پرسش :

بعضی‌ها می‌گویند جرم‌ و جنایت در داخل آمریکا بالا رفته، ناامنی‌ها گسترده شده و پیش‌بینی می‌شود که شاید جنگ شهری اتفاق بیفتد. آیا این دیدگاه درست است؟


پاسخ :
پاسخ از آقای دکتر فؤاد ایزدی، عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران:

در دست مردم آمریکا اسلحه زیاد است. یعنی به‌صورت میانگین هر خانواده‌ی آمریکایی یک اسلحه دارد. ممکن است بعضی‌ها نداشته باشند و بعضی‌ها چندتا داشته باشند. اسلحه زیاد است. هم سفیدپوستان که عقبه‌ی نژادپرستی دارند و هم رنگین‌پوستان سلاح دارند. امّا آیا ما شاهد جنگ داخلی در آمریکا خواهیم بود؟ یعنی این افراد دست به اسلحه خواهند برد؟‌ ممکن است در زمانی که فشار و درگیری‌ها زیاد می‌شود، افرادی دست به اسلحه ببرند که الان هم بردند. منتها فعلاً افرادی که این تظاهرات را مدیریت می‌کنند وارد فاز مسلحانه نشدند. شاید به همان دلیلی که مثلاً در انقلاب اسلامی حضرت امام خیلی علاقه‌مند به درگیری‌های نظامی نبودند تا آن یکی دو هفته‌ی آخر که نیاز بود کشور از نیروهای طرفدار شاه پاکسازی شود. ولی تظاهرات گسترده‌ی مردمی روشی بود که انقلاب اسلامی را پیروز کرد.

افرادی که فعلاً به‌نوعی دارند مدیریت می‌کنند، به این روش علاقه‌مند هستند. چون تجربیات کشورهای دیگر را دیده‌اند، از جمله تجربه‌ی انقلاب اسلامی که تظاهرات مردمی تأثیرگذار بود. ولی شما دست به اسلحه ببرید آن طرف هم بهانه‌ای پیدا می‌کند که شما را هدف قرار ‌دهد و ممکن است این حرکت اجتماعی قبل از اینکه به یک بلوغی برسد، سرکوب شود و مشکل پیدا کند.

امّا رهبری این حرکت اجتماعی خیلی ملموس نیست. یعنی در هر شهر و منطقه‌ای قطعاً افرادی هستند که این‌ها جایگاه رهبری در عمل پیدا می‌کنند. منتها این‌ها یک رهبر مشهوری مثل حضرت امام ندارند که در شهرهای مختلف زبانزد باشد. دلیلش هم این است که دولت آمریکا اجازه نداده که رهبری در این سطح رشد کند. الان جمعیت سیاه‌پوستان آمریکا ۴۵ میلیون نفرند. این جمعیت ۴۵ میلیون نفری یک رهبر قدرتمندی از خودش باید بتواند تولید کند که این جمعیت را به‌نوعی رهبری کند. این را شما نمی‌بینید. چرا؟ چون دولت آمریکا مانع می‌شود. الان تعداد کانال‌های تلویزیونی در آمریکا هزار و خورده‌ای است. امّا از این تعداد فقط یک کانال وجود دارد که رقص نشان می‌دهد و کانال دیگری برای سیاه‌پوستان وجود ندارد که به دغدغه‌ها و مشکلات آن‌ها توجه و رسیدگی کند.

از این جهت دولت آمریکا اجازه نمی‌دهد. البته شاید این عدم اجازه به‌نوعی به این حرکت کمک کرده باشد. چون اگر این‌ها به فرض یک رهبر مشهوری هم داشتند، این رهبر مشهور شناسایی و با او برخورد می‌شد و حرکت متوقف می‌شد. و چون رهبر ندارند، در عمل به‌صورت جزیی دارد این حرکت رهبری می‌شود. آن نوع برخورد و سرکوب هم در عمل خیلی محقق نمی‌شود و به‌تدریج گسترش پیدا می‌کند. موج اوّل که سه ماه پیش شروع شد، یک مقدار کاهش پیدا کرد. دوباره یک موج دومی شروع شد که حالت آتش زیر خاکستر است.

یک متغیر دیگری هم که هست و برای درک وضعیت فعلی آمریکا مهم است، تغییر دموگرافیک و تغییر جمعیتی در آمریکا است. آمریکا یک نهاد دولتی به اسم اداره‌ی آمار آمریکا دارد. این نهاد یک گزارشی منتشر کرده بود که تا ۲۵ سال دیگر اکثریت مردم آمریکا رنگین‌پوست می‌شوند. همین الان نوزادانی که در بیمارستان‌های آمریکا متولد می‌شوند، اکثریتشان رنگین‌پوست‌اند. همین الان بیشتر جوانان زیر هجده سال در آمریکا رنگین‌پوست‌اند. پیش‌بینی می‌کنند که تا هشت نه سال دیگر اکثر جوانان زیر سی سال رنگین‌پوست می‌شوند. یعنی تا ۲۵ سال دیگر کل جمعیت آمریکا رنگین‌پوست می‌شود. من یک وبیناری با یکی از این اساتید دموگرافیک در آمریکا داشتم که ایشان می‌گفت من تا سال ۲۰۴۵ را قبول ندارم و علمی نیست، تا سال ۲۰۴۰ اکثریت رنگین‌پوست می‌شوند. یعنی پنج سال را هم کم ‌کرد.

این تغییر روند جمعیت درست بشو نیست، چون تولیدمثل جمعیت سفیدپوست کم است. چرا؟ چون فساد در سفیدپوستان زیاد شده است. بنیاد خانواده ضعیف شده و همجنس‌گرایی در آن‌ها زیاد شده است. جامعه‌ا‌ی که در آن همجنس‌گرایی زیاد شود، تولیدمثلش کم می‌شود. و این روند ادامه پیدا می‌کند. یکی از دلایل این درگیری‌های اجتماعی در آمریکا هم همین است. چون سفیدپوستان هنوز در اکثریت هستند، وقتی این روند را می‌بینند، می‌خواهند متوقفش کنند یا به تأخیرش بیندازند. یکی از دلایلی که ترامپ هم رأی آورد همین بود. سال ۲۰۱۶ ترامپ می‌گفت من دیوار می‌سازم. به‌صورت تلویحی ضد مهاجر و ضد رنگین‌پوست صحبت می‌کرد. بعضی اوقات هم بدون تلویح صحبت می‌کرد.

امّا نتیجه چه شد؟ سفیدپوستانی که در اکثریت‌اند گفتند به ترامپ رأی می‌دهیم شاید این روند متوقف شود که البته نمی‌شود. این حرکت‌های اجتماعی هم در آمریکا ادامه پیدا می‌کنند. مخصوصاً در سالیان آینده که یک اکثریتی دارد اقلیت می‌شود، و یک اقلیتی دارد اکثریت می‌شود. این تنش‌ها ادامه پیدا می‌کند تا زمانی که آن اکثریت اقلیت شود. آمریکا دارد به‌سمت مثبت‌شدن حرکت می‌کند. و این یعنی آمریکا دارد کشور معمولی‌تری می‌شود.

نژادپرستی و برتری سفید‌پوست‌بودن در آمریکا دارد از بین می‌رود، چون آمریکا دارد عوض می‌شود. آمریکا در حال تبدیل شدن از یک کشور ابرقدرت به یک کشور معمولی‌ است. لزوماً از بین نمی‌رود، ولی به یک کشور معمولی تبدیل می‌شود. کشور معمولی‌تر برای ما خوب است. اگر به تاریخ پانصد سال گذشته نگاه کنید، قرن شانزدهم پرتغالی‌ها ابرقدرت بودند. قرن هفدهم اسپانیایی‌ها ابرقدرت بودند. قرن هجدهم فرانسوی‌ها ابرقدرت بودند. قرن نوزدهم انگلیسی‌ها ابرقدرت بودند. قرن بیستم هم آمریکایی‌ها ابرقدرت بودند. هر صد سال یک‌بار، یکی از کشورهای اروپایی و آمریکا ابرقدرت بوده‌اند و بعد افول کرده‌اند. الان هم دوره‌ی افول آمریکا است. افول که پیدا می‌کند، کشور معمولی‌تری می‌شود.

این روند معمولی‌تر شدن آمریکا خیلی هم طول نمی‌کشد. نشانه‌هایش را شما دارید می‌بینید. یعنی این‌ها یک بازه‌ی زمانی پرتنش و پردرگیری را طی می‌کنند و بعد آن اقلیت، اکثریت می‌شود. بعد آمریکا از نظر جمعیتی به‌تدریج شبیه بقیه‌ی قاره‌ی آمریکا می‌شود. این برای ما خیلی مهم است که آمریکا تبدیل به یک کشور معمولی‌ و آرام‌تری بشود. کشوری بشود که نژادپرستی و سفیدپوستی درش نباشد. این قطعاً‌ به نفع ماست. نتیجه‌ای که قاعدتاً می‌توانیم بگیریم این است که مردم در جمهوری اسلامی ۴۱ سال مقاومت کردند و چند سال دیگر هم بگذرد مشکل آن طرف حل می‌شود. مشکل حل می‌شود، امّا این طرف هم یک مقدار نیاز به مقاومت دارد.

منبع: پایگاه حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری