پرسش :

مخفی‌کاری ایران در اطلاع‌ رسانی به موقع درباره ویروس کرونا برای برگزاری راهپیمایی 22 بهمن و انتخابات مجلس شورای اسلامی بوده است و این امر موجب شد تا یک بیماری قابل پیشگیری به اپیدمی تبدیل شود. شواهدی نشان می‌دهد که مسؤولان جمهوری اسلامی از وجود این ویروس مطلع بوده‌اند. نریمانی، مداح بیت رهبری، گفته است در دیدار آقا با مداحان، محافظان از بوسیدن دست ایشان جلوگیری می‌کردند؛ سردار جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل، گفته است که چند هفته قبل از شیوع ویروس، به مسؤولان هشدار داده بودیم!


پاسخ :
اولا؛ این مطلب صرف ادعایی بدون دلیل معتبر است و شواهد مطرح شده، چنان ادعایی را اثبات نمی‌کند. طبق مستندات معتبر آزمایشگاهی، فاصله میان تشخیص اولین موارد ابتلا به کرونا ویروس تا اعلام رسمی آن توسط وزارت بهداشت، بیش از چند ساعت نبوده است! جمهوری اسلامی به هیچ وجه چنین کار غیراخلاقی، غیرانسانی و خلاف موازین شرعی را مرتکب نشده و صادقانه در نخستین ساعات اطلاع از اثبات موارد ابتلا، در جهت اطلاع رسانی، مقابله و پیشگیری علمی و استاندارد اقدام کرده است.   

ثانیا؛ کرونا بیماری فراگیری است که امروزه اکثر کشورهای جهان را شیوع یافته و احتمال شیوع آن در کل جهان بسیار زیاد است. ویژگی این بیماری، برخلاف سایر بیماری‌های واگیردار، سرعت زیاد انتقال میان‌فردی، سخت‌جانی و ناشناخته‌بودن آن است؛ به گونه‌ای که در حال حاضر جز قرنطینه پیشگیرانه افراد سالم و قرنطینه درمانی بیماران و اقدامات مراقبتی و حفاظتی شخصی، راهکار دیگری برای پیشگیری از ابتلای به آن معرفی نشده است؛ حتی تشخیص و تفکیک کرونا ویروس از سایر بیماری‌های مشابه مثل آنفلوانزا و سرماخوردگی نیز برای افراد عادی آسان نیست؛ به همین سبب هزینه‌های انسانی و مادی پیشگیری و درمان این بیماری برای کشورهای گرفتار و نیز اقتصاد جهانی بسیار زیاد خواهد بود. بنابر این نخستین و مهم‌ترین اقدام منطقی در برابر این بیماری از سوی دولت‌ها و ملت‌ها، اقدامات مراقبتی است. اقداماتی نظیر ممنوعیت ترددهای غیرضرور و ناایمن میان کشورها، گرفتن تست کرونا ویروس از مسافران، قرنطینه افراد مشکوک، و غیره.

ثالثا؛ یکی از الزامات برخورد منطقی و مؤثر با مسأله کرونا ویروس، آگاهی‌بخشی به مردم است تا با انجام اقدامات احتیاطی، از ابتلا و شیوع آن مانع شوند. مسأله پیشگیری از شیوع بیماری و تبدیل شدن آن به اپیدمی آن قدر مهم و راهبردی است که هیچ مصلحت‌اندیشی سیاسی، نمی‌تواند تأخیر مقابله با آن را برای نظام اسلامی توجیه کند؛ زیرا منافع زودگذر سیاسی هرگز نمی‌تواند زیان‌های وسیع و دامنه‌دار سیاسی، اقتصادی و امنیتی نظام را توجیه کند و مسؤولان نظام این امر را بهتر از دیگران متوجه می‌شوند.

رابعا؛ اگر دلایل سیاسی برای این کار وجود می‌داشت، قاعدتا مسؤولان باید این کار را به پس از انتخابات موکول می‌کردند تا کاهش مشارکت مردم در انتخابات را موجب نشود. طبق برآوردهای معتبر، مهم‌ترین علت کاهش مشارکت مردم در انتخابات اخیر، در کنار برخی نارضایتی‌ها از اوضاع اقتصادی، مسأله نگرانی از کرونا ویروس بوده است. این در حالی است که بسیاری از کشورهای جهان و حتی برخی کشورهای همسایه، با وجود شیوع گسترده این بیماری، به دلایل سیاسی و یا اقتصادی، تا جندهفته حاضر به اعلام آن نبودند.

خامسا؛ چندین هفته پیش از اثبات انتقال ویروس به ایران، ویروس در کشور چین شناسایی و شیوع یافته بود و این امر چیزی نبود که مسؤولان ایرانی از آن بی‌خبر باشند؛ هشدار رئیس سازمان پدافند غیرعامل هم امری طبیعی است و هرگز به معنای وجود و شیوع ویروس در آن زمان نیست. اساسا کارویژه پدافند غیرعامل بررسی و پوشش نقاط آسیب‌پذیر و خطرات احتمالی است و با توجه به مناسبات گسترده تجاری و گردشگری میان ایران و چین، چنین احتمالاتی کاملا به جا و معمول است. سخنی که از مداح معروف نقل شده هم، چنان ادعایی را اثبات نمی‌کند؛ زیرا اگر مسؤولان بلندپایه نظام از چنان موضوعی مطلع بودند، قطعا نشست رهبری با مداحان لغو می‌شد. از آنجا که نشست با مداحان در فضای بسته برگزار شد و انتقال ویروس در چنان فضایی بسیار محتمل بود، می‌بایست نشست لغو یا از ورود افراد مشکوک جلوگیری می‌شد؛ که هیچکدام از این امور اتفاق نیفتاده است. پس جلوگیری از بوسیدن دست رهبری به خاطر وجود جمعیت زیاد و ملاحظه مسائل امنیتی بوده است.  

این شبهه با استفاده از برخی شگردهای جنگ روانی، مثل مفروض‌انگاری، دلیل‌تراشی، برچسب زنی و غیره در صدد القای اتهامی ناجوانمرانه به نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب است. در تکنیک مفروض‌انگاری، فرد با القای یک مطلب به صورتی که گویی شکی در وقوع آن نیست، به تحلیل و تفسیر آن می‌پردازد. در شگرد دلیل‌تراشی، فرد بدون استفاده از روش صحیح و ارائه هرگونه دلیل منطقی، به ساختن دلائل و توجیهات مورد نظر خود درباره یک واقعه اقدام می‌کند. برچسب‌زنی از شگردهای شایع جنگ روانی است. در این تکنیک با زدن برچسبی منفی (پنهانکاری) به طرف مقابل، همه بار معنایی منفی آن برچسب را در ذهن مخاطب تثبیت می‌کند.

منبع: اندیشه قم