پرسش :

چگونه مى توان با پدیده دین گریزى مقابله کرد؟ راه جلوگیرى یا درمان دین گریزى جوانان چیست؟


شرح پرسش :
براى درمان یا پیشگیرى از دین گریزى، باید به جنبه هاى روانى و ویژگى هاى شخصیتى افراد ـ به ویژه جوانان ـ توجه شود. بدون شک چگونگى ارائه معارف دینى به نسل جوان بسیار حائز اهمیت است. بنابراین سؤال اصلى این است که «چگونه و با چه روشى مى توان معارف دینى را به جوانان آموخت تا ضعف شناختى آنها نسبت به دین برطرف شود»؟
پاسخ :
پاسخ به این پرسش در گرو توجه به چند امر است؛ از جمله:

1. شناخت جوان: مخاطب شناسى، یکى از مهم ترین مسائلى است که در تعلیم و تربیت باید مدّ نظر داشت. اگر یک سخنران، فیلم ساز و یا نویسنده، مخاطب خود را نشناسد و نداند در چه دوره اى از تحول شناختى، انگیزشى و توانشى است، مطالب او ـ هر قدر هم ارزشمند، دقیق و علمى باشد ـ چندان مؤثر واقع نمى گردد؛ زیرا یا مطالب او در سطح شناخت مخاطب نیست و یا تناسبى با نیازها و گرایش هاى او ندارد. در نتیجه مخاطب، انگیزه اى براى فراگیرى آنها ندارد. بنابراین شناخت مخاطب از لحاظ ویژگى هاى عاطفى؛ ذهنى، اجتماعى و ... باید مورد توجه قرار گیرد.

2. شناخت روش برتر: شناسایى الگوها و روش هاى آموزشى و تربیتى متناسب با مخاطب، از اهمیت بالایى برخوردار است. به طور کلى، در آموزش هاى دینى، به چهار روش مى توان اشاره کرد: روش تبلیغ، تدریس، تربیت و مشاوره.

با توجه به ویژگى هاى شناختى ـ عاطفى جوانان، روشى مى تواند جذاب تر باشد که معیارهاى زیر را دارا باشد:
2ـ1. عنصر ارتباط در آن قوى تر باشد.
2ـ2. داراى ارتباط دوسویه باشد؛ یعنى، جوان صرفاً مستمع و دریافت کننده پیام نباشد؛ بلکه خود او بر حسب نیاز ارتباط برقرار کند. پیام رسان نیز متناسب با نیاز جوان، پیام را در قالب ارتباط عاطفى ـ شناختى متناسب با سطح شناختى او منتقل کند.
2ـ3. انگیزه ها و نیازهاى جوان بیشتر لحاظ شود.
2ـ4. زمینه واکنش نشان دادن و میدان تحرّک براى جوان را فراهم سازد.

روش مشاوره:
در میان روش هاى چهارگانه یاد شده، آنچه بیش از همه از ویژگى هاى فوق برخوردار است، روش مشاوره مى باشد.1
در این روش از آغاز رابطه دوطرفه است؛ زیرا فرد بر اساس احساس نیاز و اعتماد به مشاور مراجعه مى کند و اگر رابطه دو طرفه نباشد، اساساً فرایند مشاوره تحقق پیدا نمى کند. به عبارت دیگر الزام و امید درونى، او را به سوى مشاور سوق مى دهد، نه الزامات خارجى و تحمیلى.

مشاوره داراى سه رکن است که هر کدام به یکى از مؤلفه هاى شخصیتى مربوط مى شود: عنصر عاطفى، انگیزشى و شناختى. از آنجا که این عناصر بسیار مهم است، با رعایت اختصار به توضیح آنها مى پردازیم:

1. عنصر عاطفى
مشاوره مبتنى بر ایجاد رابطه عاطفى همراه با اعتماد است. مشاور باید بتواند با مراجع خود ارتباط برقرار کند. ایجاد ارتباط عاطفى مبتنى بر چهار ویژگى است:

1ـ1. همدلى؛ همدلى عبارت است از توانایى درک تجربه هاى درونى دیگران و سهیم شدن در آنها. اگر خود را به جاى دیگران بگذاریم، مى توانیم به دنیاى درونى و تجربه پدیدار شناختى آنها راه یابیم.

1ـ2. پذیرش مثبت بدون شرط: مشاور براى اینکه بتواند با مراجعه کننده ارتباط عاطفى برقرار کند، باید بدون قید و شرط به او احترام بگذارد؛ چرا که او انسان است و ماهیتى مثبت دارد. از طرف دیگر اگر او بدون قید و شرط مورد پذیرش قرار گیرد، بهتر و راحت تر پیام را دریافت و کمتر مقاومت مى کند. اسلام نیز در مقام هدایت و رساندن پیام دین به انسان ها، به این اصل توجه دارد.

1ـ3. صداقت: راستى یا درستى، به معناى آگاهى از احساس ها و اندیشه هاى درونى واقعى خود و توانایى سهیم کردن دیگران با آنها است. کسانى که صداقت دارند، تصنعى یا دفاعى رفتار نمى کنند.

1ـ4. گوش دادن فعّال: شنیدن فعال به معناى انعکاس دادن، تکرار کردن و روشن سازى گفته ها و مقصود مراجعه کننده است. در انعکاس مطالب، مشاور و راهنما همچون آینه اى، نگرش هاى شخص را به وى نشان مى دهد. این فرآیند نقش مؤثرى در ایجاد ارتباط عاطفى میان آن دو دارد.2

در مشاوره به عنصر انگیزش ـ که بیانگر نیازهاى آدمى است ـ توجه مى شود. توجه به نیازها، فرآیند آموزش را براى مربّى و تربیت شونده تسهیل مى کند. به عنوان مثال دانشجوى رشته پزشکى یا رشته فنى ـ مهندسى، تلاش مى کند در هر شرایطى با کمترین امکانات، و در بدترین آب و هوا، در کلاس درس استاد حاضر شود تا مطالب مورد نیاز را بیاموزد؛ چون احساس نیاز مى کند. او که مى خواهد متخصص در رشته اى خاص شود، با خود مى گوید: «باید این درس ها را در هر شرایطى بیاموزم». مربّى دینى باید این احساس را در مخاطب خود ایجاد کند.

پیامبر اسلام در آغاز رسالتش به مردم فرمود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا».3 فلاح و رستگارى، یکى از مهم ترین و اصلى ترین گرایش هاى انسان است. پیامبر صلى الله علیه و آلهروى این گرایش فطرى بشر دست گذاشت و مردم را متوجه این حقیقت ساخت که توحید و یکتاپرستى ـ که جوهره دین و اساسى ترین آموزه دینى است ـ شما را به این خواست فطرى و ذاتى مى رساند و تنها راه سعادت شما، توجه به «آموزه هاى دینى» است. ضمن آنکه خود این آموزه ها نیز با فطرت و سرشت شما هماهنگ است.

قرآن کریم به این حقیقت اشاره کرده، مى فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِک الدِّینُ الْقَیمُ وَ لکنَّ أَکثَرَ النّاسِ لا یعْلَمُونَ»4؛ «پس روى خود را به سوى دین یکتاپرستى فرا دار؛ در حالى که از کیش باطل روى بر تافته و حق گراى باشى، همان فطرتى که خدا مردم را بر آن آفریده است. آفرینش خداى (فطرت توحید) را دگرگونى نیست، این است دین راست و استوار، ولى بیشتر مردم نمى دانند».

در واقع پیامبر صلى الله علیه و آله بعد از ایجاد ارتباط، به عنصر انگیزش در مخاطبان توجه کرده و این باعث شد که مردم فوج فوج به طرف آن حضرت هجوم آورند و از چشمه سار زلال وحى، عطش خود را برطرف سازند. جالب اینکه بیشتر افرادى که به پیامبر صلى الله علیه و آله ایمان مى آوردند، جوانان بودند.

2. عنصر انگیزشى
انگیزش به عوامل برانگیزاننده در یک فرد (مانند نیازها، امیال و علایق) اشاره دارد که رفتارها را در جهت یک هدف فعال مى سازند، نگه دارى مى کنند و سوق مى دهند.

در الگوى مشاوره این نیازها و امیال، مورد توجه مشاور قرار مى گیرند؛ زیرا بدون توجه به آنها نمى توان شخص را راهنمایى و هدایت کرد. اینها از نیازهاى زیستى شروع مى شود و تا نیازهاى متعالى ـ مانند خواسته هاى زیبایى شناختى، کمال طلبى، عشق و جاودانگى ـ ادامه مى یابد.

آنچه الگوى مشاوره را کارآمدتر از سایر روش ها مى کند، این است که وقتى مشاور و راهنما با مراجعان ارتباط عاطفى عمیق برقرار کرد، زمینه بیان احساسات، نگرش ها و نیازها فراهم مى شود. کار او این است که وقتى آنان احساسات و نیازهاى خود را آشکار کردند، راه صحیح ارضاى آنها را نشان مى دهد. نیازهاى متعالى انسان مانند نیاز به حقیقت یابى، کمال مطلق، زیبایى، معنویت و ... در قالب نیاز به دین و معارف الهى قابل طرح است. مشاور در مرحله نخست، مراجعه کننده را متوجه مصداق واقعى نیاز به تعالى ـ که همان آموزه هاى دینى است ـ مى کند. وقتى او به این میزان از شناخت رسید، در مى یابد که معارف الهى، عطش معنوى او را سیراب مى کند و تنها راه ارضاى صحیح نیازهاى متعالى و برترین مسیر هدایت و سعادت او است.

3. عنصر شناختى
مشاور باید به سطح تحول شناختى مراجعه کننده توجه داشته باشد و مطالب خود را به صورت منطقى، منطبق با سطح تحول شناختى او تنظیم کند. راهنماى دینى باید به دو نکته توجه داشته باشد:
3ـ1. توجه به سطح تحول شناختى مخاطب؛
3ـ2. تنظیم آموزه هاى دینى متناسب با توانایى و سطح فهم مخاطب.

روان شناسان رشد ـ به ویژه پژوهشگران رشد شناختى مانند پیاژه ـ بر این باورند که جوانان، از نظر تحول شناختى، در دوره تفکر انتزاعى و صورى قرار دارند؛ یعنى، داراى قدرت استدلال کردن، فرضیه ساختن، توجه به آینده، حل مسئله و تجزیه و تحلیل مسائل به صورت دقیق هستند5 و «به حداکثر کارآیى هوشى رسیده اند».6 در این الگو مشاور در سطح شناختى مراجعه کننده قرار دارد و «آموزه هاى دینى» را متناسب با میزان فهم و درک آنها تنظیم مى کند، تا یادگیرى بهتر تحقق یابد و آموزش براى فرد لذت بخش شود.

پیامبران علیهم السلام در برخورد با مردم و آشنا کردن آنها با معارف دین، به بعد شناختى آنان توجه داشتند و مطالب را در سطح فهمشان بیان مى کردند: «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نتکلم الناس على قدر عقولهم»7؛ «ما پیامبران موظف شده ایم که با مردم متناسب با میزان شناخت و درک آنها سخن گوییم».

پیامبر صلى الله علیه و آله و عنصر عاطفى
سیره عملى پیامبر صلى الله علیه و آله این بود که با مخاطبان از طریق همدلى، پذیرش مثبت بدون شرط، صداقت و گوش دادن فعال، ارتباط عاطفى برقرار مى کرد و سپس معارف دین را براى مردم بیان مى فرمود. «لَقَدْ جاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ»8؛ «هر آینه شما را پیامبرى از خودتان آمد که به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است».

یعنى، پیامبر صلى الله علیه و آله بسیار به شما نزدیک است، شما را خوب درک مى کند و اگر رنج کوچکى به شما برسد، براى او بسیار گران است. این نهایت همدلى آن حضرت را نسبت به امت نشان مى دهد. افزون بر آن، پیامبر صلى الله علیه و آله به همه انسان ها احترام مى گذاشت؛ حتى کسانى که از روى نادانى به او توهین مى کردند، مورد توجه مثبت او قرار مى گرفتند. پیامبر صلى الله علیه و آله به عیادت افرادى مى رفت که رفتارهاى نامناسبى با او داشتند. این شیوه موجب مى شد که مردم جذب اسلام شوند.

صداقت در رفتار، صمیمیت و دلسوزى پیامبر صلى الله علیه و آله آن قدر زیاد بود که قرآن مى فرماید: «حَرِیصٌ عَلَیکمْ بِالْمُومِنِینَ رَوفٌ رَحِیمٌ»9؛ «به هدایت شما دل بسته و نسبت به مؤمنان، دلسوز و مهربان است». او نه تنها مردم را دوست مى داشت که دلبسته و مشتاق هدایت آنها بود و براى ایجاد ارتباط عاطفى، چنان در گوش دادن به سخنان دیگران اهتمام مى ورزید که قرآن کریم از ایشان تعبیر به «گوش» مى کند: «هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَکمْ»10 ؛ «او گوش (شنواى سخن هر کسى) است؛ بگو: گوش نیکو است براى شما».

دقیق شنیدن مانند بسیارى از فنون ارتباطى، یک فرایند دوطرفه است. کافى نیست که شنونده سراپا گوش باشد؛ بلکه براى اطمینان از درک مطلب، باید استنباط خود را به طور خلاصه به گوینده منتقل کند. از طرف دیگر گوش دل سپردن، ارتباط را رضایت بخش مى کند و بیشترین تفاهم و همبستگى را در پى مى آورد. دقیق شنیدن؛ یعنى، «من مى خواهم آنچه مى گویى را بشنوم»؛ نه اینکه لزوماً با سخنان طرف مقابل موافقید.

لوازم مشاوره:
1. هنر خوب گوش دادن؛ راه کارهاى زیر در کسب مهارت «خوب گوش دادن» مؤثر است.
1ـ1. تعبیر و تفسیر کردن؛ مطالبى را که شنیده اید، براى گوینده تفسیر کنید تا مطمئن شوید، سخنان او را درست فهمیده اید
1ـ2. انعکاس احساسات؛ وقتى مخاطب ناراحت، عصبانى و آشفته حال به نظر مى رسد، همدردى خود را منعکس کنید و همین طور اگر او از شور و احساسات و هیجانات خوشایندى برخوردار است، آنها را انعکاس دهید.
1ـ3. انعکاس مفاهیم؛ به طور خلاصه حقایق و محتواى سخن گوینده را منعکس کنید.
1ـ4. ترکیب کردن؛ گوینده ممکن است نکات مختلفى را بگوید، نکات مختلف سخنان گوینده را ترکیب کرده و در یک جمله به او منعکس کنید.
1ـ5. بیان تصورات ذهنى خود؛ در ذهن خود مجسم کنید اگر به جاى آن شخص بودید، چه احساسى داشتید.11

2. کسب اطلاعات روان شناختى و تربیتى؛ این مسئله یکى از نیازهاى ضرورى «مشاوره» است. براى تأمین این نیاز، کتاب هاى مربوط به روان شناسى رشد، روان شناسى جوان و کاربرد روان شناسى در آموزش را مطالعه کنید.12 همچنان که یک سخنور باید فنون سخنورى را با مطالعه و تمرین کسب کند، کسى که مى خواهد پذیراى جوانان باشد و آموزه هاى دینى آموزش دهد؛ باید نیازها و دغدغه هاى آنها را بشناسد و وارد فضاى روان شناختى و دنیاى جوانان شود. افزون بر آن باید بر آموزه هاى دینى تسلط بایسته اى داشته باشد و آنها را متناسب با سطح شناختى جوانان، به صورت منطقى و معقول بیان کند.

کار ویژه هاى مشاور:
وظایف اصلى مشاور و اقدامات لازم او تا رسیدن به هدف اصلى ـ پیشگیرى از دین گریزى یا درمان آن ـ عبارت است از:
1. تقویت بعد شناختى جوانان نسبت به آموزه هاى دینى؛
2. اصلاح یا تغییر شناخت هاى قبلى از دین؛
3. معرفى دین به عنوان برنامه زندگى؛
4. معرفى دین به عنوان راه منحصر به فرد براى دست یابى به سعادت واقعى؛
5. معرفى شخصیت هاى کاملى که در پرتو آموزه هاى دینى رشد یافته اند؛
6. عملیاتى کردن دین در همه ابعاد زندگى؛
7. معرفى عوامل انحراف.

افزون بر آنچه گذشت توجه دادن جوانان به نکات زیر بسیار مفید است:

1. تفهیم اینکه معنویت و رابطه با خداوند، باید از طریق عمل به آموزه هاى دینى باشد و رابطه با او به روزهاى سخت زندگى محدود نمى شود، بلکه تجلى کامل ارتباط با خدا، در همه فراز و نشیب هاى زندگى قابل مشاهده است. باید به جوان این حقیقت را آموخت که در روزهاى خوب زندگى، باید به یاد خدا باشیم تا در روزهاى سخت ما را تنها نگذارد و به کمک ما بیاید.

2. براى تقویت بعد انگیزشى جوانان نسبت به دین، باید آثار ارزنده دین باورى را در جنبه هاى فردى و اجتماعى بازگو کنیم تا انگیزه بیشترى، براى ارتباط با خدا پیدا کنند و دین را به عنوان گران بهاترین هدیه خداوند به انسان تلقى کنند.

3. آنان را به این حقیقت آگاه کنیم که برخوردارى از معارف دینى، مى تواند بر عوامل بازدارنده اى همچون اضطراب و استرس هاى زندگى غلبه نموده و اطمینان و آرامش را جایگزین آن کند.

4. شیوه هاى صحیح ارتباط با خدا را با استفاده از معارف ناب دینى و سیره عملى دین باوران واقعى ارائه دهیم؛ شیوه هایى که هم از طریق عقل و هم از راه عشق، مى تواند جوان را به حقیقت مطلق رهنمون کند.13

5. به جوانان یادآور شویم که بهره گیرى از آموزه هاى دینى، به آدمى شخصیت، اعتماد و عزت نفس مى دهد و همه رفتارهاى او را در جهت صحیح هدایت مى کند. آنان در پرتو چنین هدایتى قادر خواهند بود دیگران را جذب خود کنند و به روابط اجتماعى خود تعالى بخشند و یک زندگى اجتماعى موفق را پایه ریزى کنند.

6. گوشزد شود که مطالعه زندگى نامه بزرگان دین و سیره اولیاى الهى، بهترین الگوهاى عملى را به آنها نشان مى دهد و با الگو قرار دادن آنها، بهترین شیوه هاى تقرب به خدا و حضور در محضر دوست را براى آنها فراهم مى سازد.14

7. به جوانان یادآورى شود که اگر مى خواهند هر چه بیشتر به خالق ازلى نزدیک شوند، رمز آن عمل به واجبات و ترک محرمات است.


پی نوشت‌ها:
1. جهت آگاهى بیشتر درباره ویژگى هاى روش هاى ذکر شده نگا: ابوالقاسم، بشیرى، مشاوره، الگوى برتر در آموزش دینى به جوانان، مق معرفت، (فصلنامه)، آذر 83، شماره 84.
2. براى آگاهى بیشتر نگا: کارل، هافمن و دیگران، روان شناسى عمومى از نظریه تا کاربرد، ج 2، ص 229ـ228.
3. جعفر، سبحانى، فروغ ابدیت، ج 1، 1360.
4. روم 30، آیه 30.
5. رابرت، بیلر، کاربرد روان شناسى در آموزش، ترجمه پروین کدیور، چاپ چهارم، 1373، ج 1، ص 180.
6. همان جا.
7. بحارالانوار، ج 1، ص 85، به نقل از درآمدى بر نظام تربیتى اسلام، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، ص 58.
8. توبه 9، آیه 128.
9. همان.
10. توبه 9، آیه 61.
11. کریس کول، کلید طلایى ارتباط، ترجمه محمد رضا آل یاسین، انتشارات هامون، چاپ ششم، 1379.
12. جهت آگاهى بیشتر نگا:
الف. ناصر، بى ریا و دیگران، روانشناسى رشد با نگرش به منابع اسلامى، (تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاه ها)، ج 1 و 2؛
ب. مسعود، آذربایجانى (و دیگران)، روانشناسى اجتماعى با نگرش به منابع اسلام، (تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاه ها)؛
پ. پیلر، رابرت، کاربرد روان شناسى در آموزش، ترجمه پروین کدیور، (جلد چهارم، 1374).
13. مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، (قم: دفتر نشر نوید اسلام، چاپ اول، 1377).
14. اولین همایش بین المللى نقش دین در بهداشت روان، نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها و علوم پزشکى ایران، همکارى انستیتو روانپزشکى تهران، 1380.
 
منبع: پرسش‌ها و پاسخ‌هاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها، دفتر نشر معارف، 1384.