پرسش :

چه کسانی از لشکر دشمن به سپاه امام حسین (علیه السلام) پیوستند؟


پاسخ :
کسانی که تصریح شده از سپاه دشمن به امام حسین(علیه السلام) پیوستند عبارتند از:

1. جُوین بن مالک تمیمى، وى ابتدا به اتفاق مردان قبیله اش براى جنگ با امام بیرون آمد ولى در شب عاشورا به همراه گروهى دیگر، از سپاه ابن سعد کناره گرفت و به سوى اردوگاه امام(علیه السلام) آمد.

2. حارث بن امرء القیس کندى، وى نیز ابتدا در سپاه ابن سعد بود، ولى چون آنان کلام امام(علیه السلام) را نپذیرفتند، به جمع یاران امام(علیه السلام) پیوست.

3. حُلاس بن عمرو راسبى، از اصحاب امیرمؤمنان و فرمانده نیروهاى آن حضرت در کوفه، که ابتدا با سپاه ابن سعد به کربلا آمده بود، ولى چون ابن سعد شرائط امام را نپذیرفت وى شبانه به امام پیوست.

4. زُهیر بن سُلیم اَزْدى، وى در شب عاشورا پس از تصمیم ابن سعد به جنگ با امام(علیه السلام) به جمع یاران آن حضرت پیوست.

5. عبدالرحمان بن مسعود، وى ابتدا در سپاه ابن سعد بود ولى قبل از آغاز جنگ به خدمت امام آمد و در رکاب آن حضرت به شهادت رسید.

6. عبدالله بن بشیر خثعمى، از دلاوران مشهور که ابتدا در سپاه ابن سعد بود و قبل از شروع جنگ به امام(علیه السلام) پیوست.

7. عمرو بن ضبیعة (مشیعة)، وى از مردان شجاع و نام آوران جبهه هاى جنگ بوده است و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را درک کرده است. او با سپاه عمر بن سعد به کربلا آمد ولى سرانجام از خواب غفلت بیدار شد و به جمع یاران امام(علیه السلام) پیوست.

8. قاسم بن حبیب اَزْدى، از شیعیان کوفه که ابتدا در سپاه ابن سعد بود ولى قبل از آغاز جنگ به سپاه امام(علیه السلام) پیوست.

9. نعمان بن عمرو الراسبى، او و برادرش از اهل کوفه و از اصحاب امیرمؤمنان بودند، وى ابتدا با سپاه ابن سعد به کربلا آمد، ولى چون ابن سعد شرایط امام(علیه السلام) را نپذیرفت وى شبانه به جمع یاران امام(علیه السلام) پیوست.

10. یزید بن زیاد؛ او ابتدا در سپاه ابن سعد بود، ولى چون کار به جنگ انجامید به جانب امام(علیه السلام) آمد.

جالب آنکه وى قبل از حر به سپاه امام ملحق شد و ابتدا سواره به میدان رفت ولى چون اسبش را پى کردند به خیمه ها برگشت و در جلو خیمه ها زانو زد و از آنجا که تیرانداز ماهرى بود صد تیر به سوى سپاه ابن سعد پرتاب نمود.

امام در حق او چنین دعا کرد: «أللّهُمَّ سَدِّدْ رَمْیَتَهُ وَاجْعَلْ ثَوابَهُ الْجَنَّةَ»؛ (خدایا، تیرش را به هدف بنشان و بهشت را پاداشش قرار ده).

ابوشعثاء پس از تمام شدن تیرها برخاست و گفت: از آن همه تیرهایم تنها پنج تیر به خطا رفت.

سپس با شمشیر به صفوف دشمن تاخت و چنین رجز مى خواند:

«أنَا یَزیدُ وَ أَبِی مُهاجِرٌ *** أَشْجَعُ مِنْ لَیْث نَبیل خادِرٌ
یا رَبِّ إنّی لِلْحُسَیْنِ ناصِرٌ *** وَلاِبْنِ سَعْد تارِکٌ و هاجِرٌ»

(منم یزید فرزند مهاجر، شجاع تر از شیر بیشه، خدایا من یارى کننده حسینم و ابن سعد را ترک گفته و از وى دورى جستم).

او شجاعانه شمشیر مى زد تا آنکه به فیض شهادت نائل آمد.(1)

11. «حرّ» از مردان شریف کوفه و بزرگ قبیله خود بود. ابن زیاد او را به فرماندهى هزار نفر مأمور جلوگیرى از امام حسین(علیه السلام) نمود. ولى در روز عاشورا چون تصمیم «ابن سعد» را بر جنگیدن جدى یافت، لرزه بر پیکرش افتاد و آرام آرام از سپاه یزید کناره گرفت.

12 و 13. «سعد بن حارث» و «ابوالحتوف بن حارث» هر دو از خوارج بودند و با عمر بن سعد براى جنگ با امام حسین(علیه السلام) به کربلا آمده بودند، بعد از ظهر عاشورا هنگامى که یاران امام شربت شهادت نوشیدند و صداى زنان و کودکان آل رسول را شنیدند، ناگهان منقلب شدند و گفتند: «لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ وَلا طاعَةَ لِمَنْ عَصاهُ»؛ (حکم ویژه خداوند است و از کسى که نافرمانى خداوند کند، نباید اطاعت کرد). سپس افزودند: «این حسین پسر دختر پیامبر است و ما امید شفاعت جدش را روز قیامت داریم پس چگونه با او بجنگیم».

آنان با گفتن این حرف به سپاه کوفه حمله بردند و آنقدر مبارزه کردند تا به شهادت رسیدند.(2)

پی نوشت:
(1). تاریخ طبرى، ج 4، ص 340؛ امالى صدوق، مجلس 30؛ إبصارالعین، ص 102 و کامل ابن اثیر، ج 4، ص 73.
(2). اعیان الشیعه، ج 2، ص 319؛ رجوع شود به: مقتل الحسین مقرّم، ص 240 و ابصارالعین، ص 94.

منبع: عاشورا ریشه ‏ها، انگیزه‏ ها، رویدادها، پیامدها»، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى)، قم: انتشارات امام على بن ابى طالب (علیه السلام‏)، 1388.