پرسش :

واژه «حیله» در لغت و اصطلاح شرعی به چه معناست و چه جایگاهی در دین دارد؟


پاسخ :
«حیله» در اصل به معناى چاره جویى است، که گاه مثبت است و گاه منفى. حیله منفى در جایى به کار مى رود که شخص مى خواهد حقّى را باطل یا باطلى را حقّ جلوه دهد؛ مانند کارى که نمرودِ طغیانگر در برابر استدلال هاى قوىّ حضرت ابراهیم(علیه السلام) انجام داد. نمرود به حضرت ابراهیم(ع) گفت: این خدایى که مردم را به پرستش او دعوت مى کنى کیست؟ حضرت فرمود: خداى من کسى که جان انسانها را مى گیرد و به آنها جان مى دهد «یُحْیِى وَ یُمِیت»(1) نمرود گفت: من هم جان مى دهم و جان مى ستانم.

سپس دستور داد دو زندانىِ محکوم به اعدام را حاضر کردند، یکى را آزاد کرد و دیگرى را گردن زد. نمرود براى این که حقّ را باطل جلوه دهد به این چاره جویى منفى و کلاه شرعى متوسّل شد؛ هر چند حضرت ابراهیم(ع) پاسخ دیگرى داد که او مات و مبهوت شد: «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ»(2) حضرت فرمود: خداى من کسى است که هر روز خورشید را از مشرق مى آورد و در مغرب پنهان مى کند. اگر راست مى گویى که تو خدایى، کارى کن که فردا خورشید از مغرب طلوع و در مشرق غروب کند. نمرود با شنیدن این استدلال قوىّ، محکوم و منکوب و مبهوت شد.

خلاصه اینکه حیله منفى در جایى به کار مى رود که مى خواهند حقّى را باطل، یا باطلى را حقّ کنند.

گاه حیله هایى به منظور انجام حقّ و ابطال باطل به کار برده مى شود؛ که این گونه حیله ها مشروع است. مثلاً حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) هنگامى که قصد داشت از محاصره مشرکان در مکّه خارج شده، به مدینه هجرت کند دو کار انجام داد:

1. نخست اینکه از حضرت علی(علیه السلام) خواست بجاى او در بسترش بخوابد تا دشمن متوجّه خروج پیامبر(صلى الله علیه وآله) از خانه نگردد. حضرت علی(ع) عرض کرد: آیا با این کار شما به سلامت خواهید رفت؟ فرمود: بله؛ حضرت علی(ع) گفت: این کار را خواهم کرد و براى آن سجده شکر بجا آورد که جانش سپر بلاى جان پیامبر(ص) خواهد شد. این نوعى حیله و چاره جویى مثبت است.

2. حضرت براى گم کردن ردّ پاى خویش و گمراه کردن دشمن بجاى اینکه به سمت شمال مکّه، که مدینه در آن سمت قرار داشت، برود بر خلاف مسیر به سمت جنوب مکّه حرکت کرد و در غار ثور پناه گرفت. این نیز نوعى چاره جویى براى فرار از دست دشمنان بود و در حقیقت براى ابطال نقشه هاى شوم و باطل دشمنان اسلام صورت گرفت و اشکالى ندارد.

بعضى افراد در پى کلاه شرعى هستند، چنین افرادى به دو منظور دست به این کار مى زنند؟
1. به قصد فریب مردم؛ همان گونه که نمرود مى خواست مردم را بفریبد و همچنان بر گرده آنها سوار باشد یا فرعون مى خواست مردم را گول بزند و همچنان به عنوان خدا او را پرستش کنند. لذا در مقابل دعوت هاى حضرت موسى(علیه السلام) به یکتاپرستى، خطاب به وزیرش هامان گفت: برج بسیار بلندى بساز تا شاید خداى موسى را در آسمانها بیابم؛ در حالى که او به خوبى مى دانست که این سخن اشتباه است، ولى براى فریب مردم دست به این حیله زد.

2. به قصد فریب خود؛ شاید داستان زلیخا از همین قبیل باشد. زنان اشراف و بزرگان مصر را جمع کرد و به همه آنها ترنج و چاقویى داد و گفت: هر زمان یوسف وارد شد ترنج ها را پوست بکنید و آنها با ورود یوسف(علیه السلام) به جاى ترنج ها دستان خود را بریدند؛ زلیخا به این وسیله مى خواست از عذاب وجدان رهایى پیدا کند. ولى در حقیقت خود را فریب داد و کوس رسوایى خویش را در سراسر مصر به صدا درآورد.

نمونه دیگر، بانک ها و صندوق هاى قرض الحسنه اى است که سودهاى نامشروع 26% یا مقدارى کمتر یا بیشتر را به عنوان کارمزد مى گیرند در حالى که کارمزد 2% و حداکثر 4% است. اینها چون نمى توانند در کشور اسلامى صریحاً رباخوارى کنند با این کلاه شرعى [که در حقیقت کلاهى بر سر خودشان مى گذارند؛ زیرا اموال و دارایى خود را آلوده به حرام مى کنند] گرفتار حیله شرعى مى شوند، و بدین وسیله باطلى را حقّ جلوه مى دهند. چنین افرادى مرتکب دو گناه مى شوند: یکى گناه رباخوارى و دیگرى گناه ریاکارى.(3)

پی نوشت:
(1). سوره بقره، آیه 258.
(2). همان سوره، همان آیه.
(3). شرح بیشتر را در کتاب حیله هاى شرعى و چاره جویى هاى صحیح‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادى، ابوالقاسم، مدرسه امام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم‏، 1428 قمری، چاپ دوم‏، ص 103 مطالعه فرمایید.

منبع: داستان یاران، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابى طالب (علیه السلام‏)، قم‏، 1390 شمسی، ‏چاپ اول‏، ص 139.

​​​​​​​منبع: makarem.ir