پرسش :

من سه فرزند هفت ساله، چهار ساله و نه ماهه دارم که در مورد تربیت آن‌ها تا جایی که بتوانم حوصله به خرج می‌دهم و وقت می‌گذارم؛ ولی پدر آن‌ها اصلاً این کار را انجام نمی‌دهد و می‌گوید اصلاً حوصله‌ی بچّه‌ها...


پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام سیدعلیرضا تراشیون (کارشناس و مشاور تربیتی کودک و نوجوان):

این‌که ما می‌گوییم حرف اوّل و آخر را در تربیت مادر می‌زند، به این معنا نیست ‌که کار اوّل و آخر را هم در تربیت باید مادر انجام دهد. مادر مربّی است و در خط مقدّم تربیت است و پدر نیز مدیریت تربیتی را به عهده دارد؛ لذا او باید به عنوان بازوی محرّک و پر توان در اختیار مربّی که مادر است، قرار بگیرد.

راهکارها:

الف. گفتگو و مشورت
ما بارها گفته ایم که حلّال مشکلات و ارتباط کلامی است. زن و شوهر باید با یکدیگر در رابطه با موضوعات و مسائل زندگی ارتباط کلامی برقرار کنند؛ خصوصاً درباره‌ی تربیت فرزند.
برای هماهنگی بین پدر و مادر باید جلسات گفتگویی صورت گیرد و شاخصه‌های تربیتی در آن مطرح شود. مثلاً مادر به پدر بگوید: آقا، اگر زدن بچّه‌ها واقعاً از لحاظ تربیتی خوب است، من هم از فردا آن‌ها را می‌زنم! آیا شما تربیت کودک را با زدن خوب می‌دانید؟ یعنی ما گاهی اوقات باید با برقراری ارتباط کلامی با همسرمان، قبح کارش را به او تفهیم کنیم.
خانم باید از آقا بپرسد: آیا خوب است که نقش ارتباطی پدر با فرزندان صفر باشد؟ اگر گفتند بله، بگوید: اگر دلیلی بیاورید، ما هم از آن استقبال می‌کنیم که دیگر شما هیچ ارتباطی در قالب بازی و کلام با فرزندانمان نداشته باشید! لذا مادر با ارتباط کلامی که با همسر خود برقرار می‌کند، باید به او تفهیم کند که پدر نیز در کنار مادر باید نقش مؤثّری را داشته باشد.

ب. درک شرایط پدر
گاهی اوقات خانم باید به همسرش حق بدهد که در آن لحظه عصبانی باشد؛ مثلاً ممکن است آقا خسته از محیط کار آمده و با مشکلات بیرونی دست و پنجه نرم کرده است و زن در همان لحظه بگوید: امشب به بچّه‌ها قول دادم که آن‌ها را به پاک ببرم؛ درحالی که این زمان برای بیان جملات شاید زمان مناسبی نباشد. ایشان باید اجازه دهد که همسر استراحت کند. حتّی بهتر است قبل از این‌که به فرزندان خود قول بدهد، با همسر خود مشورت کند و در قالب مشورت برنامه‌ریزی کنند.
گاهی اوقات برخی از آقایان می‌گویند: همسران ما مادران خیلی خوبی برای بچّه‌ها هستند؛ ولی زن خوبی برای ما نیستند! یعنی همه‌ی کفّه‌ی ترازو را به نفع فرزندان خود می‌بینند و مراعات حال ما را نمی‌کنند.
لذا مادران باید مدیریت مکانی و زمانی را در شرایط مختلف داشته باشند و ببینند که چه تصمیمی منطقی است و چطور باید آن را مطرح کنند. وقتی که زن می‌بیند که همسرش به منزل آمده است، درحالی که واقعاً در چهره‌ی او خستگی را می‌بیند، آیا درست است که در مقابل در بایستد و بگوید که بچّه‌ها را به پارک ببریم و اگر آقا قبول نکرد، با او مشاجره کند؛ یا بهتر است که اجازه دهد او استراحت کند و نهار بخورد و بعد در قالب یک سؤال مطرح کند که آقا نظر شما چیست که امروز بچّه‌ها را به پارک ببریم؟ این رفتار می‌تواند همسر را به معادلات تربیتی وارد کند.

ج. پرهیز از ایجاد فاصله بین پدر و فرزند
مادران نباید پدران را در تربیت فرزندشان نادیده بگیرند. گاهی اوقات برخی از مادرها سدّی را بین فرزند و پدر ایجاد می‌کنند؛ مثلاً وقتی بچّه در خانه بازی می‌کند، به فرزند خود می‌گویند: الآن بازی و شیطنت کن؛ ولی وقتی پدر آمد آرام باش! این حرف درست نیست و با این حرف دیواری بین فرزند و پدر ایجاد می‌شود. کودک باید بازی خود را همیشه به صورت منطقی انجام بدهد؛ نه این‌که وقتی پدر نیست، کودک به صورت فنر رها شده باشد و وقتی پدر می‌آید، به صورت فنر فشرده شده باشد و مجبور شود که همه‌ی انرژی خود را ذخیره کند؛ چون آستانه‌ی تحمّل بچّه‌ها پایین است، این انرژی رها می‌شود و پدر بیشتر آزار می‌بیند.
بنابراین، مادر نباید این سد را بین خود و فرزندان و همسرشان ایجاد کنند؛ بلکه باید اجازه دهند که بچّه‌ها ارتباط بهتری با پدر خود برقرار کنند.