رهایى از ریا
پرسش :
در انجام دادن هر یک از کارهاى نیک ـ به خصوص در حضور دیگران ـ مى خواهم اصلاً ریا نداشته باشم؛ اما فکر ریا همیشه مرا آزرده مى سازد! راهنماییم کنید؟
پاسخ :
«ریا» از «رؤیت» گرفته شده و عبارت است از: «طلب منزلت و مقام در دل هاى مردم، به وسیله عبادات و طاعات خداوند متعال». این عمل حرام و سبب باطل شدن عبادت است. شخص ریاکار در بین مردم، نشان مى دهد که مخلص و مطیع واقعى خداوند است؛ در حالى که واقعا چنین نیست. در اینجا باید توجه داشت که: تحقق ریا مشروط به قصد ریا است؛ یعنى، اگر قصد و نیت ریا نباشد، گناه محسوب نمى شود. همچنین ریا وابسته به داشتن غرضى دنیوى ـ نظیر کسب محبوبیت، ثروت و جاه و مقام ـ است. ریشه هاى این رذیله اخلاقى، عمدتاً به ضعف شناخت فرد باز مى گردد. در مبارزه با این مفسده و گناه بزرگ، باید در ابعاد معرفتى و رفتارى زیر تلاش کرد:
1. شناخت کرامت انسان: خداوند متعال به انسان ارزش و کرامت ویژه اى بخشیده و او را خلیفه خود در زمین قرار داده است1. چه ارزشى بالاتر از اینکه خداوند در حدیث قدسى مى فرماید2: «اى پسر آدم! همه چیز را براى تو و تو را براى خود آفریدم و قلب تو را منزلگاه خود قرار دادم»3.
از این رو کرامتى که خداوند براى انسان قرار داده و قلب و دل او را جایگاه خود قرار داده است؛ اقتضا مى کند که در قلب خود، غیر خدا را راه ندهد و در نیات و مقاصد خود شریکى براى او نگیرد.
2. ضرر ریا را باید شناخت که چگونه قلب را تیره و توفیق اصلاح نفس را سلب مى کند. اعمال نیک انسان را نابود و تبدیل به آتش دوزخ مى کند. در برخورد اولیه با ریا، شخص عاقل، رد پاى شیطان و نفس را تشخیص مى دهد و با ژرف اندیشى، درمى یابد که هوا و هوس، به جنبش آمده است تا براى لحظاتى، عقل را در پرده غفلت پوشانده و بهره اش را ببرد. این بهره پایدار نیست و فقط قوه خیال و وهم را ارضا مى کند! در اینجا عقل حکم مى کند که شخص لذت پایدار؛ یعنى، پیروى از دستورات خداوند را ـ که سعادت جاودان در بردارد ـ انتخاب کند و به وسوسه هاى شیطانِ وسوسه گر اعتنا نکند و پاى هوا و هوس را ببندد.
3. همواره باید در نظر داشت که طلب جاه و مقام نزد مردم، اظهار حاجت نزد نیازمندان است؛ چه آنان نیز همگى محتاجانى در پیشگاه خدا هستند و منزلت نزد آنان، اندکى سود ندارد. توصیه شده این آیه شریفه در تعقیبات نمازهاى واجب خوانده شود: «قُلِ اللّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُوتِى الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِک الْخَیرُ إِنَّک عَلى کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ».4 مضمون آیه این است که: «خداوند، مالک تمام هستى است و از ملک خود به هر که خواهد، مى دهد و از هر که خواهد، دریغ مى کند و اگر بخواهد، مى تواند داده خود را باز پس گیرد. هر که را بخواهد عزیز مى گرداند و هر کس را که بخواهد، خوار و ذلیل مى سازد. تمام خیر و نیکى ها، به دست خداوند است و او به هر کارى توانا و قادر است».
یکى از اسرار فضیلت خواندن این آیه بعد از نمازهاى واجب، این است که انسان با دقّت در مضمون آن، فقط به درگاه خداوند امیدوار باشد و از مردم و آنچه در دنیا است، قطع امید کند. این مرحله را علماى اخلاق «انقطاع عن الخلق» و یا «انقطاع الى الله» نامیده اند. خلاصه اینکه مؤمن باید یکسره متوجّه خدا شود و از خلایق قطع امید کند.
4. توجه به نعمت هاى اخروى و مقامات معنوى و بى اعتنایى به متاع زودگذر دنیا، در از بین بردن ریشه ریا بسیار مفید است. قرآن مجید درباره این مسئله مى فرماید: «وَ لَلدّارُ الاْخِرَةُ خَیرٌ لِلَّذِینَ یتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ»5؛ «سراى آخرت و نعمت هاى آن، براى پرهیزگاران بسى بهتر است، آیا در این باره تعقل نمى کنید؟!»
در خاتمه یادآورى چند نکته بایسته است:
یکم. براى از بین بردن ریا، لازم نیست انسان خود را در برابر مردم، فردى گناه کار جلوه دهد! این کار خلاف رضاى خدا و امرى ناپسند است. خداوند، دوست دارد آبروى بنده مؤمنش، نزد مردم حفظ شود و اگر لغزش دارد، نزد آنان رسوا نگردد؛ ولى بنده باید رابطه خود را با خدا نیکو گرداند و در خفا از گناهان خویش توبه کند و عهد نماید که از معاصى کناره گیرد و در این راه از خداوند مدد جوید.
دوم. انسان نباید از ترس ریا، عبادات و حسنات را ترک کند. یکى از راه کارهاى شیطان براى بازداشتن انسان از عبادات و انجام دادن کارهاى پسندیده، این است که ترفندها و وسوسه هاى خود را براساس ویژگى هاى شخصیتى و نوع گرایش ها و بینش هاى فرد، طراحى مى کند و آن گاه وارد عمل مى شود. به عنوان مثال وقتى شیطان خود را از خارج کردن مؤمن از جرگه عابدان، ناتوان دید با ایجاد شبهه در عبادت هاى او، در قلبش نفوذ مى کند و به جاى اینکه «وسوسه کند نماز نخوان»؛ مى گوید: «این نماز تو نماز نیست؛ زیرا تو ریا مى کنى»، تا با این کار مؤمن نسبت به نماز و عبادتش سوء ظن پیدا کند. اگر شیطان در این مرحله موفق شود، شخص به تدریج نسبت به عباداتش بى رغبت مى شود و تا سر حد ترک آنها پیش مى رود. یکى از راه هاى مقابله مؤمن در این میدان، خنثى کردن وسوسه ریا است.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در این باره مى فرماید: «اذا القى الشیطان احدکم و هو فى صلاته فقال: انک مراء فلیطل صلوته ما بدا له مالم یفته وقت فریضة، و اذا کان على شى ء من امر الاخرة فلیتمکث ما بدا له و اذا کان على شى ء من امر الدنیا فلیبرح»6؛ «هرگاه یکى از شما مشغول نماز بود و شیطان به سراغش آمد و گفت: تو ریا مى کنى، تا جایى که مى تواند نمازش را طول دهد، به شرط آنکه وقت فریضه فوت نشود، و اگر مشغول کار آخرتى (عمل پسندیده اى) بود تا جایى که مى تواند آن را به درازا بکشاند و اگر سرگرم کار دنیوى بود، آن را رها کند».7
سوم. پاره اى از عبادات خود به خود در آشکار و معرض دید دیگران انجام مى شود؛ از قبیل: نماز جماعت، جهاد و ... قرآن مجید نیز یکى از اوصاف مؤمنان را این مى داند که در خفا و آشکارا در راه خدا انفاق مى کنند8. بنابراین در عین مواظبت بر مخفى بودن عبادت و دورى از ریا، شرایط نیز باید سنجیده شود و اعمالى که لازم است آشکارا انجام گیرد، با نیت خالص و استعانت از خداوند، همان سان انجام پذیرد.
پی نوشتها:
1. بقره 2، آیه 30.
2. «یابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلىّ».
3. ملاهادى، سبزوارى، شرح الأسماء الحسنى، قم: بصیرتى، ج 2.
4. آل عمران 3، آیه 26.
5. انعام 6، آیه 32.
6. بحارالانوار، ج 69، ص 295 ؛ میزان الحکمه چهار جلدى، (قم: دارالحدیث، ویرایش دوم، 1416 ه.ق، 1375 شمسى)، ج 2، ص 1021.
7. براى آگاهى بیشتر ر.ک: سیداحمد، فهرى، عجب و ریا.
8. نگا: رعد 13، آیه 22 ؛ فاطر (35)، آیه 29 ؛ نمل (16)، آیه 75.
منبع: پرسشها و پاسخهاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1384.
«ریا» از «رؤیت» گرفته شده و عبارت است از: «طلب منزلت و مقام در دل هاى مردم، به وسیله عبادات و طاعات خداوند متعال». این عمل حرام و سبب باطل شدن عبادت است. شخص ریاکار در بین مردم، نشان مى دهد که مخلص و مطیع واقعى خداوند است؛ در حالى که واقعا چنین نیست. در اینجا باید توجه داشت که: تحقق ریا مشروط به قصد ریا است؛ یعنى، اگر قصد و نیت ریا نباشد، گناه محسوب نمى شود. همچنین ریا وابسته به داشتن غرضى دنیوى ـ نظیر کسب محبوبیت، ثروت و جاه و مقام ـ است. ریشه هاى این رذیله اخلاقى، عمدتاً به ضعف شناخت فرد باز مى گردد. در مبارزه با این مفسده و گناه بزرگ، باید در ابعاد معرفتى و رفتارى زیر تلاش کرد:
1. شناخت کرامت انسان: خداوند متعال به انسان ارزش و کرامت ویژه اى بخشیده و او را خلیفه خود در زمین قرار داده است1. چه ارزشى بالاتر از اینکه خداوند در حدیث قدسى مى فرماید2: «اى پسر آدم! همه چیز را براى تو و تو را براى خود آفریدم و قلب تو را منزلگاه خود قرار دادم»3.
از این رو کرامتى که خداوند براى انسان قرار داده و قلب و دل او را جایگاه خود قرار داده است؛ اقتضا مى کند که در قلب خود، غیر خدا را راه ندهد و در نیات و مقاصد خود شریکى براى او نگیرد.
2. ضرر ریا را باید شناخت که چگونه قلب را تیره و توفیق اصلاح نفس را سلب مى کند. اعمال نیک انسان را نابود و تبدیل به آتش دوزخ مى کند. در برخورد اولیه با ریا، شخص عاقل، رد پاى شیطان و نفس را تشخیص مى دهد و با ژرف اندیشى، درمى یابد که هوا و هوس، به جنبش آمده است تا براى لحظاتى، عقل را در پرده غفلت پوشانده و بهره اش را ببرد. این بهره پایدار نیست و فقط قوه خیال و وهم را ارضا مى کند! در اینجا عقل حکم مى کند که شخص لذت پایدار؛ یعنى، پیروى از دستورات خداوند را ـ که سعادت جاودان در بردارد ـ انتخاب کند و به وسوسه هاى شیطانِ وسوسه گر اعتنا نکند و پاى هوا و هوس را ببندد.
3. همواره باید در نظر داشت که طلب جاه و مقام نزد مردم، اظهار حاجت نزد نیازمندان است؛ چه آنان نیز همگى محتاجانى در پیشگاه خدا هستند و منزلت نزد آنان، اندکى سود ندارد. توصیه شده این آیه شریفه در تعقیبات نمازهاى واجب خوانده شود: «قُلِ اللّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُوتِى الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِک الْخَیرُ إِنَّک عَلى کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ».4 مضمون آیه این است که: «خداوند، مالک تمام هستى است و از ملک خود به هر که خواهد، مى دهد و از هر که خواهد، دریغ مى کند و اگر بخواهد، مى تواند داده خود را باز پس گیرد. هر که را بخواهد عزیز مى گرداند و هر کس را که بخواهد، خوار و ذلیل مى سازد. تمام خیر و نیکى ها، به دست خداوند است و او به هر کارى توانا و قادر است».
یکى از اسرار فضیلت خواندن این آیه بعد از نمازهاى واجب، این است که انسان با دقّت در مضمون آن، فقط به درگاه خداوند امیدوار باشد و از مردم و آنچه در دنیا است، قطع امید کند. این مرحله را علماى اخلاق «انقطاع عن الخلق» و یا «انقطاع الى الله» نامیده اند. خلاصه اینکه مؤمن باید یکسره متوجّه خدا شود و از خلایق قطع امید کند.
4. توجه به نعمت هاى اخروى و مقامات معنوى و بى اعتنایى به متاع زودگذر دنیا، در از بین بردن ریشه ریا بسیار مفید است. قرآن مجید درباره این مسئله مى فرماید: «وَ لَلدّارُ الاْخِرَةُ خَیرٌ لِلَّذِینَ یتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ»5؛ «سراى آخرت و نعمت هاى آن، براى پرهیزگاران بسى بهتر است، آیا در این باره تعقل نمى کنید؟!»
در خاتمه یادآورى چند نکته بایسته است:
یکم. براى از بین بردن ریا، لازم نیست انسان خود را در برابر مردم، فردى گناه کار جلوه دهد! این کار خلاف رضاى خدا و امرى ناپسند است. خداوند، دوست دارد آبروى بنده مؤمنش، نزد مردم حفظ شود و اگر لغزش دارد، نزد آنان رسوا نگردد؛ ولى بنده باید رابطه خود را با خدا نیکو گرداند و در خفا از گناهان خویش توبه کند و عهد نماید که از معاصى کناره گیرد و در این راه از خداوند مدد جوید.
دوم. انسان نباید از ترس ریا، عبادات و حسنات را ترک کند. یکى از راه کارهاى شیطان براى بازداشتن انسان از عبادات و انجام دادن کارهاى پسندیده، این است که ترفندها و وسوسه هاى خود را براساس ویژگى هاى شخصیتى و نوع گرایش ها و بینش هاى فرد، طراحى مى کند و آن گاه وارد عمل مى شود. به عنوان مثال وقتى شیطان خود را از خارج کردن مؤمن از جرگه عابدان، ناتوان دید با ایجاد شبهه در عبادت هاى او، در قلبش نفوذ مى کند و به جاى اینکه «وسوسه کند نماز نخوان»؛ مى گوید: «این نماز تو نماز نیست؛ زیرا تو ریا مى کنى»، تا با این کار مؤمن نسبت به نماز و عبادتش سوء ظن پیدا کند. اگر شیطان در این مرحله موفق شود، شخص به تدریج نسبت به عباداتش بى رغبت مى شود و تا سر حد ترک آنها پیش مى رود. یکى از راه هاى مقابله مؤمن در این میدان، خنثى کردن وسوسه ریا است.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در این باره مى فرماید: «اذا القى الشیطان احدکم و هو فى صلاته فقال: انک مراء فلیطل صلوته ما بدا له مالم یفته وقت فریضة، و اذا کان على شى ء من امر الاخرة فلیتمکث ما بدا له و اذا کان على شى ء من امر الدنیا فلیبرح»6؛ «هرگاه یکى از شما مشغول نماز بود و شیطان به سراغش آمد و گفت: تو ریا مى کنى، تا جایى که مى تواند نمازش را طول دهد، به شرط آنکه وقت فریضه فوت نشود، و اگر مشغول کار آخرتى (عمل پسندیده اى) بود تا جایى که مى تواند آن را به درازا بکشاند و اگر سرگرم کار دنیوى بود، آن را رها کند».7
سوم. پاره اى از عبادات خود به خود در آشکار و معرض دید دیگران انجام مى شود؛ از قبیل: نماز جماعت، جهاد و ... قرآن مجید نیز یکى از اوصاف مؤمنان را این مى داند که در خفا و آشکارا در راه خدا انفاق مى کنند8. بنابراین در عین مواظبت بر مخفى بودن عبادت و دورى از ریا، شرایط نیز باید سنجیده شود و اعمالى که لازم است آشکارا انجام گیرد، با نیت خالص و استعانت از خداوند، همان سان انجام پذیرد.
پی نوشتها:
1. بقره 2، آیه 30.
2. «یابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلىّ».
3. ملاهادى، سبزوارى، شرح الأسماء الحسنى، قم: بصیرتى، ج 2.
4. آل عمران 3، آیه 26.
5. انعام 6، آیه 32.
6. بحارالانوار، ج 69، ص 295 ؛ میزان الحکمه چهار جلدى، (قم: دارالحدیث، ویرایش دوم، 1416 ه.ق، 1375 شمسى)، ج 2، ص 1021.
7. براى آگاهى بیشتر ر.ک: سیداحمد، فهرى، عجب و ریا.
8. نگا: رعد 13، آیه 22 ؛ فاطر (35)، آیه 29 ؛ نمل (16)، آیه 75.
منبع: پرسشها و پاسخهاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1384.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}