منافات دعا با عقیده به سرنوشت مشخص در علم و قضا و قدر الهی
پرسش :
وقتی ما معتقد باشیم که سرنوشت انسانها در علم و قضا و قدر الهی مشخص شده، دعا کردن چه فایدهای دارد؟!
پاسخ :
آیا شب قدر در امت هاى پیشین نیز بوده است؟
شب قدر کدام شب است؟
چرا شب قدر را شب قدر مى گویند؟
آیا شب قدر در تمام جهان یک شب است؟
آیا احیا در شب قدر تأثیری در فشار قبر دارد؟
منظور از اینکه در حدیث آمده است «اگر حضرت فاطمه را بشناسیم شب قدر را درک کرده ایم» چیست؟
چرا شب قدر، شب نزول قرآن کریم بین مسلمین مورد اختلاف است؟
آغاز و فلسفه شب قدر از چه زمانی است آیا در ادیان دیگر نیز وجود داشته یا مخصوص دین اسلام است؟
پاسخ اجمالی:
اولا: منظور از قضا و قدر این است که هر پدیده و هر حادثه ای در عالم «علت» و «اندازه اى» دارد و چیزى بدون علت و اندازه معیّن بوجود نمى آید. بر این اساس سرنوشت انسان نیز بر اساس اسباب و عللی محقّق می گردد که «دعا کردن» از جمله این اسباب است. به عبارتی دیگر دعا یکی از علل این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است.
ثانیا: علم خدا نیز منافاتی با دعا کردن ندارد، زیرا در علم خدا حوادث عالم بر اساس «تحقّق علل و عوامل» محقّق می شود و «دعا» هم یکی از عوامل موثّر است. ما باید برای تحقّق خواسته های خود از هر تلاشی دریغ نکنیم و یکی از امور موثّر برای اجابت حوائج دعا است.
ثالثا: اگر برآوردن برخی از حوائج ما منوط به «دعا» شده است، بخاطر اثرات مثبتی می باشد که در دعا کردن وجود دارد؛ مثل: بهره مندی از عنصر توکّل، کسب امید و تقویت اراده، کسب خود آگاهی، پیروزی بر اضطراب ها، غفلت زدایی، هم بستگی اجتماعی، بهره گیری از آموزه های اخلاقی و معرفتی و ... .
ثانیا: علم خدا نیز منافاتی با دعا کردن ندارد، زیرا در علم خدا حوادث عالم بر اساس «تحقّق علل و عوامل» محقّق می شود و «دعا» هم یکی از عوامل موثّر است. ما باید برای تحقّق خواسته های خود از هر تلاشی دریغ نکنیم و یکی از امور موثّر برای اجابت حوائج دعا است.
ثالثا: اگر برآوردن برخی از حوائج ما منوط به «دعا» شده است، بخاطر اثرات مثبتی می باشد که در دعا کردن وجود دارد؛ مثل: بهره مندی از عنصر توکّل، کسب امید و تقویت اراده، کسب خود آگاهی، پیروزی بر اضطراب ها، غفلت زدایی، هم بستگی اجتماعی، بهره گیری از آموزه های اخلاقی و معرفتی و ... .
پاسخ تفصیلی:
تعیین سرنوشت و منافات آن با دستور به دعا!
این تصور که دعا کردن و توقع تغییر سرنوشت و امور ما با این عقیده که سرنوشت ما در علم و قضا و قدر الهى تعیین شده، منافات دارد، تصوری نادرست می باشد که از عدم شناخت حقیقت قضا و قدر و جایگاه دعا در این مسأله ناشی می شود. اگر لازمه ی قضا و قدر الهی این است که «هر کس با سرنوشتی معین و تغییرناپذیر از مادر متولد می شود و تلاش براى تغییر سرنوشت امری بیهوده می باشد!»، نه تنها دعا بلکه سایر اعمال انسان نیز فایده ای نخواهد داشت.
اما این تفسیر از قضا و قدر صحیح نمی باشد و مورد تأیید اسلام نیز نبوده و با مفاهیم مسلّم اسلامى از قبیل: تکلیف، جهاد، سعى و کوشش و استقامت، قیامت، حسابرسی و همچنین با بسیاری از آیات قرآن مثل آیه 39 سوره نجم که می فرماید: «لَیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»، سازگاری ندارد. زیرا طبق این آیه سرنوشت انسان در گرو سعی و تلاش اوست و خداوند با علم به گذشته و آینده تقدیر انسان را متناسب با اراده و تلاش انسان قرار داده است. در همین راستا در آیه 11 سوره رعد نیز می خوانیم: «إِنَ اللَّهَ لَایُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»؛ (خداوند سرنوشت قومى را تغییر نمى دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند). در این آیه نیز اشاره اى به این مطلب دیده مى شود.
با این مقدمه، به سراغ حل مشکل اصلی مطرح شده در این سؤال می رویم تا ببینیم چگونه می توان کارکرد و جایگاه اصلی دعا را در مبحث «قضا و قدر» پیدا کرد.
اما این تفسیر از قضا و قدر صحیح نمی باشد و مورد تأیید اسلام نیز نبوده و با مفاهیم مسلّم اسلامى از قبیل: تکلیف، جهاد، سعى و کوشش و استقامت، قیامت، حسابرسی و همچنین با بسیاری از آیات قرآن مثل آیه 39 سوره نجم که می فرماید: «لَیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»، سازگاری ندارد. زیرا طبق این آیه سرنوشت انسان در گرو سعی و تلاش اوست و خداوند با علم به گذشته و آینده تقدیر انسان را متناسب با اراده و تلاش انسان قرار داده است. در همین راستا در آیه 11 سوره رعد نیز می خوانیم: «إِنَ اللَّهَ لَایُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»؛ (خداوند سرنوشت قومى را تغییر نمى دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند). در این آیه نیز اشاره اى به این مطلب دیده مى شود.
با این مقدمه، به سراغ حل مشکل اصلی مطرح شده در این سؤال می رویم تا ببینیم چگونه می توان کارکرد و جایگاه اصلی دعا را در مبحث «قضا و قدر» پیدا کرد.
انواع و معانی قضاو قدر؟
بر اساس آنچه از روایات به ما رسیده است قضا و قدر دو معنى دارد و دعا طبق هر دو معنی دارای آثار مثبتی می باشد:
1- قضا و قدر تکوینى: که منظور از آن این است که هر چیز و هر حادثه و پدیده اى در عالم علت و اندازه اى دارد نه چیزى بدون علت بوجود مى آید و نه بدون اندازه گیرى معین. بطور مثال اگر سنگى پرتاب کنیم و شیشه اى بشکند این یک حادثه است که حتما بر اساس نظام سبب و مسببی علتی دارد.(1)
استاد مطهّرى مى گوید: «اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهی، انکار اسباب و مسبّبات و اختیار و اراده بشر است، چنین قضا و قدر و سرنوشتى وجود ندارد و نمى تواند وجود داشته باشد».(2) در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ»(3)؛ (خداوند نمى پسندد که چیزها را جارى و برقرار گرداند مگر به وسیله اسبابش). بر اساس این روایت واضح است که سرنوشت انسان نیز بر اساس اسباب و عللی خاصّ محقّق می گردد که «اراده و تلاش انسان» یکی از آنها است و «دعا کردن» نیز یکی از افعال اختیاری ماست که نقش مهمی در برطرف شدن حوائج ما دارد.
استاد مطهری در جای دیگر می گوید: «از نظر جهان بینی الهی، جهان هم شنوا است و هم بینا. ندا و فریاد جانداران را می شنود و به آنها پاسخ می دهد. به همین جهت دعا یکی از علل این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است. جلوی جریان هایی را می گیرد و یا جریان هایی را به وجود می آورد. به عبارت دیگر، دعا یکی از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه ای می تواند مؤثر باشد یا جلوی قضا و قدری را بگیرد».(4)
2- قضا و قدر تشریعى: که به معنى فرمان الهى در تعیین وظائف فردى و اجتماعى انسانها و مقدار و حدود این وظائف است. مثلا مى گوئیم: دعا مستحب است و نماز واجب است. این یک فرمان الهى و قضاى تشریعى است. سپس مى گوئیم دعا خواندن آن گونه که در روایات آمده اثر بیشتری دارد یا نماز در هر شبانه روز 17 رکعت است، این یک قدر الهى و تشریعى است.(5) البته لازم به ذکر است که آنچه در شرع بیان می شود آثار تکوینی نیز دارد. به هر حال از این جهت نیز دعا کردن عبادت محسوب می شود و دارای آثار مثبت فراوانی می باشد و همین آثار نیز، مقدّمات اجابت را فراهم می کنند.
علم خدا منافاتی با تلاش انسان ـ از جمله دعا ـ ندارد:
علم خدا منافاتی با تلاش انسان ـ از جمله دعا ـ ندارد؛ زیرا در علم خدا حوادث عالم بر اساس تحقّق علل و عوامل محقّق می شود و دعا هم یکی از عوامل موثّر است. خداوند قطعا از نیّات و خواسته های ما آگاه است امّا از آنجا که خداوند عالم را طبق نظام اسباب و مسبّبات تدبیر می کند، ما باید برای تحقّق خواسته های خود از هر تلاشی دریغ نکنیم و یکی از امور موثّر برای اجابت حوائج دعا است.
چه بسا تحقّق امری منوط به دعا باشد و اگر دعا کنیم تقدیر به گونه ی دیگری رقم بخورد. بر همین اساس امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَةٍ»(6)؛ (دعا، قضای الهی را بر می گرداند، اگر چه قضای الهی محکم شده باشد. از این رو زیاد دعا کن که کلید هر رحمت و بر آوردن هر حاجت است). از امام کاظم(علیه السلام) نیز نقل شده: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِیَ وَ لَمْ یَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُه»(7)؛ (بر شما باد به دعا کردن، زیرا دعا و درخواست از خدا بلائی را که از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضای آن نمانده [یعنی تمامی اسباب آن فراهم شده، ولی هنور در خارج وجود پیدا نکرده] بر می گرداند).
در نتیجه خداوند که از همه چیز آگاه می باشد و حتی از دعا کردن ما نیز خبر دارد، برای دعا مانند سایر عبادات در نظام اسباب و مسببات آثار مثبت فراوانی قرار داده است.
دعا آثار و برکاتی دارد که انجام آن را مرجوح می نماید:
اگر برخی از حوائج ما منوط به «دعا» شده است، بخاطر اثرات مثبتی می باشد که در دعا کردن وجود دارد و نوعا خود این آثار نیز، مقدّمات اجابت را فراهم می کنند؛ از جمله:
1- قضا و قدر تکوینى: که منظور از آن این است که هر چیز و هر حادثه و پدیده اى در عالم علت و اندازه اى دارد نه چیزى بدون علت بوجود مى آید و نه بدون اندازه گیرى معین. بطور مثال اگر سنگى پرتاب کنیم و شیشه اى بشکند این یک حادثه است که حتما بر اساس نظام سبب و مسببی علتی دارد.(1)
استاد مطهّرى مى گوید: «اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهی، انکار اسباب و مسبّبات و اختیار و اراده بشر است، چنین قضا و قدر و سرنوشتى وجود ندارد و نمى تواند وجود داشته باشد».(2) در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ»(3)؛ (خداوند نمى پسندد که چیزها را جارى و برقرار گرداند مگر به وسیله اسبابش). بر اساس این روایت واضح است که سرنوشت انسان نیز بر اساس اسباب و عللی خاصّ محقّق می گردد که «اراده و تلاش انسان» یکی از آنها است و «دعا کردن» نیز یکی از افعال اختیاری ماست که نقش مهمی در برطرف شدن حوائج ما دارد.
استاد مطهری در جای دیگر می گوید: «از نظر جهان بینی الهی، جهان هم شنوا است و هم بینا. ندا و فریاد جانداران را می شنود و به آنها پاسخ می دهد. به همین جهت دعا یکی از علل این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است. جلوی جریان هایی را می گیرد و یا جریان هایی را به وجود می آورد. به عبارت دیگر، دعا یکی از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه ای می تواند مؤثر باشد یا جلوی قضا و قدری را بگیرد».(4)
2- قضا و قدر تشریعى: که به معنى فرمان الهى در تعیین وظائف فردى و اجتماعى انسانها و مقدار و حدود این وظائف است. مثلا مى گوئیم: دعا مستحب است و نماز واجب است. این یک فرمان الهى و قضاى تشریعى است. سپس مى گوئیم دعا خواندن آن گونه که در روایات آمده اثر بیشتری دارد یا نماز در هر شبانه روز 17 رکعت است، این یک قدر الهى و تشریعى است.(5) البته لازم به ذکر است که آنچه در شرع بیان می شود آثار تکوینی نیز دارد. به هر حال از این جهت نیز دعا کردن عبادت محسوب می شود و دارای آثار مثبت فراوانی می باشد و همین آثار نیز، مقدّمات اجابت را فراهم می کنند.
علم خدا منافاتی با تلاش انسان ـ از جمله دعا ـ ندارد:
علم خدا منافاتی با تلاش انسان ـ از جمله دعا ـ ندارد؛ زیرا در علم خدا حوادث عالم بر اساس تحقّق علل و عوامل محقّق می شود و دعا هم یکی از عوامل موثّر است. خداوند قطعا از نیّات و خواسته های ما آگاه است امّا از آنجا که خداوند عالم را طبق نظام اسباب و مسبّبات تدبیر می کند، ما باید برای تحقّق خواسته های خود از هر تلاشی دریغ نکنیم و یکی از امور موثّر برای اجابت حوائج دعا است.
چه بسا تحقّق امری منوط به دعا باشد و اگر دعا کنیم تقدیر به گونه ی دیگری رقم بخورد. بر همین اساس امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَةٍ»(6)؛ (دعا، قضای الهی را بر می گرداند، اگر چه قضای الهی محکم شده باشد. از این رو زیاد دعا کن که کلید هر رحمت و بر آوردن هر حاجت است). از امام کاظم(علیه السلام) نیز نقل شده: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِیَ وَ لَمْ یَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُه»(7)؛ (بر شما باد به دعا کردن، زیرا دعا و درخواست از خدا بلائی را که از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضای آن نمانده [یعنی تمامی اسباب آن فراهم شده، ولی هنور در خارج وجود پیدا نکرده] بر می گرداند).
در نتیجه خداوند که از همه چیز آگاه می باشد و حتی از دعا کردن ما نیز خبر دارد، برای دعا مانند سایر عبادات در نظام اسباب و مسببات آثار مثبت فراوانی قرار داده است.
دعا آثار و برکاتی دارد که انجام آن را مرجوح می نماید:
اگر برخی از حوائج ما منوط به «دعا» شده است، بخاطر اثرات مثبتی می باشد که در دعا کردن وجود دارد و نوعا خود این آثار نیز، مقدّمات اجابت را فراهم می کنند؛ از جمله:
1. بهره مندی از عنصر توکّل بواسطه دعا
با دعا، انسان برای شروع هر امری خداوند را در کنار خودش می بیند و به او توکّل می کند. کاری که با یاد خدا و توکّل به او آغاز شود، مسلما بهتر نتیجه می دهد و سرانجام بهتری خواهد داشت.
2. جلب توجّه الهی بواسطه دعا
وقتی با دعا، به خدا توجّه کند و به او توکّل نماید، مورد توجه خداوند نیز واقع می شود. چنانکه در آیه 77 سوره فرقان می خوانیم: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»؛ (بگو پروردگار من براى شما أرجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد). انسان به وسیله دعا و تضرّع به سوی خداوند توجّه می نماید و همین سبب می شود که مورد توجّه خداوند نیز واقع گردد. لذا خداوند مدح فرموده حضرت زکریا(علیه السّلام) و بستگانش را به دعا کردن چنانکه در آیه 90 سوره انبیاء می فرماید: «إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ»؛ (همانا ایشان در کارهاى خیر تعجیل می کردند و در حال خوف و رجا ما را می خواندند و همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند).
3. کسب امید و تقویت اراده بواسطه دعا
دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان قدرت، نیرو و امیدوارى و آرامش مى بخشد، و از نظر روانى اثر غیر قابل انکارى دارد.(8) همچنین دعا باعث تقویت اراده شده و انسان با دعا کردن و به زبان آوردن خواسته خویش، اراده عملی محکم تری پیدا خواهد کرد؛ چرا که دعا و توکّل و ایمان محکم، نگرانى، تشویش و هیجان و ترس را که موجب نیم بیشترى از ناراحتی هاى ما است بر طرف مى سازد.(9) شاید به همین دلیل است که در برخی از روایات اسلامی نیز از «دعا» به اسلحه مؤمن [براى غلبه بر دشمن و حوادث] تعبیر شده است.(10)
4. کسب خود آگاهی با دعا
دعا یک نوع خود آگاهى و بیدارى دل و اندیشه، و پیوند باطنى و آگاهانه با پروردگار جهان است. زیرا دعا هم خود بیدارکننده است، و هم پذیرش آن منوط به اجتناب از غفلت است.
در سخنی از حضرت على(علیه السلام) مى خوانیم: «لا یَقْبَلُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ دُعاءَ قَلْبٍ لاهٍ»(11)؛ (خداوند دعاى غافل دلان را مستجاب نمى کند).
و از طرفی کسانی که دعا و تضرع به درگاه الهی ندارند به قساوت قلب گرفتار می گردند؛ چنانکه در آیه 43 سوره انعام می خوانیم: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ (و ما پیغمبرانى بسوى امّت های پیش از تو [اى پیغمبر خاتم] فرستادیم و [چون پیروى آنها نکردند] به بلا و مصیبت گرفتارشان ساختیم شاید که [دعا برای رفع بلا کرده و] گریه و زارى کنند، و چرا وقتى که بلاى ما به آنها می رسید تضرع و زارى نکردند [تا نجات یابند]؟! و چون تضرّع نکردند دلهایشان را قساوت گرفت).
در سخنی از حضرت على(علیه السلام) مى خوانیم: «لا یَقْبَلُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ دُعاءَ قَلْبٍ لاهٍ»(11)؛ (خداوند دعاى غافل دلان را مستجاب نمى کند).
و از طرفی کسانی که دعا و تضرع به درگاه الهی ندارند به قساوت قلب گرفتار می گردند؛ چنانکه در آیه 43 سوره انعام می خوانیم: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ (و ما پیغمبرانى بسوى امّت های پیش از تو [اى پیغمبر خاتم] فرستادیم و [چون پیروى آنها نکردند] به بلا و مصیبت گرفتارشان ساختیم شاید که [دعا برای رفع بلا کرده و] گریه و زارى کنند، و چرا وقتى که بلاى ما به آنها می رسید تضرع و زارى نکردند [تا نجات یابند]؟! و چون تضرّع نکردند دلهایشان را قساوت گرفت).
5. پیروزی بر اضطراب های درونی بوسیله دعا
دعا خواص بسیار مؤثری در مبارز با اضطراب هاى درونى نیز دارد. هیچ گاه زندگى انسان از ناملایمات خالى نبوده و هم اکنون نیز نیست بلکه شواهد و قراینى در دست داریم که حجم مشکلات روانى با پیشرفت تمدن صنعتى، افزایش چشمگیرى پیدا کرده است که علل عمده آن را مى توان در چند امر خلاصه کرد: اول عدم توازن ترقى سطح تکنیک و صنعت با ترقى رشد اخلاقى است که سرچشمه انواع تهاجم هاى اجتماعى و اقتصادى و نظامى می گردد و نتیجه آن حکومت اصل «همه چیز براى من» به جاى «همه چیز براى همه» و انواع انحصارطلبی هاى فردى و دسته جمعى و غصب و تجاوز به حقوق دیگران خواهد بود. دوم احساس بیهودگى، پوچى و بى روح بودن زندگى به این خاطر که هدف هایى که جوامع مادى کنونى براى زندگى ترسیم مى کنند، نمى تواند با ارزش وجودى انسان هماهنگ باشد. سوم افزایش برخوردها و اصطکاک منافع، گسترش درگیری هاى اجتماعى، نگرانی هاى حاصل از تخلف ها، پیمان شکنی ها، شکست ها و ناکامی ها خود عامل مهم دیگرى براى این اضطراب هاست. چهارم وسایل ناسالم «هیجان زا» و یا «مخدر» که به عنوان وسایل سرگرمى مورد بهره بردارى قرار مى گیرد از عوامل مهم بروز روزافزون این اضطراب هاست. سرعت تحولات اجتماعى و جهانى نیز به این عوامل دامن زده و آنها را متراکم تر به طورى که اعصاب انسان عصر ما در زیر بار سنگین اضطراب و نگرانى آشفته مى شود. از آن جا که نگرانی ها سرچشمه حالت «غمزدگى» است، دعا اثر عمیقى در زدودن اضطراب دارد زیرا از یک سو سبب رشد اخلاقى و توازن تکاملهاى مادى با تکاملهاى اخلاقى و عاطفى مى گردد.(12)
6. بهره گیری از آموزه های اخلاقی و معرفتی و آثار تربیتی دعا
وقتى انسان به درگاه خداوند روى مى آورد در این فکر فرو مى رود که او بر همه چیز توانا و قادر است و اسرار درون و برون ما را مى داند. این مطلب سبب مى شود که سطح معرفت انسان بالا برود.(13) علاوه بر آن، دعا، مخصوصا دعاهاى معصومین(علیهم السلام) سرشار از درس هاى عالى تربیت و اخلاق و معارف دینی است. مثلا «دعاى ندبه» براى کسانى که با دقت و حضور قلب و با توجه به مضمون و محتوایش آن را زمزمه مى کنند، یک دوره درس امامت و ولایت عاشقانه است یا دعاى بلند و پر محتواى «عرفه» حاوى یک دوره کامل معارف و عقاید، مخصوصا درس توحید و یکتاپرستى است. «دعاى کمیل» به ما درس تهذیب و خودسازى و توبه مى دهد و از «دعاى مکارم الاخلاق» مى توان یک دوره اخلاق اسلامى را استخراج کرد.(14)
7. خاصیت غفلت زدایی بعضی ادعیه
دعا انسان را به مسائلى که توجه ندارد و از آن غافل است توجه مى دهد به عنوان مثال دعایى که شیعیان پس از نمازهاى روزانه در ماه مبارک رمضان مى خوانند و با فراز «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور»(15)؛ (خدایا، سرور را بر اهل قبور وارد کن)، آغاز می شود، انسان را به یاد بسیارى از امورى که در طول سال از آن غافل بوده - مسائلی مانند لزوم رفع فقر و نیازمندی تنگدستان، تأمین خوراک شکم گرسنگان، پرداخت بدهی بدهکاران، زدودن غم و اندوه غم زدگان و... - مى اندازد.(16)
8. تاثیر دعا در هم بستگی اجتماعی برای نیل به اهداف بزرگ
با توجه به این که یکى از عوامل تأثیر دعا، دعا براى دیگران است، می بینیم که دعا روح اجتماعى را جانشین انحصارطلبی هاى فردى مى سازد و به خاطر توجه به یک مبدأ بىپایان، ازلى و ابدى که سرچشمه همه نیکی هاست و زندگى عالى تر و برترى که انسان در پرتو ارتباط با او در خود مى بیند احساس بیهودگى و پوچى را از خود دور ساخته و براى زندگى، هدفى بزرگ مى ابد.(17)
9. تاثیر دعا در سلامتی بدن و جسم
آن چنان که یکی از روانشناسان و اطبای معروف معاصر یعنی «الکسیس کارل» در کتاب های خود «نیایش» و «راه و رسم زندگی» می نویسد: دعا و نیایش به طور کامل و صحیحى در فعالیت هاى مغزى انسانى نوعى شکفتگى و انبساط باطنى ایجاد کرده و گاه قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند. از آن گذشته نیایش نه تنها بر روى حالات عاطفى بلکه همان طور که گفتیم بر کیفیات بدنى نیز اثر مى گذارد و گاهى در چند لحظه یا چند روز بیمارى جسمى را بهبودى مى بخشد. این دانشمند در کتاب «نیایش» روى این مسأله تأکید کرده و از طریق تجربى، ثبوت آن را قطعى مى شمارد و مى گوید: نیایش گاهى تأثیرات شگفت آورى دارد بیمارانى بوده اند که تقریبا به طور آنى از دردهایى چون جذام، سرطان، عفونت کلیه و زخم هاى مزمن و سل ریوى و... شفا یافته اند.(18)
همین آثار مثبت دعا باعث می شود که زندگی انسان دگرگون شود و حتی قضا و قدر الهی نسبت به انسان تغییر یابد.
همین آثار مثبت دعا باعث می شود که زندگی انسان دگرگون شود و حتی قضا و قدر الهی نسبت به انسان تغییر یابد.
پی نوشت:
(1). ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، مکارم شیرازی، ناصر، موسسه مطبوعاتى هدف، قم، بی تا، چاپ اول، ج 3، ص 497.
(2). مجموعة آثار شهید مطهری، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، تهران، 1374 هـ ش، ج 1، ص 384.
(3). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 2، ص 90.
(4). مجموعة آثار شهید مطهری، همان، ج 1، ص 406.
(5). ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، همان.
(6). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 هـ ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 470.
(7). همان.
(8). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 15، ص 176.
(9). تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 642؛ آیین زندگی، دیل کارنگی، ترجمه: جهانگیر افخمی، انتشارات ارمغان، تهران، 1376، ص 185 ـ 188 (اقتباس).
(10). إرشاد القلوب، دیلمى، حسن بن محمد، ترجمه: مسترحمى، انتشارات مصطفوى، تهران، 1349 هـ ش، چاپ سوم،، ج 2، ص 169.
(11). الکافی، همان، ج 2، ص 473، ح 2.
(12). پیدایش مذاهب، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1384 هـ ش، چاپ اول، ص 105 و 106.
(13). مثال هاى زیباى قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادى، ابوالقاسم، انتشارات نسل جوان، قم، 1382 هـ ش، چاپ اول، ج 1، ص 280.
(14). والاترین بندگان، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات نسل جوان، قم، 1383 هـ ش، چاپ اول، ص 232.
(15). بحارالانوار، همان، ج 95، ص 120.
(16). والاترین بندگان، همان، ص 234.
(17). پیدایش مذاهب، همان، ص 106.
(18). همان، ص 107.
(1). ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، مکارم شیرازی، ناصر، موسسه مطبوعاتى هدف، قم، بی تا، چاپ اول، ج 3، ص 497.
(2). مجموعة آثار شهید مطهری، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، تهران، 1374 هـ ش، ج 1، ص 384.
(3). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 2، ص 90.
(4). مجموعة آثار شهید مطهری، همان، ج 1، ص 406.
(5). ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، همان.
(6). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 هـ ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 470.
(7). همان.
(8). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم، ج 15، ص 176.
(9). تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 642؛ آیین زندگی، دیل کارنگی، ترجمه: جهانگیر افخمی، انتشارات ارمغان، تهران، 1376، ص 185 ـ 188 (اقتباس).
(10). إرشاد القلوب، دیلمى، حسن بن محمد، ترجمه: مسترحمى، انتشارات مصطفوى، تهران، 1349 هـ ش، چاپ سوم،، ج 2، ص 169.
(11). الکافی، همان، ج 2، ص 473، ح 2.
(12). پیدایش مذاهب، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1384 هـ ش، چاپ اول، ص 105 و 106.
(13). مثال هاى زیباى قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادى، ابوالقاسم، انتشارات نسل جوان، قم، 1382 هـ ش، چاپ اول، ج 1، ص 280.
(14). والاترین بندگان، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات نسل جوان، قم، 1383 هـ ش، چاپ اول، ص 232.
(15). بحارالانوار، همان، ج 95، ص 120.
(16). والاترین بندگان، همان، ص 234.
(17). پیدایش مذاهب، همان، ص 106.
(18). همان، ص 107.
پرسش های مرتبط:
اگر در شب قدر مقدّرات معیّن می گردد، پس تلاش و اختیار انسان در آینده، چه معنا و مفهومی دارد؟!آیا شب قدر در امت هاى پیشین نیز بوده است؟
شب قدر کدام شب است؟
چرا شب قدر را شب قدر مى گویند؟
آیا شب قدر در تمام جهان یک شب است؟
آیا احیا در شب قدر تأثیری در فشار قبر دارد؟
منظور از اینکه در حدیث آمده است «اگر حضرت فاطمه را بشناسیم شب قدر را درک کرده ایم» چیست؟
چرا شب قدر، شب نزول قرآن کریم بین مسلمین مورد اختلاف است؟
آغاز و فلسفه شب قدر از چه زمانی است آیا در ادیان دیگر نیز وجود داشته یا مخصوص دین اسلام است؟
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}