معنای حکیم بودن خداوند
پرسش :
این که می گوییم خداوند «حکیم» است، یعنی چه؟
پاسخ :
توصیف خداوند به وصف «حکیم»، نه تنها در ده ها آیه قرآن مجید آمده است؛ بلکه با دلایل عقلى نیز قابل اثبات است؛ زیرا «حکیم» به کسى گفته مى شود که افعال خود را به بهترین وجه، از نزدیک ترین راه انجام مى دهد و از هرگونه کار نادرست و ناموزون و خلاف پرهیز مى کند؛ در حقیقت «حکمت» بیشتر ناظر به جنبه هاى عملى است، در حالى که «علم» ناظر به جنبههاى نظرى مى باشد. بنابراین تمامى دلایلى که براى «علم» خداوند اقامه مى شود، وصف «حکیم» بودن او را نیز اثبات مى کند.
در اینجا باید به این نکته توجّه داشت که: توصیف خداوند به حکیم بودن، با توصیف انسان به این صفت بسیار متفاوت است؛ انسان حکیم کسى است که اعمالاش با قوانین عالم هستى هماهنگ باشد؛ ولى وقتى مى گوئیم خداوند حکیم است مفهومش این است که قوانینى ایجاد کرده و بنیان نهاده که مصداق نظام احسن است، به تعبیر دقیق تر، خدا ایجاد قانون مىکند، و ما پیروى از قانون.
از سوى دیگر، یک نگاه به جهان هستى از منظومه ها و ستارگان و کواکب گرفته تا ساختمان اتم، و از موجودات زنده تک سلّولى تا حیوانات غول پیکر و درختان عظیم، براى پى بردن به حکمت آفریدگار آنها، و بانى این بناى باشکوه کافى است. اصولا تمام کتاب هایى که درباره علوم طبیعى، فیزیک، شیمى، تشریح، فیزیولوژى، گیاه شناسى، حیوان شناسى، علم هیئت و نجوم نوشته شده همگى شرح حکمت خدا است؛ و به گفته دانشمندان تمام این علوم در واقع یک ورق از کتاب قطور اسرار عالم هستى است؛ این خود بهترین دلیل بر حکمت او است.
به تعبیر دیگر، برهان نظم همان گونه که وجود خداوند را ثابت مى کند، علم و حکمت او را نیز به اثبات می رساند. جالب این که در روایات اسلامى، از جمله روایت معروف «توحید مفضّل» اشارات فراوان و پرقیمتى به حکمت خداوند در آفرینش انسان و حیوان، پرندگان و ماهیان و آسمان و خورشید و ماه و ستارگان، آب و آتش، معادن و گیاهان و درختان و غیره آمده است که همه توضیحى است براى آنچه در بالا ذکر شد.
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، با همکاری جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ش.
توصیف خداوند به وصف «حکیم»، نه تنها در ده ها آیه قرآن مجید آمده است؛ بلکه با دلایل عقلى نیز قابل اثبات است؛ زیرا «حکیم» به کسى گفته مى شود که افعال خود را به بهترین وجه، از نزدیک ترین راه انجام مى دهد و از هرگونه کار نادرست و ناموزون و خلاف پرهیز مى کند؛ در حقیقت «حکمت» بیشتر ناظر به جنبه هاى عملى است، در حالى که «علم» ناظر به جنبههاى نظرى مى باشد. بنابراین تمامى دلایلى که براى «علم» خداوند اقامه مى شود، وصف «حکیم» بودن او را نیز اثبات مى کند.
در اینجا باید به این نکته توجّه داشت که: توصیف خداوند به حکیم بودن، با توصیف انسان به این صفت بسیار متفاوت است؛ انسان حکیم کسى است که اعمالاش با قوانین عالم هستى هماهنگ باشد؛ ولى وقتى مى گوئیم خداوند حکیم است مفهومش این است که قوانینى ایجاد کرده و بنیان نهاده که مصداق نظام احسن است، به تعبیر دقیق تر، خدا ایجاد قانون مىکند، و ما پیروى از قانون.
از سوى دیگر، یک نگاه به جهان هستى از منظومه ها و ستارگان و کواکب گرفته تا ساختمان اتم، و از موجودات زنده تک سلّولى تا حیوانات غول پیکر و درختان عظیم، براى پى بردن به حکمت آفریدگار آنها، و بانى این بناى باشکوه کافى است. اصولا تمام کتاب هایى که درباره علوم طبیعى، فیزیک، شیمى، تشریح، فیزیولوژى، گیاه شناسى، حیوان شناسى، علم هیئت و نجوم نوشته شده همگى شرح حکمت خدا است؛ و به گفته دانشمندان تمام این علوم در واقع یک ورق از کتاب قطور اسرار عالم هستى است؛ این خود بهترین دلیل بر حکمت او است.
به تعبیر دیگر، برهان نظم همان گونه که وجود خداوند را ثابت مى کند، علم و حکمت او را نیز به اثبات می رساند. جالب این که در روایات اسلامى، از جمله روایت معروف «توحید مفضّل» اشارات فراوان و پرقیمتى به حکمت خداوند در آفرینش انسان و حیوان، پرندگان و ماهیان و آسمان و خورشید و ماه و ستارگان، آب و آتش، معادن و گیاهان و درختان و غیره آمده است که همه توضیحى است براى آنچه در بالا ذکر شد.
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، با همکاری جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ش.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}