فلسفه نجاست مدفوع انسان
پرسش :
با توجه به جایگاه ویژه انسان در قرآن، فلسفه نجس بودن مدفوع انسان چیست؟
پاسخ :
بدیهى است که فلسفه و حکمت بعضى از دستورها قبل از بیان اسلام، براى مردم روشن است و اگر در اسلام هم چیزى از آن فلسفهها آمده، ما را به حکم عقل ارشاد مىکند و تذکر و یادآورى است؛ مانند: نجس بودن مدفوع انسان، زشتى دروغ، خیانت، سرقت، ظلم و ستم، کم فروشى و... ونیز مانند: خوبى نظافت و بهداشت، عدالت، کمک به مستمندان و ستمدیدگان، کار و کوشش و... اینگونه احکام وامور اخلاقى همیشه ثابت و مطلقاند و هرگز تغییر نمىکنند.
امام خمینى رحمه الله در این باره مىفرماید: «حق - تبارک و تعالى - با عنایت و رحمت، به دست قدرت خود، که طینت آدم اوّل را مخّمر فرمود، دو فطرت و جبلّت به آن مرحمت نمود: یکى اصلى و دیگر تبعى، که این دو فطرت عروج او است به سوى مقصد و مقصود اصلى. یکى از آن دو فطرت - که سمت اصلیت دارد - فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه است که در کانون جمیع سلسله بشر، از سعید و شقى و عالم و عالى و دانى، مخمّر و مطبوع است. و دیگرى از آن دو فطرت، که سمت فرعیّت و تابعیّت دارد، فطرت تنفّر از نقص و انزجار از شرّ و شقاوت است که این مخمّربالعرض است و به تبع آن فطرت عشق به کمال، تنفّر از نقص نیز مطبوع و مخمّر در انسان است.»1
بنابراین با استناد به نظر امام خمینى (ره) مهمترین فلسفه احکام به صورت کلى دائر مدار ملایم و مخالف بودن با فطرت انسانى است. همان گونه که آیه شریف قرآن «فِطرَتَ اللّٰهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَیها»2 به آن اشاره دارد. فطرت الهى، همان فطرتى است که خداى متعال انسان را بر آن آفریده است.3
ائمه هدى علیهم السلام متناسب با سطح افکار مردم؛ و علماى دین با تعمّق در آیات و روایات در این باب، جهاتى دربارۀ فلسفۀ نجاست مدفوع آدمى ذکر کردهاند که در این نوشتار به اختصار به بعضى از ثمرات اخلاقى و عملى آن در زندگى شخصى اشاره مىشود. عالم ربانى مرحوم ملاّ احمد نراقى (اعلى اللّه مقاله) مىفرماید: از جمله آداب باطنیه طهارت از نجاسات و ازاله آنها در وقت قضاى حاجت در بیت الخلا، آن است که به فکر پستى خود و اندرون پر از کثافت خود افتد و نقص و قصور خود را به نظر آورد و خود را تصور کند که چگونه اندرون او آکنده از قاذورات است و خود حامل نجاسات است و چون به فراغت از قضاى حاجت، به استراحت افتد و سبکبار گردد، یادآورد اگر اخلاق ذمیمهاى را که به سبب نجاسات باطنیه (مثل کبر و حسد و بخل و...) در او مجتمع گشتهاند از خود دور کند و از آنها فارغ شود، نفس او به استراحت مىافتد و دل او از چرکینى آنها مطمئن مىشود و لایق وقوف بساط خدمت مىگردد و اهلیت وصول به حرم قرب ربّالعزه به هم مىرساند. پس هم چنان که سعى مىکند در دفع نجاسات ظاهریه از براى استراحت چند روزه بدن خود، باید سعى کند در دفع کثافات باطنیه و نجاسات داخله در رگ و ریشه فرو رفته تا روح و بدن او هر دو در دنیا و آخرت ابدالآباد به استراحت افتد، حضرت امام همام جعفر بن محمدالصادق علیه السلام فرمود: که بیتالخلا را مستراح مىگویند از جهت این که مردمان در آن جا از ثقل کثافات و قاذورات فارغ مىشوند و از سنگینى نجاسات به استراحت مىافتند و مؤمن در آن جا عبرت مىگیرد که کسى که خود را از ثقل اموال دنیویه فارغ و از بار شهوات نفسانیه خالى سازد، به استراحت مىافتد. و دل او به فراغت از اشتغال دنیا شاد مىگردد و باید خود را از جمیع آنها دور دارد، هم چنان که خود را از جمیع نجاسات و غایط دور مىدارد.4
پینوشتها:
(1). شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینى، صص 77-76.
(2). روم/ 30
(3). ر.ک: چهل حدیث، امام خمینى، صص 187-179
(4). معراج السعاده، فصلى در بیان آداب باطنیه طهارت از خبث (با اندکى تغییر) صص 825-824.
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
بدیهى است که فلسفه و حکمت بعضى از دستورها قبل از بیان اسلام، براى مردم روشن است و اگر در اسلام هم چیزى از آن فلسفهها آمده، ما را به حکم عقل ارشاد مىکند و تذکر و یادآورى است؛ مانند: نجس بودن مدفوع انسان، زشتى دروغ، خیانت، سرقت، ظلم و ستم، کم فروشى و... ونیز مانند: خوبى نظافت و بهداشت، عدالت، کمک به مستمندان و ستمدیدگان، کار و کوشش و... اینگونه احکام وامور اخلاقى همیشه ثابت و مطلقاند و هرگز تغییر نمىکنند.
امام خمینى رحمه الله در این باره مىفرماید: «حق - تبارک و تعالى - با عنایت و رحمت، به دست قدرت خود، که طینت آدم اوّل را مخّمر فرمود، دو فطرت و جبلّت به آن مرحمت نمود: یکى اصلى و دیگر تبعى، که این دو فطرت عروج او است به سوى مقصد و مقصود اصلى. یکى از آن دو فطرت - که سمت اصلیت دارد - فطرت عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت مطلقه است که در کانون جمیع سلسله بشر، از سعید و شقى و عالم و عالى و دانى، مخمّر و مطبوع است. و دیگرى از آن دو فطرت، که سمت فرعیّت و تابعیّت دارد، فطرت تنفّر از نقص و انزجار از شرّ و شقاوت است که این مخمّربالعرض است و به تبع آن فطرت عشق به کمال، تنفّر از نقص نیز مطبوع و مخمّر در انسان است.»1
بنابراین با استناد به نظر امام خمینى (ره) مهمترین فلسفه احکام به صورت کلى دائر مدار ملایم و مخالف بودن با فطرت انسانى است. همان گونه که آیه شریف قرآن «فِطرَتَ اللّٰهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَیها»2 به آن اشاره دارد. فطرت الهى، همان فطرتى است که خداى متعال انسان را بر آن آفریده است.3
ائمه هدى علیهم السلام متناسب با سطح افکار مردم؛ و علماى دین با تعمّق در آیات و روایات در این باب، جهاتى دربارۀ فلسفۀ نجاست مدفوع آدمى ذکر کردهاند که در این نوشتار به اختصار به بعضى از ثمرات اخلاقى و عملى آن در زندگى شخصى اشاره مىشود. عالم ربانى مرحوم ملاّ احمد نراقى (اعلى اللّه مقاله) مىفرماید: از جمله آداب باطنیه طهارت از نجاسات و ازاله آنها در وقت قضاى حاجت در بیت الخلا، آن است که به فکر پستى خود و اندرون پر از کثافت خود افتد و نقص و قصور خود را به نظر آورد و خود را تصور کند که چگونه اندرون او آکنده از قاذورات است و خود حامل نجاسات است و چون به فراغت از قضاى حاجت، به استراحت افتد و سبکبار گردد، یادآورد اگر اخلاق ذمیمهاى را که به سبب نجاسات باطنیه (مثل کبر و حسد و بخل و...) در او مجتمع گشتهاند از خود دور کند و از آنها فارغ شود، نفس او به استراحت مىافتد و دل او از چرکینى آنها مطمئن مىشود و لایق وقوف بساط خدمت مىگردد و اهلیت وصول به حرم قرب ربّالعزه به هم مىرساند. پس هم چنان که سعى مىکند در دفع نجاسات ظاهریه از براى استراحت چند روزه بدن خود، باید سعى کند در دفع کثافات باطنیه و نجاسات داخله در رگ و ریشه فرو رفته تا روح و بدن او هر دو در دنیا و آخرت ابدالآباد به استراحت افتد، حضرت امام همام جعفر بن محمدالصادق علیه السلام فرمود: که بیتالخلا را مستراح مىگویند از جهت این که مردمان در آن جا از ثقل کثافات و قاذورات فارغ مىشوند و از سنگینى نجاسات به استراحت مىافتند و مؤمن در آن جا عبرت مىگیرد که کسى که خود را از ثقل اموال دنیویه فارغ و از بار شهوات نفسانیه خالى سازد، به استراحت مىافتد. و دل او به فراغت از اشتغال دنیا شاد مىگردد و باید خود را از جمیع آنها دور دارد، هم چنان که خود را از جمیع نجاسات و غایط دور مىدارد.4
پینوشتها:
(1). شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینى، صص 77-76.
(2). روم/ 30
(3). ر.ک: چهل حدیث، امام خمینى، صص 187-179
(4). معراج السعاده، فصلى در بیان آداب باطنیه طهارت از خبث (با اندکى تغییر) صص 825-824.
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}