پرسش :

جوانى هستم دوستدار خودسازى؛ ولى دچار روزمرگى مى شوم! گاهى حوصله نمازهاى مستحبى را دارم و گاهى خیر. حتى چند روزى قرآن هم نمى خوانم؛ دوست دارم یک برنامه عملى به من پیشنهاد کنید؟


پاسخ :
خودسازى گام ها و مراحلى دارد که به اختصار به پاره اى از آنها اشاره مى شود:

یک. عزم
انسان باید تکلیف را با خود یکسره سازد و با عزم و اراده اى جدى آهنگ خودسازى کند.

گر سر مقصود دارى مو به مو جوینده شو
گر وصال گنج خواهى، سر به سر ویرانه باش

در پى این مسئله، شخص باید درون خود را نظاره و جهت دل و تمایلات خود را بررسى کند. ببیند آهنگِ کجا دارد و ره به کجا مى پوید؟ اعضا و جوارح خود را، در راه چه اهدافى به کار مى گیرد؟ اگر مقصود خودسازى است، باید جهت دل را کاملاً خدایى کرد و هیچ هدف و مقصودى را در عرض آن قرار نداد.

با دو قبله در ره معبود نتوان زد قدم
یا رضاى دوست باید، یا هواى خویشتن

دو. عمل
بعد از قصد و اراده، نوبت به عمل مى رسد. محبوب و مقصود نهایى؛ یعنى، ذات اقدس الهى دو چیز را در رأس امور انسان قرار داده است: عبادت خدا و پیروى نکردن از شیطان.

قرآن مى فرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیکمْ یا بَنِى آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیطانَ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِى هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ»1؛ «اى فرزندان آدم! آیا با شما عهد نبستم که شیطان را نپرستید؟! روشن است که او دشمن بزرگ شما است و مرا پرستش کنید که این راه مستقیم است».

گر شبى در منزل جانانه مهمانت کنند
گول نعمت را مخور، مشغول صاحبخانه باش

انسان در دنیا ـ با هر شأن و مقام و هر عنوان و اعتبار و هر کار و پیشه اى ـ باید بداند که در مهمان خانه و سراى موقّتى است و باید از آن کوچ کند و آنچه به آن تعلّق دارد، بگذارد و بگذرد! پس نباید سنگینى چیزى را که نمى تواند ببرد بر خود نهد؛ بلکه باید خود را سبکبال سازد.

یا مسلمان باش یا کافر، دو رنگى تا به کى
یا مقیم کعبه شو یا ساکن بتخانه باش

خودسازى موفق:
براى خودسازى موفق، به چند نکته باید توجه کرد:

1. خودشناسى؛ سالک ابتدا باید استعدادها، قابلیت ها و توانمندى هاى خود را به خوبى باز شناسد.

2. برنامه ریزى دقیق؛ موفقیت در عمل، بدون داشتن برنامه اى جامع و کارآمد، همراه با حساسیت و جدیت در عمل به آن میسّر نیست. در برنامه ریزى نیز توجّه به امور زیر بایسته است:

2ـ1. واقع گرایى: سالک و رهرو، توان واقعى خود را مى سنجد، حال و روز خود را مى نگرد و بر اساس آن به تنظیم برنامه خودسازى مى پردازد. انسان ها داراى تفاوت هاى فردىِ روحى و جسمى و شرایط مختلف اند و هر یک باید براى خود برنامه اى برگزینند که سنگین و طاقت فرسا نباشد؛ بلکه پیوسته حال و نشاط ایشان در طول برنامه، محفوظ بماند و به عنوان یک دستورالعمل کلى، باید نشاط را پیوسته در خود نگه داشته و از اجبار و اکراه ـ به ویژه در مراحل ابتدایى ـ پرهیز کنند.

2ـ2. جذابیت: در برنامه ریزى باید به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال به جاى اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مى تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد. اما کوشش کند تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.

2ـ3. تدریج: از حداقل شروع کند؛ ولى در اندیشه افزون سازى تدریجى باشد، براى مثال اگر از اول، خواندن نماز شب سخت است، بنا داشته باشد فقط یک رکعت «وتر» را بخواند. پس از یک هفته دو رکعت «شفع» را هم اضافه کند و پس از مدتى کم کم هشت رکعت نافله شب را هم بخواند.

2ـ4. رعایت مراتب حال: در روند خودسازى، باید مرحله به مرحله پیش رفت. از اول نمى توان تمام مدارج کمال را یک مرتبه طى کرد. بهتر است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام هاى شیطان و هواى نفس، جدیت کند. پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد. از این مرحله به بعد، عنایات ربوبى، او را راهنمایى خواهد کرد: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»2؛ «و آنان که در راه ما به جان و مال جهد و کوشش کردند، به تحقیق آنان را به راه خویش هدایت مى کنیم و همیشه خدا، یار نکوکاران است».

2ـ5. عزم و استوارى: پس از تنظیم برنامه، با اراده قاطع، باید بر انجام دادن آنها ایستادگى کرد و نفس خود را از طفره رفتن و کسالت ورزیدن، با جدیت تمام باز داشت.

2ـ6. استعانت و توسّل: براى موفقیت در جهاد اکبر، باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه اطهار علیهم السلام متوسل شد.

2ـ7. اسوه گزینى: افزایش معرفت و پیروى از الگوهاى راستین (ائمه اطهار علیهم السلامو بزرگان اخلاق) همواره باید مدّ نظر باشد. 3

2ـ8. مشارطه و ...: سالک باید پیوسته از طریق ارکان سلوک؛ یعنى، مشارطه، مراقبه، محاسبه، با خداوند در ارتباط باشد. امام خمینى قدس سره در این باره مى نویسد: «و از امورى که لازم است از براى مجاهد، مشارطه، مراقبه و محاسبه است.

«مشارطه» آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند ـ تبارک و تعالى ـ رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد. معلوم است یک روز خلاف نکردن، امرى است خیلى سهل [ که] انسان مى تواند به آسانى از عهده [ آن] بر آید. تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما، ببین چقدر سهل است. ممکن است شیطان و جنود آن ملعون، بر تو این امر را بزرگ نمایش دهند؛ ولى این از تلبیسات آن ملعون است. او را از روى واقع و قلب لعن کن و اوهام باطله را از قلب بیرون کن و یک روز تجربه کن، آن وقت تصدیق خواهى کرد.

پس از این مشارطه، باید وارد «مراقبه» شوى و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل کردن آن. اگر خداى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که خلاف فرموده خدا است؛ بدان که این از شیطان و جنود او است که مى خواهند تو را از شرطى که کردى، باز دارند. به آنها لعنت کن و از شرّ آنها به خداوند پناه ببر و آن خیال باطل را از دل بیرون نما و به شیطان بگو که من یک امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالى نکنم. ولىِّ نعمت من سال هاى دراز است که به من نعمت داده، صحّت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و مرحمت هایى کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم، از عهده یکى از آنها بر نمى آیم. سزاوار نیست که یک شرط جزئى را وفا نکنم! امید است ان شاء اللّه شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید. این مراقبه با هیچ یک از کارهاى تو، از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیرها، منافات ندارد.

به همین حال باشى تا شب که موقع «محاسبه» است و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشى، در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آورد[ ى] و با ولى نعمت خود در این معامله جزئى خیانت نکردى!؟ اگر درست وفا کردى، شکر خدا کن در این توفیق و بدان اینکه یک قدم پیش رفتى و مورد نظر الهى شدى و خداوند ان شاءاللّه تو را راهنمایى مى کند در پیشرفت امور دنیا و آخرت و کار فردا آسان تر خواهد شد. چندى به این عمل مواظبت کن، امید است ملکه گردد از براى تو؛ به طورى که از براى تو کار خیلى سهل و آسان شود؛ بلکه آن وقت لذت مى برى از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصى در همین عالم. با اینکه اینجا عالم جزا نیست، لذت مى برى و جزاى الهى اثر مى کند و تو را مُلْتَذ (کامروا) مى نماید.

بدان که خداى ـ تبارک و تعالى ـ تکلیف شاق بر تو نکرده و چیزى که از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نیست، بر تو تحمیل نفرموده [ است]؛ لکن شیطان و لشکر او کار را بر تو مشکل جلوه مى دهند. و اگر خداى نخواسته در وقت محاسبه، دیدى سستى و فتورى شده در شرطى که کردى؛ از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عملِ شرط قیام کنى. به این حال باشى تا خداى تعالى، ابواب توفیق و سعادت را بر روى تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند4».5

پی نوشت‌ها:
1. یس 36، آیه 60 و 61.
2. عنکبوت 29، آیه آخر.
3. براى آگاهى بیشتر ر.ک: میرزا جواد آقا، ملکى تبریزى، لقاء الله؛ اسرار الصّلوة؛ المراقبات.
4. روح اللّه، خمینى، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ چهاردهم، 1376، صص 9ـ10.
5. جهت آگهى بیشتر در باب خودسازى نگا: مجتبى، تهرانى، اخلاق الهى، تهران: موسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر.
 
منبع: پرسش‌ها و پاسخ‌هاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها، دفتر نشر معارف، 1384.