پرسش :

در آیات قرآن چه هدف هایی برای «خلقت» بیان شده است؟


پاسخ :
در آیات قرآن هدف های مختلفی برای خلقت ذکر شده است. در اینجا 6 آیه را زیر ذره بین مطالعه قرار مى دهیم، تا دریابیم خداوند متعال هدف آفرینش را چگونه در کتاب خود ترسیم نموده است:

1. «اللّهُ الَّذى خَلَقَ سَبْعَ سَموات وَ مِنَ الاَرضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الاَمرُ بَیْنَهُنّ لِتَعْلَموُا اَنَّ اللّه عَلى کُلِّ شَىء قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللّهَ قَدْ اَحاطَ بِکُلِّ شَىْء عِلْماً»(1)؛ (خداوند همان کسى است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را؛ فرمان [و تدبیر] او در میان آنها پیوسته فرود مى آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و این که علم خدا به همه چیز احاطه دارد).

2. «وَ ما خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الاِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ»(2)؛ (خلق نکردم جن و انس را مگر براى این که مرا عبادت کنند).

3. «اَلَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیوةَ لِیَبْلُوَکُم اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً»(3)؛ (خداوند مرگ و زندگى را خلق کرد تا شما را که آزمایش کند که کدامیک از حیث عمل برترى دارید).

4. «وَ لَوْ شاءَ ربُّکَ لَجَعَلَ النّاسَ اُمَّةً واحِدَةً و لایَزالوُنَ مُخْتَلِفینَ * اِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّةِ وَ النَّاسِ اَجْمَعِینَ»(4)؛ (اگر خداوند مى خواست هرآینه مردم را امتى واحد قرار مى داد و [در حالی‌که] همواره مختلفند، اِلا کسى که مشمول رحمت الهى واقع شود و براى همین شمول رحمتش بر آنها، آنها را خلق کرد و حکم الهى صادر شده که اگر از دائره رحمت او خارج شوند، جهنم را از جن و انس پر مى کند).

5. «وَ أَنَّ اِلى رَبِّکَ المُنْتَهى»(5)؛ (و کار خلق عالم به سوى او منتهى مى شود).

6. «یا اَیُّهَا الاِنْسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ»(6)؛ (اى انسان به درستى که تو رنج کشنده اى در سیر به سوى پروردگارت دارى، تا این که او را ملاقات کنى و به مقام لقاء برسى).

توضیح این که: گاهى خداوند متعال در قرآن مجیدش وقتى مسئله اى داراى ابعاد مختلف و متنوّع باشد در هرجایى به مناسبت، به یکى از ابعاد آن اشاره مى نماید، مثلاً درباره نماز در جایى مى فرماید: «اِنّ الصَلوةَ تَنْهى عَنِ الفَحْشاء و المُنْکَر»(7)؛ (نماز انسان را از فحشا و منکر و زشتى ها دور مى نماید). در جاى دیگر مى فرماید: «اِسْتَعینوُا بِالصّبرِ والصَّلوةِ»(8)؛ (به وسیله روزه و نماز استعانت بجوئید). در جاى دیگر مى فرماید: «اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکرى»(9)؛ (نماز را به پا دارید تا یادآور و متذکّر من باشید). با جمع این موارد، فلسفه هاى مختلف یک حکم مشخص مى گردد.

در مسئله مورد بحث ما، یعنى هدف آفرینش نیز در موارد مختلف از زوایاى متفاوت به غایات و غرض هاى مختلف مسئله اشاره اى شده است، در این 6 آیه اى که گذشت به ترتیب مى توان سیر صعودى تکامل را نظاره گر بود و مشاهده کرد که چگونه در مراحل مختلف به مناسبت‌هایى، براى خلقت غایاتى ذکر شده که با دقت نظر مى توان درک کرد که بعضى از این غایتها غایات وُسْطى (هدف وَسَطى) براى غایة الغایات یعنى لقاء الهى و رسیدن به کمال نهایى است.

در آیه اول علم و معرفت به قدرت و علم خداوندى غایة خلقت قرار داده شده که هرچه معرفت و علم زیادتر شود عمل انسان خالصانه تر و با روشنگرى بیشترى حاصل مى شود، علم و عمل با یکدیگر رابطه و اثر متقابل دارند، هرچه علم بیشتر، عمل پاکتر و هرچه عمل پاکتر، علم بیشتر و در نتیجه رسیدن به تکامل (یعنى تبدیل موجود دانى به موجود عالى) سریع تر.

در آیه دوم عبادت خداوند به عنوان هدف معرفى شده است؛ زیرا عبادت کلاس تربیت است، اگر مواد درسى این کلاس با دقت مورد مطالعه و عمل قرار گیرد و اگر نماز و روزه اى که مطلوب خداوند است، محقق شود مسلماً شاگرد این کلاس تربیت و پرورش یافته، ولى چه خوش گفت بزرگ استاد این کلاس که خود پرورش یافته همین کلاس بود، آن اسداللّه الغالب على بن ابیطالب(علیه السلام): «کمْ مِنْ صائِم لَیْسَ لَهُ مِنِ صِیامِهِ الاّ الجُوعُ وَ الْظَمَا»؛ (چه بسیار روزه‌دارانى که به جز گرسنگى و تشنگى چیزى نصیب آنها نمى شود)، چرا؟ زیرا روزه واقعى را ایجاد نکرده اند، آن روزه اى که بیدارگرى مى کند.

خداوند متعال وجودى بى نهایت است و هرچه ذهن بیشتر متوجه بى نهایت شود و بیشتر عبادت او کند، بیشتر به سوى او اوج مى گیرد و در نتیجه انسان در اثر عبادت، شروع به کسب معرفت مى نماید و قرآن هم فرموده: «و اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّى یَأتِیَکَ الیَقِینُ»(10)؛ (پروردگارت را عبادت کن تا معرفت و یقین(11) پیدا کنى) و حتى به درجه عین الیقین برسى.

در آیه سوم آزمایش را به عنوان هدف دیگرى معرفى مى نماید؛ برگشت آزمایش و امتحان به تربیت است و در واقع کلاس دیگرى به موازات عبادت براى تحصیل هدفى واحد که تربیت و پرورش است.

خداوند با آزمایش و ابتلاء، خود در صدد ساختن روح انسان است، همچنان که پیامبران عظیم الشأنى چون ابراهیم(علیه السلام) و موسى(علیه السلام) و عیسى(علیه السلام) و نبى مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله) را چنین کرد و حتى اینان هم از چنین آزمایشاتى در آزمایشگاه بزرگ تاریخ مأمون نبوده اند، و چنان آبدیده شدند که در مقابل مستبدان زمان خویش سر تعظیم فرود نیاوردند؛ زیرا کمرى که در اثر مشکلات قد برافراشته، در اثر ظلم ها و زورگویى ها هرگز منعطف و خمیده نمى شود.

نه تنها ما که در عالم به ظاهر انسان هائیم چنینیم بلکه در عالم نباتات و گیاهان هم چنین است. درختانى که همیشه همبازى طوفانهاى وحشى بیابانى بوده و در صخره هاى کم آب کوه ها دور از دسترس باغبان ها رشد کرده اند، مقاومتشان بیشتر از درختانى است که همبازى نسیم هاى ملایم بوده و در کنار جویباران و درون باغ ها در حصار دیوارها به رشد خود ادامه مى داده اند، حتى شعله آتش چوب هاى درختان بیابانى افروخته تر و خاموشى آنها دیرتر از چوبهاى درختانى است که در کنار آب و زیر نظر باغبان روئیده اند.

امام على(علیه‌السلام) در نامه به عثمان بن حنیف _که از طرف آن حضرت حاکم بصره بود_ نوشتند: «اَلا و اِنّ الشّجرة البَریّة اَصْلَبُ عَوداً و الرّوائعَ الخَضِرَةَ اَرَقَّ جُلوُداً و النَّباتاتُ البَدَویّة اَقْوى وَقُوداً و اَبْطَأَ خَموُدا»(12)؛ (آگاه باشید که درختان بیابانى [که آب کم به آن مى رسد] چوبش سخت‌تر [و استوارتر] است و درختهاى سبز و خرم [که در باغهاى پر آب کاشته شده] پوستشان نازکتر است و گیاهان دشتى [که جز آب باران آب دیگرى نیابند] شعله آتش آنها افروخته تر و خاموشى آنها دیرتر است).

پی نوشت:
(1). سوره طلاق، آیه 12.
(2). سوره ذاریات، آیه 56.
(3). سوره ملک، آیه 2.
(4). سوره هود، آیه 118 و 119.
(5). سوره نجم، آیه 42.
(6). سوره انشقاق، آیه 6.
(7). سوره عنکبوت، آیه 45.
(8). سوره بقره، آیه 153.
(9). سوره طه، آیه 14.
(10). سوره حجر، آیه 99.
(11). این بنا بر یکى از احتمالات تفسیرى آیه است و احتمال دیگر هم دارد که عبادت کن تا مرگ به سراغت آید، یعنى یقین کنایه از مرگ باشد وقت مرگ انسان یقین پیدا مى کند به این که تمام وعده هاى الهى حق است.
(12). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏1414 قمری، چاپ: اول، ص 418، نامه 45 (و من کتاب له(ع) إلى عثمان بن حنیف الأنصاری و کان عامله على البصرة و قد بلغه أنه دعی إلى ولیمة قوم من أهلها، فمضى إلیها – قوله).

منبع: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین‏، نسل جوان‏، قم‏، 1385 شمسی.