پرسش :

بعضی از جوانان وقتی به آنها می گویم حجاب رو رعایت کن در جواب ما می گویند که چون اکثرا در جامعه اینطورند ما هم اینجوریم آیا این مطلب درست است؟


پاسخ :
چنین استدلالی درست نیست برخی به اکثریت اعتماد می کنند و کمیت را ملاک تشخیص حق و باطل قرار می دهند؛ یعنی وقتی بیشتر مردم یا همه آنان چیزی را گفتند، به آن اعتماد می کنند.اگر اعتماد به مردم یا اکثریت، در مسائل عادی زندگی باشد و در سعادت، شقاوت و سر نوشت انسان نقشی نداشته باشد، شاید اشکال چندان مهمی نداشته باشد؛ ولی در مسائل سر نوشت ساز، که با حیات ابدی و سعادت یا شقاوت جاودانه انسان ارتباط دارند، هیچ گاه نمی توان سخن مردم را را ملاک و معیار تشخیص حق و باطل قرار داد، به ویژه اگر راهی برای تحقیق وجود داشته باشد و ادله و براهین، ما را بر خلاف گفتار اکثریت رهنمون کنند.اکثریت، صرفاً از این جهت که اکثریت است، نمی تواند مفید و کارساز باشد.
 
خداوند سبحان در قرآن کریم استناد به نظر اکثریت در امور دینی را موجب گمراهی انسان می‌داند و می‌فرماید: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی اْلأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّ یَخْرُصُونَ؛ هرگاه اکثریت مردم روی زمین را پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند که جز از گمان خود پیروی نکنند و جز حدس و تخمین (فکر درست و دقت و تحقیقی) ندارند» (انعام/116) یعنی ملاک حق و باطل نباید اکثریت باشد هرچند در یک زمانی ممکن است اکثریت با یک استدلال درستی راه صحیح را انتخاب کنند ولی با این حال ملاک و شاخص اکثریت نیست بلکه همان استدلال درست است.بنابراین، اگر امکان تحقیق عقلی و نقلی وجود داشته باشد، اعتماد کردن به دیگران، حتی به اکثریت و یا حتی به همه مردم، کار درستی نیست. خداوند در جای دیگر از قرآن به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) خطاب می‌کند که اکثریت به تو ایمان نمی‌آورند؛ وَ ما أَکْثَرُ النّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنینَ. (یوسف/103)
 
حال در مورد احکام و مسائل شرعی یعنی آنجایی که جزء مباحات نیست که خداوند درباره آنها چیزی نخواسته باشد و مسئولیتی بر گردن نباشد بلکه از جمله اوامر و نواهی شرع و خواست خداوند است باید به منابع دینی رجوع کرد نه خواست مردم و حجاب نیز از این مسائل است چرا که در این باره خداوند به زنها می‌فرماید:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التّابِعینَ غَیْرِ أُولِی اْلإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ...؛ و بگو به زنان مؤمنه فروپوشند دیدگان خود را و نگه دارند فرجهای خود را و آشکار نسازند زیور خود را مگر آنچه نمایان است و باید بیفکند مقنعه‌های خود را بر گریبانهای خود و پدیدار نکنند زیور خویش را مگر برای شوهران خود یا پدران خود یا پدران شوهران خود یا فرزندان خود یا فرزندان شوهران خود یا برادران خود یا برادرزادگان خود یا خواهرزادگان خود یا زنان خود یا آنچه مالک است دستهای ایشان یا پیرانی که ندارندگان نیازند از مردان یا کودکانی که چیره نشده‌اند بر عورت های زنان» (نور/31)
 
حال که حجاب و حفظ زینت زنان به جز برای محارم این قدر در قرآن کریم با صراحت تبیین شده است و ما نیز مومن به خداوند و عذاب گنهکاران و خلود در بهشت برای مومنین و صالحین هستیم آیا سزاوار است که حرف مردم را بر فرموده خداوند ترجیح بدهیم و عذاب سخت را به اندک هوس دنیا و لذت دیگران بفروشیم؟ مگر کسانی که زینت و موی سر خود را به عرضه نگاه عموم گ ذاشته اند آویختگان به موی سر در حشر اکبر نیستند؟!!
 
آیا همین اکثریت قبول کننده مسئولیت و پیامد تخلف ما هستند؟ هر چند در این دنیا گاهی اوقات از زبان عوامان می‌شنویم که می‌گویند «گناهش با من» ولی چنین چیزی در واقع و قیامت هرگز ممکن نیست چون اصلی که بر قیامت حاکم است. «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری؛ یعنی «هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را برنمی‌دارد.» (انعام/164) علاوه بر این خداوند در کتاب مبین در جایی می‌فرماید که برخی در روز قیامت ادعا می‌کنند که فلان گروه باعث گمراهی ما شدند آنها را بیشتر عذاب کن. «قالَتْ أُخْراهُمْ ِلأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَ‌آتِهِمْ عَذابًا ضِعْفًا مِنَ النّارِ» خداوند در جواب می‌فرماید: «قالَ لِکُلِّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ» (اعراف/38) در جای دیگر می‌فرماید: ضعفا به مستکبران می‌گویند ما دنباله روی شماها بودیم مقداری از عذاب مارا بردارید. «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمیعًا فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنّا کُنّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنّا مِنْ عَذابِ اللّهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ؛ و همگی در برابر خدا ظاهر می‌شوند.پس ناتوانان به گردنکشان می‌گویند: «ما پیروان شما بودیم. آیا چیزی از عذاب خدا را از ما دور می‌کنید؟» آنها در جواب می‌گویند: «قالُوا لَوْ هَدانَا اللّهُ لَهَدَیْناکُمْ سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحیصٍ؛ اگر خدا ما را هدایت کرده بود، قطعاً شما را هدایت می‌کردیم.چه بی‌تابی کنیم، چه صبر نماییم برای ما یکسان است.ما را راهِ گریزی نیست.» (ابراهیم/21)
 
وقتی که خداوند رسولی از باطن به عنوان عقل و رسولی ظاهری به عنوان پیامبران برای هدایت انسانها فرستاده هیچ توجیهی قبول نیست حتی شیطان که خود قسم خورده برای گمراهی انسانها وقتی برخی از تبهکاران او را بهانه قرار می‌دهند و می‌گویند او بود که ما را گمراه کرد خودشیطان جواب می‌دهد که «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمّا قُضِیَ اْلأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ؛ و چون کار از کار گذشت (و داوری صورت گرفت) شیطان می‌گوید: «در حقیقت، خدا به شما وعده داد وعده راست، و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم، و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود، جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید. پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید. من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید.من به آنچه پیش از این مرا (در کار خدا) شریک می‌دانستید کافرم. آری! ستمکاران عذابی پردرد خواهند داشت». (ابراهیم/22)

منبع: پرسمان حجاب، حسین مهدی ‌زاده، ناشر: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱.