پرسش :

لطفاً معناى حدیث زیر را توضیح دهید: قال ابوعبدالله: یا أبا عبدالله (عنوان البصرى)! لیس العلم بالتعلّم إنّما هو نور یقع فی قلب من یرید الله تبارک وتعالى أن یهدیه، فإن اردت العلم فاطلب أولاً فى نفسک حقیقة العبودیة، واطلب العلم باستعماله واستفهم الله یفهمک، قلت (بصرى) یا شریف! فقال؛ قل: یا أباعبدالله. قلت: یا أبا عبدالله، ما حقیقة العبودیة؟ قال: ثلاثة أشیاء: أن لا یرى العبد لنفسه فیها خوّله الله ملکاً لأن العبید لا یکون لهم ملک یرون المال مال الله یضعونه حیث أمرهم الله به ولا یدبّر العبد لنفسه تدبیراً وجملة اشتغاله فیما أمره تعالى به ونهاه عنه. فإذا یر العبد لنفسه فیما خولّه... تا آنجا که مى گوید فهذا اوّل درجة التّقى». توضیح امام (علیه السلام) فقط درباره عاقبت امر است درباره خود مطلب صحبتى نکرده و شاید بنده نمى فهم شما توضیح دهید و اگر مى شود یک راه کار عملى (نه نظرى) بیان فرمایید.


پاسخ :
علم انواع و اقسامى دارد: علومى است که باید با تعلیم و تعلّم آن را فرا گرفت و در آیات و روایات دستور داده شده است (مانند آیه نفر{1} و آیه فاسئلو اهل الذکر ){2} و علومى است که با نورانیت قلب به الهام الهى حاصل مى شود و آن را از طریق تهذیب نفس مى توان بدست آورد.

پی‌نوشت:
1. سوره توبه، آیه 122
2. سوره نحل، آیه 43 و سوره انبیاء، آیه 7

منبع: استفتائات جدید، آیت‌‌ الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، جلد 4، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، قم: انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیه ‌السلام، 1393.