پرسش :

الف) زن و شوهرى با یکدیگر اختلاف خانوادگى دارند، شوهر مى خواسته عروسى کند ولى زن به علت کراهت شدید و اختلافات موجود تمکین را منوط به پرداخت مهریه از سوى زوج کرده و مرد هم قادر به پرداخت مهریه نیست، با توجه به کراهت شدید زن و این که معلوم نیست این ماجرا تا کى ادامه داشته باشد، چنانچه زن به دادگاه مراجعه و درخواست طلاق کند و در برابر طلاق از حقوق خود صرف نظر کند و زوج علاوه بر بذل حقوق زوجه تقاضاى مبلغ کلانى پول کند که پرداخت آن در توان زوجه نیست حال با توجه به: 1 ـ کراهت شدید زن، 2 ـ وجود اختلافات عمیق میان زوجین، 3 ـ عدم استطاعت مرد براى پرداخت مهریه و استطاعت نداشتن زن براى پرداخت این مبلغ کلان، 4 ـ احراز لجبازى زن و شوهر نسبت به هم، 5 ـ لزوم ماندن زن جوان در خانه پدر إلى الأبد و خوف فتنه و فساد وى، آیا موضوع از مصادیق عسر و حرج هست تا دادگاه بتواند مرد را مجبور به طلاق در برابر بذل مهریه و حقوق زوجه بکند؟ و در صورت میسر نبودن اجبار زوج با اذن حاکم طلاق داده شود؟ یا مورد از مصادیق عسر و حرج به حساب نمى آید؟ ب) آیا عسر و حرج مصادیق خاص دارد یا این که هر مسأله اى که ادامه زوجیت را موجب عسر و حرج براى زوجه کند مجوز رجوع زوجه به حاکم و تقاضاى طلاق است. ج) چنانچه زوج معتاد به مواد مخدر شود، ولى به وظایف خود از قبیل پرداخت نفقه و... عمل کند و هیچ گونه اذیت و آزارى نسبت به زوجه نداشته باشد صرف اعتیاد به مواد مخدر مورد را از مصادیق عسر و حرج قرار مى دهد یا خیر؟


پاسخ :
الف) بلى مورد با خصوصیات ذکر شده از مصادیق عسر و حرج است، خصوصاً با توجه به جوانى زن و خوف فتنه و فساد، ولى باید این امور محرز و یقینى باشد. بلى در خصوص اینکه تمکین را منوط به پرداخت مهریه کرده، اگر علت آن علم به عدم قدرت زوج بر پرداخت باشد، نه نفرت و کراهت شدید، این امر عسر و حرج نیست.

ب) خیر، عسر و حرج مصداق خاصى ندارد و درهر موردى که محرز و محقق شد، مجوز رجوع به حاکم و تقاضاى طلاق مى شود، البته در خصوص طلاق باید عسر و حرج شدید و عادتاً غیرقابل تحمل باشد ـ مانند موارد فوق الذکر ـ.

ج) صرف اعتیاد مورد را از مصادیق عسر و حرج قرار نمى دهد. بلى اگر در ضمن عقد شرط عدم اعتیاد و در صورت کشف خلاف، وکالت در طلاق مطرح شده مسأله دیگرى است و حکم خود را دارد.

​​​​​​​منبع: جامع المسائل، استفتائات آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی (ره)، جلد دوم، قم: امیر العلم، 1383.