پرسش :

رسولان در منابع اسلامی چگونه توصیف شده اند؟


پاسخ :
در منابع اسلامی رسولان را با عنوان حواریّان می شناسیم. حواریّ هر شخص، کسانی اند که نسبت به او صداقت و خلوص دارند. پس حواریّان عیسی (ع) شاگردان پاک و خالص او(1) هستند. امام رضا (ع) در بیان وجه نامگذاری آنان فرموده اند: « به گمان مردم از آن روی به آنان حواری گفته می شود که لباس ها را می شستند و چرک ها را می زدودند ... اما در اعتقاد ما، به این دلیل حواری نامیده شدند که درون خود را از آلودگی گناه زدوده و به درجه ی اخلاص رسیده بودند و با موعظه و نصیحت به زدودن آلودگی دیگران اقدام می کردند.»(2)

روایتی از پیامبر (ص) آنان را دوازده نفر شخص خالص و انتخاب شده برای یاوری عیسی (ع) می داند که در نصرت خداوند و رسول او کوشا، شجاع و آماده بودند. هیچگونه ضعف و تکبری در آنان نبود، ایمانشان از هر شک و تردیدی پیراسته بود و عیسی (ع) را با بصیرت و خلوص و جدّیت و خضوع یاری می کردند.(3)

بنابراین، جایگاه رسولان در منابع اسلامی با آنچه از آنان در منابع مسیحی می بینیم _ که آنان را کم بهره از بصیرت و علم و گاه دارای ایمانی ضعیف معرفی می کند _ متفاوت است.

حواریان را در زمره مستحفظان شمرده اند. خداوند آنان را از آن رو مستحفظ نامیده است که حافظان کتابی بودند که علوم پیامبران و مسائل مربوط به آنان، در آن بود. این کتاب پس از حواریان به جانشینان آنان منتقل شد تا آن که آخرین مستحفظان، کتاب را به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) تقدیم کردند.(4)

« وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَى الْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بی وَ بِرَسُولی قالُوا آمَنّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ »(5)
(و (به یاد آور) زمانى را که به حواریون وحى فرستادم که: «به من و فرستاده من، ایمان بیاورید». آنها گفتند: «ایمان آوردیم و گواه باش که ما مسلمانیم.)

علامه طباطبائی با توجه به ارتباط وحیانی حواریان با خداوند، احتمال پیامبر بودن تمام آنان را مطرح کرده است.(6) با وجود این، در هیچ یک از آیات و روایات اسلامی به نبوت حواریان (به جز شمعون) تصریح نشده است. اما می توان احادیث بسیاری در بیان جایگاه رفیع آنان یافت. در برخی متون دعایی، به حواریان در کنار نام پیامبران اشاره شده است و شاید با توجه به تمام این متون، مرتبت ویژه ی آنان و احتمالاً عصمت و نبوت آنان دور از واقعیت نباشد. اگر حواریان پیامبر نبوده باشند، وحی در آیه ی ذکر شده را به وحی الهامی تفسیر می کنیم. روایتی از امام باقر (ع) هم وحی بر حواریان را به الهام تفسیر کرده است.(7)

با آن که حواریان از اولین ایمان آورندگان به مسیح بودند، در اواخر عمر رسالت وی و پس از احساس انحرافاتی در میان بنی اسرائیل، پیمان الهی خود را تجدید کردند.
«فَلَمّا أَحَسَّ عیسى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاری إِلَى اللّهِ قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللّهِ آمَنّا بِاللّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنّا مُسْلِمُونَ * رَبَّنا آمَنّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدینَ»(8)، (هنگامى که عیسى از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: «کیست که یاور من به سوى خدا (براى تبلیغ آیین او) گردد؟» حواریون (شاگردان مخصوص او) گفتند: «ما یاوران خداییم؛ به خدا ایمان آوردیم؛ و تو (نیز) گواه باش که ما اسلام آورده ایم. پروردگارا! به آنچه نازل کرده اى، ایمان آوردیم و از فرستاده (تو) پیروى نمودیم؛ ما را در زمره گواهان قرار ده.)

علامه ی طباطبائی در تفسیر المیزان از این آیه نتیجه گرفته است که حواریان در بالاترین درجات ایمان قرار داشته اند.(9)

با توجه به آنچه گفته شد، خیانت کردن یکی از حواریان و معرفی عیسی (ع) به دشمنان بسیار بعید است. کسی که به جای حضرت عیسی (ع) به صلیب کشیده شد، جوان مردی بود که گفتار و چهره اش شبیه به عیسی (ع) شد و یهودیان به اشتباه او را به دار آویختند.(10)

در میان حواریان، شمعون بن حمون، ملقب به صفا (پطرس)، از دیگران شاخص تر بود و ریاست مؤمنان را بر عهده داشت. بدون تردید وی وصّی عیسی بن مریم (ع) بود « زمانی که خداوند اراده کرد که عیسی (ع) را به آسمان ببرد، به او وحی کرد که نور الهی و حکمت و دانش کتاب خدا را به شمعون بن حمون الصفا، جانشین خود بر مؤمنان بسپارد و به این ترتیب، شمعون پیوسته به فرمان خداوند گوش فرا می داد و به کمک هدایت های عیسوی بنی اسرائیل را هدایت و با کفار مقابله می نمود. هر کس که شمعون را اطاعت کرد و دستوراتش را پاس داشت در زمره ی مؤمنان و هر کس که به مخالفت با او برخاست در زمره ی کفار قرار داشت.»(11) بالاخره شمعون (ع) نیز در راه خدا به قتل رسید.(12)

عیسی (ع) پیش بینی کرد که پس از وی مردم به سه گروه تقسیم می شوند که تنها پیروان شمعون از نجات یافتگانند.(13) به نظر می رسد که این سه گروه عبارتند از: مخالفان عیسی (ع) به ویژه یهودیان، طرفداران نظریه ی عیسی ـ خدایی و طرفداران پیامبری مسیح، یعنی پیروان شمعون . این گروه ها خود گرایش های مختلفی یافتند و فرقه های بسیاری را تشکیل دادند، چنانکه حضرت علی (ع) نصارا را دارای هفتاد و دو فرقه دانست که تنها یک گروه از آنان اهل نجات اند.(14)

در روایات ما از شخصیت های دیگری نیز نام برده می شود. لوقا یکی از حواریان است که دارای علم و فضیلتی سرشار بود و در این ویژگی سرآمد حواریان به شمار می آمد.(15) سه شخصیت دیگر هم که همگی یوحنا نام داشتند از دانشمندان سرشناس نصارا شمرده اند. در میان این سه نفر یوحنای دیلمی نام پیامبر اکرم (ص) و ویژگی اهل بیت پیامبر و امت خاتم را می دانست و امت عیسی (ع) و اسرائیلیان را به آنان بشارت می داد.(16)

منابع مسیحی، رسولان را مأمور تبلیغ در میان امت ها ی مختلف دانسته اند. اما در اعتقاد ما عیسی (ع) مأموریت هدایت اسرائیلیان را بر عهده داشت. چنین مطلبی در انجیل هم آمده است: « این دوازده را عیسی (ع) فرستاده بدیشان وصیت کرده گفت: از راه امت ها نروید و در بلدی از سامریان داخل نشوید بلکه نزد گوسفندان گمشده ی اسرائیل بروید.»(17) پس از عروج عیسی (ع) هم حواریان فقط در مناطق اسرائیلی و مناطقی که یهودیان در آن سکونت داشتند، به تبلیغ پرداختند. درمنابع ما هیچ قرینه ای که نشان دهنده ی مأموریت تبلیغی رسولان عیسی (ع) به مناطق غیر یهودی باشد، در دست نیست. تنها آیه ای از قرآن به تبلیغ رسولان اشاره کرده است:
«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ * إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِث فَقالُوا إِنّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُونَ * قالُوا ما أَنْتُمْ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَیْء إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ تَکْذِبُونَ * قالُوا رَبُّنا یَعْلَمُ إِنّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ»(18)
(و براى آنها، اصحاب شهر (انطاکیه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند؛ در آن زمان که دو نفر (از رسولان خود) را به سوى آنها فرستادیم، امّا آنان فرستادگان (ما) را تکذیب کردند؛ پس براى تقویت آن دو، شخص سوّمى را فرستادیم؛ و آنها گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستیم.» امّا آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشرى همانند ما نیستید و خداوند رحمان چیزى نازل نکرده، شما فقط دروغ مى گویید.» (فرستادگان ما) گفتند: پروردگار ما مى داند که ما قطعاً فرستادگان (او) به سوى شما هستیم).

روایتی درباره ی این آیات توضیح می دهد که عیسی (ع) زمانی که با اصحاب خود وداع می کرد، آنان را به رسیدگی به فقرا و بیچارگان سفارش کرد و آنان را از نزدیک شدن به ستمکاران بر حذر داشت و دو نفر از اصحاب خود را به انطاکیه برای تبلیغ فرستاد که آنها دستگیر شدند. پس از مدتی، شمعون (ع) برای آزادی آن دو به آن شهر رفت و با نفوذی که در آن شهر بدست آورد در نهایت تمام انطاکیه به آنان ایمان آورده اند.(19) شهر انطاکیه در سوریه و در نزدیکی حلب واقع شده و تعداد زیادی از یهودیان را در خود جای داده بود. به گفته بستانی، در ابتدا خداوند را آشکارا پرستش می کردند. به گفته یوسیفوس یهودیان در این شهر کنیسه ای بزرگ بنا نهادند و پس از قتل استیفان، که از اولین شهدای مسیحی به حساب می آید، گروهی از مسیحیان به شهر 700 هزار نفری انطاکیه کوچ کردند. پطرس رسول اولین اسقف انطاکیه بود.(20) بنابراین، حضور رسولان در انطاکیه دلیلی بر تبلیغ در میان امم غیر یهودی نیست.

پی نوشت:
(1). حواری از لفظ حور به معنای سفید خالص و پاک گرفته شده است.
(2). محسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ذیل آیه ی 52 سوره ی آل عمران؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 14 ،ص 272، ح 2.
(3). بحار، ج 36، ص 309، ح 149.
(4). محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 293؛ بحار، ج 17، ص 142، ح 29.
(5). سوره مائده، آیه ی 111.
(6). سید محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 204.
(7). محمد بن مسعود بن عیاش عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 350، ح 221.
(8). سوره آل عمران، آیات 52 – 53.
(9). المیزان، ج 3، ص 205.
(10). همان، ص 208 به نقل از تفسیر قمی.
(11). بحار، ج 14، ص 515.
(12). همان، ج 45، ص 203، ح 5.
(13). همان، ج 14، ص 336، ح 6.
(14). همان، ص 346، ح 3 و 4؛ سلیم بن قیس هلالی، اسرار آل محمد، ص 196؛ محمد بن الحسین الصدوقی، عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 142، ح 1.
(15). عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 142، ح 1.
(16). همان.
(17). متی 5:10.
(18). یس، آیات 13 – 16.
(19). شرح این ماجرا را می توانید در کتاب تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ذیل آیات فوق مطالعه فرمائید.
(20). پطرس بستانی، دایرة المعارف بستانی، ج 4، ص 506، ذیل لفظ انطاکیه.

منبع: مسیحیت شناسی مقایسه ای ،محمد رضا زیبائی نژاد، انتشارات صداوسیما جمهوری اسلامی ایران ،تهران، 1384، ص 85.