باطن اخلاص و ریا
پرسش :
باطن «اخلاص» و «ریا» چیست؟
پاسخ :
عقل عملی دارای شئون و آثاری مثل اراده و اخلاص است و این عقل همان نوری است که وسیله شناخت و پرستش خدا و در نهایت بهشتی شدن انسان می شود.(1) هرگاه این نور بدون هیچ مانع و خسوفی تابش داشت، حالت ایمان و اخلاص ایجاد می شود و هرگاه این عقل به سبب پیروی از هوای نفس، مکسوف و پوشیده شد، حالت کفر و ریا بیدار می شود. شیخ کلینی(رحمه الله علیه) از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است: «لَیسَ بَینَ الْإِیمَانِ وَ الْکُفْرِ إِلَّا قِلَّةُ الْعَقْلِ قِیلَ وَ کَیفَ ذَاکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ یرْفَعُ رَغْبَتَهُ إِلَى مَخْلُوقٍ فَلَوْ أَخْلَصَ نِیتَهُ لِلَّهِ لَأَتَاهُ الَّذِی یرِیدُ فِی أَسْرَعَ مِنْ ذَلِک».(2) آری مرز ایمان و کفر چیزی جز کم عقلی نیست؛ چون انسان به منظور جلب توجه دیگران عبادت می کند در حالی که اگر این عبادت را برای خدا خالصانه انجام دهد، خداوند زودتر او را به مطلوبش می رساند.
شبیه این روایت نیز از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که حضرت فرق بین حق و باطل را کم عقلی بیان فرمودند. پس مخلص عاقل است و کسی که عاقل نیست، مخلص نخواهد بود؛ در نتیجه ریا می کند. چنانکه عاقل، ریاکننده نیست و ریاکار عاقل نخواهد بود. حذیفة بن یمان می گوید: «سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنِ الْإِخْلَاصِ فَقَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ جَبْرَئِیلَ فَقَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ الْإِخْلَاصُ سِرٌّ مِنْ سِرِّی أُودِعُهُ فِی قَلْبِ مَنْ أَحْبَبْتُه».(3) (از پیامبر معنای اخلاص را پرسیدم حضرت فرمود: من از جبرئیل و او از خدا سؤال کرد. خدای سبحان فرمود: اخلاص سرّی است که در دل محبوب خود قرار میدهم).
بنده سالک وقتی دوستدار خدای سبحان شد، تابع و پیرو چیزی است که بر زبان دوست و حبیب خدا نازل شود و آن کسی نیست جز وجود اقدس رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم). پیروی او سبب محبوبیت خدای تعالی می شود. آری پیروی از محبوب، محبوبیت می آورد؛ چنانکه خدای سبحان می فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یحْبِبْکُمُ اللَّهُ».(4) در این صورت، وعده قرب ولایی عملی می شود. چون خود وعده فرموده: هر کس به وسیله «نوافل» تقرب جوید، لاجرم محبوب حق تعالی شده به مقامی می رسد که خدا گوش، چشم و دست وی می شود.(5)
پس اخلاص که اساس در نیت است، حکمتی ملکوتی دارد که کسی جز محبوب خدا به آن نمی رسد و کسی را خدا دوست ندارد، مگر آنکه نوافل و فرایض را انجام دهد. ریا، یعنی این که به مردم نشان دهد برای خدا کار می کنم در حالی که برای خدا کار نکند و معنای «سُمعه» آن است که به گوش دیگران می رساند که برای خدا کار می کنم در حالی که نکند. ریا و سُمعه اگر در متن عمل عبادی باشد، عمل باطل است. لذا در عبادات، نیت را شرط می کنند و ریا را مبطل عمل می دانند.
در بعضی از نصوص آمده است که اگر کسی کار خیری را انجام داد و برای مردم بازگو کرد، مقداری از ثواب آن کم میشود. اگر چند بار گفت، کم کم بی ثواب می گردد. مثل اینکه باغبانی زحمت بکشد گُلی را فراهم کند، سپس برگهای لطیف این گل را مکرر لمس کند این گل کم کم پژمرده می شود. عمل خیری که انسان انجام داد اگر یک بار برای دیگران گفت، مثل آن است که یک بار به برگ گل دست بزند. ده بار گفت مثل اینکه ده بار برگ گل را لمس کند، سرانجام، گل به صورت تفاله ای در می آید.
نیت در عبادات لازم است ولی در مسائل غیر عبادی (توصلیات) دستوری نیست که حتماً برای خدا کاری را انجام دهد. ولی اگر همین توصلی را رنگ عبادی داده در آن ریا کند، خود را گرفتار کرده است. مثلا ً لازم نیست دست آلوده را با قصد قربت بشوید، بلکه برای پاک شدن، صرف شستن کافی است. ولی اگر شخص نشان دهد که این عمل را برای رضای خدا می کنم، شرک و معصیت محسوب می شود؛ زیرا او می توانست عمل را مثل سایر توصّلیات انجام دهد. اما اگر خواست ثواب ببرد، باید به قصد قربت باشد.
پس شریک قرار دادن حرام است؛ زیرا اگر کسی در گوشه ای از کارهای خود غیر خدا را شریک قرار داد، در آن قسمت دیگر عبد خدا نیست. در نتیجه عمل او به خاطر ناقص بودن مورد قبول پروردگار نبوده و او بنده خدا نیست. در خطبه شعبانیه از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است که خدا را با نیت های صادق و قلب طاهر بخوانید. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: قلب طاهر قلبی است که در آن خاطره ای غیر [از] خاطره «الله» نباشد.
پی نوشت:
(1). سئل عن الصادق(علیه السلام) ما العقل؟ قال: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ، وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان» (الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 1، ص 11، کتاب (العقل و الجهل).
(2). همان، ص 28.
(3). روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، ابوالفتوح رازى، حسین بن على، تحقیق: یاحقى، محمد جعفر و ناصی، محمد مهدى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1408 قمری، ج 2، ص 190.
(4). سوره آل عمران، آیه 31.
(5). «وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْت... » (کافی، همان، ج 2، ص 352، باب (من آذى المسلمین و احتقرهم).
منبع: حکمت عبادات، آیت الله عبدالله جوادی آملی، محقق: شفیعی، حسین، مرکز نشر اسراء، قم، 1388.
عقل عملی دارای شئون و آثاری مثل اراده و اخلاص است و این عقل همان نوری است که وسیله شناخت و پرستش خدا و در نهایت بهشتی شدن انسان می شود.(1) هرگاه این نور بدون هیچ مانع و خسوفی تابش داشت، حالت ایمان و اخلاص ایجاد می شود و هرگاه این عقل به سبب پیروی از هوای نفس، مکسوف و پوشیده شد، حالت کفر و ریا بیدار می شود. شیخ کلینی(رحمه الله علیه) از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است: «لَیسَ بَینَ الْإِیمَانِ وَ الْکُفْرِ إِلَّا قِلَّةُ الْعَقْلِ قِیلَ وَ کَیفَ ذَاکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ یرْفَعُ رَغْبَتَهُ إِلَى مَخْلُوقٍ فَلَوْ أَخْلَصَ نِیتَهُ لِلَّهِ لَأَتَاهُ الَّذِی یرِیدُ فِی أَسْرَعَ مِنْ ذَلِک».(2) آری مرز ایمان و کفر چیزی جز کم عقلی نیست؛ چون انسان به منظور جلب توجه دیگران عبادت می کند در حالی که اگر این عبادت را برای خدا خالصانه انجام دهد، خداوند زودتر او را به مطلوبش می رساند.
شبیه این روایت نیز از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که حضرت فرق بین حق و باطل را کم عقلی بیان فرمودند. پس مخلص عاقل است و کسی که عاقل نیست، مخلص نخواهد بود؛ در نتیجه ریا می کند. چنانکه عاقل، ریاکننده نیست و ریاکار عاقل نخواهد بود. حذیفة بن یمان می گوید: «سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنِ الْإِخْلَاصِ فَقَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ جَبْرَئِیلَ فَقَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ الْإِخْلَاصُ سِرٌّ مِنْ سِرِّی أُودِعُهُ فِی قَلْبِ مَنْ أَحْبَبْتُه».(3) (از پیامبر معنای اخلاص را پرسیدم حضرت فرمود: من از جبرئیل و او از خدا سؤال کرد. خدای سبحان فرمود: اخلاص سرّی است که در دل محبوب خود قرار میدهم).
بنده سالک وقتی دوستدار خدای سبحان شد، تابع و پیرو چیزی است که بر زبان دوست و حبیب خدا نازل شود و آن کسی نیست جز وجود اقدس رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم). پیروی او سبب محبوبیت خدای تعالی می شود. آری پیروی از محبوب، محبوبیت می آورد؛ چنانکه خدای سبحان می فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یحْبِبْکُمُ اللَّهُ».(4) در این صورت، وعده قرب ولایی عملی می شود. چون خود وعده فرموده: هر کس به وسیله «نوافل» تقرب جوید، لاجرم محبوب حق تعالی شده به مقامی می رسد که خدا گوش، چشم و دست وی می شود.(5)
پس اخلاص که اساس در نیت است، حکمتی ملکوتی دارد که کسی جز محبوب خدا به آن نمی رسد و کسی را خدا دوست ندارد، مگر آنکه نوافل و فرایض را انجام دهد. ریا، یعنی این که به مردم نشان دهد برای خدا کار می کنم در حالی که برای خدا کار نکند و معنای «سُمعه» آن است که به گوش دیگران می رساند که برای خدا کار می کنم در حالی که نکند. ریا و سُمعه اگر در متن عمل عبادی باشد، عمل باطل است. لذا در عبادات، نیت را شرط می کنند و ریا را مبطل عمل می دانند.
در بعضی از نصوص آمده است که اگر کسی کار خیری را انجام داد و برای مردم بازگو کرد، مقداری از ثواب آن کم میشود. اگر چند بار گفت، کم کم بی ثواب می گردد. مثل اینکه باغبانی زحمت بکشد گُلی را فراهم کند، سپس برگهای لطیف این گل را مکرر لمس کند این گل کم کم پژمرده می شود. عمل خیری که انسان انجام داد اگر یک بار برای دیگران گفت، مثل آن است که یک بار به برگ گل دست بزند. ده بار گفت مثل اینکه ده بار برگ گل را لمس کند، سرانجام، گل به صورت تفاله ای در می آید.
نیت در عبادات لازم است ولی در مسائل غیر عبادی (توصلیات) دستوری نیست که حتماً برای خدا کاری را انجام دهد. ولی اگر همین توصلی را رنگ عبادی داده در آن ریا کند، خود را گرفتار کرده است. مثلا ً لازم نیست دست آلوده را با قصد قربت بشوید، بلکه برای پاک شدن، صرف شستن کافی است. ولی اگر شخص نشان دهد که این عمل را برای رضای خدا می کنم، شرک و معصیت محسوب می شود؛ زیرا او می توانست عمل را مثل سایر توصّلیات انجام دهد. اما اگر خواست ثواب ببرد، باید به قصد قربت باشد.
پس شریک قرار دادن حرام است؛ زیرا اگر کسی در گوشه ای از کارهای خود غیر خدا را شریک قرار داد، در آن قسمت دیگر عبد خدا نیست. در نتیجه عمل او به خاطر ناقص بودن مورد قبول پروردگار نبوده و او بنده خدا نیست. در خطبه شعبانیه از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است که خدا را با نیت های صادق و قلب طاهر بخوانید. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: قلب طاهر قلبی است که در آن خاطره ای غیر [از] خاطره «الله» نباشد.
پی نوشت:
(1). سئل عن الصادق(علیه السلام) ما العقل؟ قال: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ، وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان» (الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 1، ص 11، کتاب (العقل و الجهل).
(2). همان، ص 28.
(3). روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، ابوالفتوح رازى، حسین بن على، تحقیق: یاحقى، محمد جعفر و ناصی، محمد مهدى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1408 قمری، ج 2، ص 190.
(4). سوره آل عمران، آیه 31.
(5). «وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْت... » (کافی، همان، ج 2، ص 352، باب (من آذى المسلمین و احتقرهم).
منبع: حکمت عبادات، آیت الله عبدالله جوادی آملی، محقق: شفیعی، حسین، مرکز نشر اسراء، قم، 1388.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}