مقدّماتى است که خدا به ما داده است، این لوازم را هم مى توان به او نسبت داد و هم به کسى که افعال را انجام داده است.(9)
حضرت علی(علیه السلام) در تبیین صحیح معنای اختیار انسان به سوال کننده ای می فرماید: «وَیْحَکَ لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِیدُ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْیِیراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِیراً وَ کَلَّفَ یَسِیراً وَ لَمْ یُکَلِّفْ عَسِیراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِیلِ کَثِیراً وَ لَمْ یُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یُطَعْ مُکْرِها»(10)؛ (وای بر تو ای مرد شامی که گمان می کنی قضا و قدر به معنای اجبار است اگر چنین بود ثواب و عقاب و وعد و وعید الهی بیهوده بود. خداوند سبحان بندگان خود را امر کرده و مخیّر ساخته و نهی کرده و بر حذر داشته و تکالیف آسانی بر دوش آنان گذارده هرگز تکلیف سنگین نکرده، و در برابر کار کم پاداش زیادتر قرار داده، و هیچ گاه کسی از روی اجبار او را معصیت نکرده و از روی اکراه اطاعت نکرده است).
پی نوشت:
(1). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374هـ.ش، چاپ اول، ج 27، ص 446.
(2). مجموعه آثار شهید مطهری- عدل الهی، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، قم، 1370هـ.ش، چاپ دوم، ج 2، ص 103.
(3). آیاتی مانند آیه 28 سوره شوری: «وَ هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمید»؛ (او کسى است که باران سودمند را پس از آنکه مأیوس شدند نازل مى کند و رحمت خویش را مى گستراند و او ولىّ و [سرپرست] و ستوده است.) و یا آیه 99 سوره انعام: « وَ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون»؛ (او کسى است که از آسمان، آبى نازل کرد و به وسیله آن گیاهان گوناگون رویاندیم و از آن ساقه ها و شاخه هاى سبز خارج ساختیم و از آنها دانه هاى متراکم و از شکوفه نخل شکوفه هایى با رشته هاى باریک بیرون فرستادیم و باغ هایى از انواع انگور و زیتون و انار [گاه] شبیه به یکدیگر و [گاه] بى شباهت. هنگامى که میوه مى دهد به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن نشانه هایى (از عظمت خدا) براى افراد با ایمان است).
(4). آموزش عقاید، مصباح یزدی، محمدتقی، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامى،قم، 1384 هـ.ش، چاپ هفدهم، ص 138.
(5). سوره یونس، آیه 62.
(6). آیاتی مانند آیه 7 سوره هود: «وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبین»؛ (او کسى است که آسمان ها و زمین را در شش روز [شش دوران] آفرید و عرش [حکومت] او بر آب قرار داشت [به خاطر این آفرید] تا شما را بیازماید که کدام یک عملتان بهتر است و اگر [به آنها] بگویى: شما بعد از مرگ برانگیخته مى شوید؛ مسلّماً کافران مى گویند: این سحرى آشکار است!). و آیه 2 سوره ملک: «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُور»؛ (آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى کنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است). و آیه 7 سوره کهف: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ (ما آنچه را روى زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم که کدامین شان بهتر عمل مى کنند).
(7). آموزش عقاید، مصباح یزدی، همان، ص 144.
(8). همان، ص 146.
(9). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج 5، ص 475 و ج 4، ص 23.
(10). نهج البلاغه، شریف رضی، محمدبن حسین، نشر هجرت،قم، 1414هـ.ق، چاپ اول، ص 481.
پرسش های مرتبط:
اگر اراده الهى بر عبودیّت بندگان تعلّق گرفته، چرا گروهى راه کفر را پیش مى گیرند؟!
اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان در آینده، چه معنا و مفهومی دارد؟!
اگر خداوند می دانسته که بنده ای قرار است جهنّمی شود، چرا او را خلق کرد؟!
«توحید افعالی» یعنی اینکه همه افعال، حرکات و فعّالیّت ها به خدا بر می گردد؛ آیا این تعریف از توحید افعالی مستلزم «جبر گرایی» نیست؟!
آیا علم ازلی خداوند به تناول حضرت آدم(علیه السلام) از درخت ممنوعه، سبب «اجبار» او به این گناه بوده است؟
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}