پرسش :

بسیارى از علما، متفکرین و کارشناسان درباره موضوع «تئورى توطئه» مطالبى نوشته اند و این که توطئه بزرگى از سوى دشمنان اسلام و مسلمین شکل گرفته و شکل میگیرد. به منظور تسلط بر مقدرات امت اسلامى و اسلام ستیزى در هر مکانى، به نفع جنبش صهیونیستى و شرکت‌هاى بزرگ چندملیتى و فراقاره اى که هدف آنها سلطه بر جهان از طریق اعمال سیاست تکقطبى (آمریکا) است. تکلیف شرعى علما، متفکرین، فرهنگیان و نویسندگان در رویارویى با این توطئه بزرگ چیست‌؟


پاسخ :
بر همه متفکران، روشنفکران و سیاستمداران امت است که با جدیت و دقت بیندیشند که عامل اساسى تسلط آنان بر جهان و بر مقدرات امت اسلامى چیست‌؟

جواب این است که عامل اساسى در چند نکته است:

عامل اول؛ ضعف دولتهاى اسلامى در اقتصاد على رغم ثروت هاى طبیعى موجود در سرزمینهاى آنها است.

عامل دوم؛ عقب ماندگى مسلمانان در علوم معاصر، مهارتهاى عالى و تکنولوژى پیشرفته است. این عقب ماندگى عامل اساسى ضعف آنان در اقتصاد و عدم استفاده بایسته و شایسته از ثروت هاى طبیعى در کشور است؛ زیرا استفاده از ثروت ها نیازمند خبرگى و مهارت هاى عالى و تکنولوژى پیشرفته است.

عامل سوم؛ تفرقه و اختلاف بین رهبران سیاسى کشورهاى اسلامى و عدم اتحاد آنان و نداشتن موقف واحد در برابر شرق و غرب و اهتمام بیشتر به منافع شخصى و کرسى قدرت و ریاست و نه منافع عمومى است. از این رو، اگر آنان در رویکردهاى عمومى سیاسى، اقتصادى و تعلیمى کشورهاى خود موقف واحد مى داشتند، شرق و غرب همگى کاملاً براى آنان حساب باز مى کردند.

این عوامل فرصت را براى دشمنان فراهم مى سازد و راه را هموار مى گرداند تا در کشورهاى اسلامى وارد شده و بر مقدرات امت در همه عرصه هاى اقتصادى، سیاسى، فرهنگى، تعلیمى، نظامى، امنیتى و غیره تسلط یابند. هدف از همه این اقدامات، عقب نگهداشتن کشورهاى اسلامى است تا این عقب ماندگى بهانه اى براى بقاى آنان و تسلط آنان بر مقدرات این کشورها باشد. طبیعى است تا زمانى که کشور از نگاه سیاسى، اقتصادى و علمى در عصر حاضر عقب مانده باشد، استقلال هم نخواهد داشت. در این صورت براى تأمین نیازمندى‌هاى خود باید بر محور غرب و شرق بچرخد و این حالت، بسیار بسیار تأسف آور است.

بدین جهت بر رهبران سیاسى کشورهاى اسلامى و بر همه اهل حل و عقد است که در مورد مسایل سرنوشت ساز ملیتهاى خود در عصر حاضر، که عصر دانش و فضا است، به نیکى بیندیشند و این که تا کى کشورهاى اسلامى، عقب مانده باقى بمانند. لذا بر آنان است که به حکم وجدان و مسئولیت در برابر خدا و ملتهایشان، اولا در همه رویکردهاى شان در قبال شرق و غرب متحد شوند و موضع واحد داشته باشند. ثانیاً، در حفظ مصالح عمومى امت و کنار گذاشتن هر نوع تفرقه و اختلاف و اقدام به جلب مهارتها و تکنیک هاى عالى در همه زمینه ها به کشورهاى شان با هر وسیله ممکن و بهره گرفتن از آن براى تحول و پیشرفت این کشورها و رساندن آنها به رتبه دنیاى معاصر، اهتمام جدى و پیگیر و خستگى ناپذیر نمایند. این پیشرفت، با تأسیس انستیتو ها، دانشکده ها و دانشگاه هاى تخصصى پیشرفته از یک سو و تشویق جوانان و اندیشمندان براى دستیابى به مهارتها و تکنیکها و تهیه همه وسایل و ابزارها و فرصتها براى آنان از سوى دیگر، امکان پذیر است.

اما جنگ و ستیزه گرى آنان در مقابل دین اسلام، عامل مهم آن خواف از قوت نظام اجتماعى، خانوادگى و انسانى اسلام در همه عرصه ها و گسترش روزافزون آن در سطح کره زمین است. از همین رو، همیشه مى شنویم که جوانان در آمریکا و اروپا، على رغم اطلاع بسیار اندک آنان از اسلام و نظام انسانى آن، به اسلام مى گروند. لذا آنان با شیوه ها و از راه‌هاى مختلف با اسلام ستیزه مى‌کنند تا دروازه‌ها را در برابر گسترش و توسعه آن ببندند.

با توجه به آنچه گفته شد، بر علما و متفکران و اصحاب قلم است که به نشر آگاهى اسلامى در بین مردم بپردازند و آنان را به اندیشه هاى اسلامى و فرهنگ دینى و اخلاقى و ارزشها و آرمان هاى انسانى بر ضد افکار اجنبى و تبلیغات پوچ و توطئه هاى آنان مجهز و مسلح گردانند و اندیشه هاى باطل و دروغ هاى آنان را به صورت عینى و واقع بینانه و قابل قبول براى مردم و به دور از شتم و دشنام نقد نمایند و نه براى یک یا دو بار، بلکه به طور مستمر و مداوم در روزنامه ها، مجلات و شبکه‌هاى ماهواره اى نشر کنند و مزایاى دین اسلام در ابعاد گوناگون اجتماعى، فردى، خانوادگى و حقوقى و اهتمام اسلام را به طور قاطع و جدى به حفظ جان مردم و حفظ خون، عرض، اموال، کرامت و شرف آنها و تقبیح و انکار شدید ریختن خون مردم در کتاب و سنت را بیان نمایند. خداوند در قرآن کریم فرموده است: «وَ مَنْ أَحْیٰاهٰا فَکَأَنَّمٰا أَحْیَا النّٰاسَ جَمِیعاً» و همچنین: «أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسٰادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمٰا قَتَلَ النّٰاسَ جَمِیعاً». در سنت نیز متون زیادى در این رابطه آمده است. در مورد حفظ حقوق مردم، در کدام نظامى در دنیا متون قاطع تر و برنده تر از متونى که در اسلام آمده است، وجود دارد؟ آیا این دین با این تصوص خود مى تواند ترویج کننده تروریسم، افراطگرایى و تندروى باشد؟

به طور خلاصه باید گفت مبارزه با این توطئه هاى پلید و پوچ باید به شکل دقیق و به گونه اى قابل قبول براى مردم مخصوصاً جوانان و فرهنگیان آنان باشد و این مبارزه باید توسط علما و متفکران مسلمان انجام شود نه هر فردى.

منبع: یکصد و یک سوال و جواب پیرامون حقوق مالکیت فکری از نگاه فقهی، محمد اسحاق فیاض، مترجم: سرور دانش، ناشر: دبیرخانه کنگره تجلیل از مقام علمی آیت الله العظمی فیاض، 1392 ش.