امام علی (ع) داغدار رحلت پیامبر (ص)
پرسش :
امام علی (علیه السلام) در رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چه سخنانی فرمودند؟
پاسخ :
امام علی(علیه السلام) پیکر پاک پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) را مخاطب ساخته و چنین مى گوید: (پدر و مادرم فدایت باد اى رسول خدا، با مرگ تو چیزى قطع شد که با مرگ دیگرى قطع نگشت و آن نبوّت و پیام آوردن [از سوى خدا] و اخبار آسمان بود)؛ «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الاِْنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ».
جمله «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی» که از جمله هاى رائج در میان عرب به هنگام اظهار علاقه به کسى است، اشاره به این است که عزیزترین عزیزانم پدر و مادر من هستند که آنها را فداى تو مى کنم. ممکن است به هنگام گفتن این سخن، پدر و مادر گوینده در حیات نباشند همان گونه که در خطبه مورد بحث چنین است؛ ولى ضررى به مفهوم سخن نمى رساند، زیرا این جمله جنبه کنایى دارد و اشاره به این است که مخاطب، آن قدر عزیز است که انسان عزیزترین بستگان خود را فداى او مى کند. در بعضى از روایات آمده است: که اگر پدر و مادر انسان زنده باشند و اهل ایمان، گفتن این سخن اهانتى به آنها مى گردد و سبب عاق شدن مى شود.(1) ولى ظاهراً این حدیث ناظر به مواردى است که مخاطب مانند پیغمبر و امام نباشد، زیرا چنین تعبیرى در برابر آن بزرگواران نه تنها اهانت نیست، بلکه مایه افتخار است. به همین دلیل این تعبیر در بسیارى از زیارت نامه ها، دیده مى شود در حالى که بسیارى از زیارت کنندگان، پدران و مادرانشان زنده و اهل ایمانند.
تعبیر به «نبوت» و «انباء» و «اخبار السماء»، سه مفهوم متفاوت دارد: «نبوّت» اشاره به مقام آن حضرت است و «انباء» برنامه عملى پیغمبر را در ابلاغ وحى آسمانى بیان مى کند و «اخبار السماء» ناظر به خبرهایى است که مربوط به مسائل شریعت نبوده، مانند خبرهاى غیبى و پیش بینى هاى حوادث آینده و ملاحم. به هر حال جمله هاى بالا به صراحت خبر از خاتمیّت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) مى دهد و دلیل روشنى بر این است که بعد از آن حضرت، فرشته وحى هرگز نازل نخواهد شد و این موهبت عظیم که در سایه وجود پیغمبر، نصیب جهانیان بود با رحلت او برداشته شد و ناراحتى شدید امیرمؤمنان على(علیه السلام) نیز به همین جهت است.
سپس به دو نکته دیگر اشاره مى کند و مى فرماید: (ولى مصیبت تو این اثر را داشت که تسلّى دهنده در برابر مصائب غیر توست [و با توجّه به اینکه مصائب دیگر کوچک و کم اهمیّت است اضافه بر این] مصیبت تو آن قدر گسترده است که عموم مردم در آن به طور یکسان عزا دارند)؛ «خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّیاً(2)عَمَّنْ سِوَاکَ وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِیکَ سَوَاءً».
چگونه ممکن است مصیبت پیغمبر عمومیّت نداشته باشد در حالى که او «رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ» بود و سبب نجات جامعه بشرى از چنگال انواع انحرافات. او به همه انسانها تعلق داشت و همه را تحت توجّه و عنایت قرار مى داد، بنابراین همه باید بر مرگ آن حضرت اشک بریزند. از سویى دیگر هرقدر عزیز از دست رفته بزرگ تر و آثارش گسترده تر باشد، به همان نسبت مصیبت فقدانش عظیم تر است و چون پیغمبر اکرم برترین انسان، با خدمتى گسترده و بى نظیر بود، مصیبت فقدانش از همه مصائب برتر است و به بیان دیگر، مصائب دیگر در برابر مصیبت فقدان او کوچک است. به همین دلیل امام(علیه السلام) هنگامى که گرفتار مصیبت جانکاه همسرش زهراى مرضیه(علیها السلام) شد، به همین مطلب اشاره فرمود و خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) عرضه داشت: (گرچه پیمانه صبرم از فراق دختر برگزیده ات لبریز شده؛ ولى مصیبت مرگ و رحلت تو به قدرى بزرگ بود که دیگر مصیبتها را در برابر من کوچک مى کند)؛ «قَلَّ یَا رَسُولَ اللهِ عَنْ صَفَیِّتِکَ صَبْرِى وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِى إِلاَّ أَنَّ فِى التَّأَسِّى لِى بِعَظِیمِ فُرْقَتِکَ وَفَادِحِ مُصِیبَتِکَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ».(3)
سپس امام(علیه السلام) در ادامه این سخن به نکته دیگرى اشاره کرده و عرضه مى دارد: (اگر تو ما را به شکیبایى امر نفرموده بودى و از جزع و بى تابى نهى نمى کردى، آن قدر بر تو گریه مى کردیم که اشکهایمان تمام شود و این درد جانکاه همیشه برایمان باقى بود و حزن و اندوهمان دائمى، و تازه همه اینها در مصیبت تو کم بود)؛ «وَ لَوْ لاَ أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ، لاََنْفَدْنَا(4) عَلَیْکَ مَاءَ الشُّؤونِ، وَ لَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلاً وَ الْکَمَدُ مُحَالِفاً، وَ قَلاَّ لَکَ!». امام در ادامه مى افزاید: (امّا چه مى توان کرد، چون مرگ چیزى است که نمى توان آن را باز گرداند و قدرت بر دفع آن نیست)؛ «وَ لَکِنَّهُ مَا لاَ یُمْلَکُ رَدُّهُ، وَ لاَ یُسْتَطَاعُ دَفْعُهُ!». بنابراین گریستن و بى تابى مشکلى را حل نمى کند، باید صبر داشت و به رضاى خدا راضى بود. و به گفته سعدى:
خبر دارى اى استخوانى قفس
که جان تو مرغى است نامش نفس
چو مرغ از قفس رفت و بگسست قید
دگر ره، نگردد به دام تو صید
در پایان بار دیگر در مقام ابراز عشق و علاقه به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) بر آمده عرضه مى دارد: (پدر و مادرم فدایت باد! ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن و همیشه ما را به خاطر داشته باش)؛ «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی! اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِکَ».(5) مفهوم این تعبیر آن است که روح پاک تو به ملکوت اعلى مى رود و در جوار قرب خدا قرار مى گیرد. در آنجا براى ما دعا کن و حل مشکلات ما را از خدایت بخواه بگونه اى که همیشه در خاطر تو باشیم.
پینوشتها:
(1). وسائل الشیعة، عاملى، شیخ حر، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1409 ق، چاپ اول، ج 2، ص 440، 26 باب عدم جواز قول الإنسان لغیره بأبی أنت و أمی مع إیمانهما إلا بعد موتهما، ح 1.
(2). «مسلیا» به معناى تسلیت دهنده است از ریشه «سلو» بر وزن «سرو» به معناى آرامش بعد از ناراحتى گرفته شده.
(3). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین، محقق / مصحح: للصبحی صالح، هجرت، قم، 1414 ق، چاپ اول، ج 320، ص 202 و من کلام له(ع) روی عنه أنه قاله عند دفن سیدة النساء فاطمة(ع) کالمناجی به رسول الله(ص) عند قبره.
(4). «انفدنا» از ریشه «نفاد» به معناى تمام شدن چیزى است و «انفاد» مصدر باب افعال به معناى تمام کردن است.
(5). «بال» به معناى ذهن، خاطر، قلب و حال است.
منبع: پیام امام امیر المومنین (علیه السلام)، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (حفظه الله)، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1386 ش.
امام علی(علیه السلام) پیکر پاک پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) را مخاطب ساخته و چنین مى گوید: (پدر و مادرم فدایت باد اى رسول خدا، با مرگ تو چیزى قطع شد که با مرگ دیگرى قطع نگشت و آن نبوّت و پیام آوردن [از سوى خدا] و اخبار آسمان بود)؛ «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الاِْنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ».
جمله «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی» که از جمله هاى رائج در میان عرب به هنگام اظهار علاقه به کسى است، اشاره به این است که عزیزترین عزیزانم پدر و مادر من هستند که آنها را فداى تو مى کنم. ممکن است به هنگام گفتن این سخن، پدر و مادر گوینده در حیات نباشند همان گونه که در خطبه مورد بحث چنین است؛ ولى ضررى به مفهوم سخن نمى رساند، زیرا این جمله جنبه کنایى دارد و اشاره به این است که مخاطب، آن قدر عزیز است که انسان عزیزترین بستگان خود را فداى او مى کند. در بعضى از روایات آمده است: که اگر پدر و مادر انسان زنده باشند و اهل ایمان، گفتن این سخن اهانتى به آنها مى گردد و سبب عاق شدن مى شود.(1) ولى ظاهراً این حدیث ناظر به مواردى است که مخاطب مانند پیغمبر و امام نباشد، زیرا چنین تعبیرى در برابر آن بزرگواران نه تنها اهانت نیست، بلکه مایه افتخار است. به همین دلیل این تعبیر در بسیارى از زیارت نامه ها، دیده مى شود در حالى که بسیارى از زیارت کنندگان، پدران و مادرانشان زنده و اهل ایمانند.
تعبیر به «نبوت» و «انباء» و «اخبار السماء»، سه مفهوم متفاوت دارد: «نبوّت» اشاره به مقام آن حضرت است و «انباء» برنامه عملى پیغمبر را در ابلاغ وحى آسمانى بیان مى کند و «اخبار السماء» ناظر به خبرهایى است که مربوط به مسائل شریعت نبوده، مانند خبرهاى غیبى و پیش بینى هاى حوادث آینده و ملاحم. به هر حال جمله هاى بالا به صراحت خبر از خاتمیّت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) مى دهد و دلیل روشنى بر این است که بعد از آن حضرت، فرشته وحى هرگز نازل نخواهد شد و این موهبت عظیم که در سایه وجود پیغمبر، نصیب جهانیان بود با رحلت او برداشته شد و ناراحتى شدید امیرمؤمنان على(علیه السلام) نیز به همین جهت است.
سپس به دو نکته دیگر اشاره مى کند و مى فرماید: (ولى مصیبت تو این اثر را داشت که تسلّى دهنده در برابر مصائب غیر توست [و با توجّه به اینکه مصائب دیگر کوچک و کم اهمیّت است اضافه بر این] مصیبت تو آن قدر گسترده است که عموم مردم در آن به طور یکسان عزا دارند)؛ «خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّیاً(2)عَمَّنْ سِوَاکَ وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِیکَ سَوَاءً».
چگونه ممکن است مصیبت پیغمبر عمومیّت نداشته باشد در حالى که او «رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ» بود و سبب نجات جامعه بشرى از چنگال انواع انحرافات. او به همه انسانها تعلق داشت و همه را تحت توجّه و عنایت قرار مى داد، بنابراین همه باید بر مرگ آن حضرت اشک بریزند. از سویى دیگر هرقدر عزیز از دست رفته بزرگ تر و آثارش گسترده تر باشد، به همان نسبت مصیبت فقدانش عظیم تر است و چون پیغمبر اکرم برترین انسان، با خدمتى گسترده و بى نظیر بود، مصیبت فقدانش از همه مصائب برتر است و به بیان دیگر، مصائب دیگر در برابر مصیبت فقدان او کوچک است. به همین دلیل امام(علیه السلام) هنگامى که گرفتار مصیبت جانکاه همسرش زهراى مرضیه(علیها السلام) شد، به همین مطلب اشاره فرمود و خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) عرضه داشت: (گرچه پیمانه صبرم از فراق دختر برگزیده ات لبریز شده؛ ولى مصیبت مرگ و رحلت تو به قدرى بزرگ بود که دیگر مصیبتها را در برابر من کوچک مى کند)؛ «قَلَّ یَا رَسُولَ اللهِ عَنْ صَفَیِّتِکَ صَبْرِى وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِى إِلاَّ أَنَّ فِى التَّأَسِّى لِى بِعَظِیمِ فُرْقَتِکَ وَفَادِحِ مُصِیبَتِکَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ».(3)
سپس امام(علیه السلام) در ادامه این سخن به نکته دیگرى اشاره کرده و عرضه مى دارد: (اگر تو ما را به شکیبایى امر نفرموده بودى و از جزع و بى تابى نهى نمى کردى، آن قدر بر تو گریه مى کردیم که اشکهایمان تمام شود و این درد جانکاه همیشه برایمان باقى بود و حزن و اندوهمان دائمى، و تازه همه اینها در مصیبت تو کم بود)؛ «وَ لَوْ لاَ أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ، لاََنْفَدْنَا(4) عَلَیْکَ مَاءَ الشُّؤونِ، وَ لَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلاً وَ الْکَمَدُ مُحَالِفاً، وَ قَلاَّ لَکَ!». امام در ادامه مى افزاید: (امّا چه مى توان کرد، چون مرگ چیزى است که نمى توان آن را باز گرداند و قدرت بر دفع آن نیست)؛ «وَ لَکِنَّهُ مَا لاَ یُمْلَکُ رَدُّهُ، وَ لاَ یُسْتَطَاعُ دَفْعُهُ!». بنابراین گریستن و بى تابى مشکلى را حل نمى کند، باید صبر داشت و به رضاى خدا راضى بود. و به گفته سعدى:
خبر دارى اى استخوانى قفس
که جان تو مرغى است نامش نفس
چو مرغ از قفس رفت و بگسست قید
دگر ره، نگردد به دام تو صید
در پایان بار دیگر در مقام ابراز عشق و علاقه به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) بر آمده عرضه مى دارد: (پدر و مادرم فدایت باد! ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن و همیشه ما را به خاطر داشته باش)؛ «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی! اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِکَ».(5) مفهوم این تعبیر آن است که روح پاک تو به ملکوت اعلى مى رود و در جوار قرب خدا قرار مى گیرد. در آنجا براى ما دعا کن و حل مشکلات ما را از خدایت بخواه بگونه اى که همیشه در خاطر تو باشیم.
پینوشتها:
(1). وسائل الشیعة، عاملى، شیخ حر، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)، قم، 1409 ق، چاپ اول، ج 2، ص 440، 26 باب عدم جواز قول الإنسان لغیره بأبی أنت و أمی مع إیمانهما إلا بعد موتهما، ح 1.
(2). «مسلیا» به معناى تسلیت دهنده است از ریشه «سلو» بر وزن «سرو» به معناى آرامش بعد از ناراحتى گرفته شده.
(3). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین، محقق / مصحح: للصبحی صالح، هجرت، قم، 1414 ق، چاپ اول، ج 320، ص 202 و من کلام له(ع) روی عنه أنه قاله عند دفن سیدة النساء فاطمة(ع) کالمناجی به رسول الله(ص) عند قبره.
(4). «انفدنا» از ریشه «نفاد» به معناى تمام شدن چیزى است و «انفاد» مصدر باب افعال به معناى تمام کردن است.
(5). «بال» به معناى ذهن، خاطر، قلب و حال است.
منبع: پیام امام امیر المومنین (علیه السلام)، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى (حفظه الله)، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1386 ش.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}