پرسش :

چه چیزهایی اصول اساسی اسلام را تشکیل می دهد؟


پاسخ :
مجموع مباحث اسلامى را در پنج موضوع مى توان خلاصه کرد:
1. شناسایى خدا.
2. شناسایى مبلغین خدا (پیامبران و جانشینان آنها).
3. شناسایى دستورات و قوانین آنها و عمل به آنها.
4. به کار بستن اصول فضایل اخلاقى و ترک صفات ناپسند.
5. عقیده به روز رستاخیز و جزاى اعمال.

بنابراین دین و مذهب مجموعه اى از «علم و عمل» مى باشد. قرآن می فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللهِ الاِسْلاَمُ»(1)؛ (دین حقیقى همان اسلام است). «اسلام» و «ایمان» دو کلمه مترادفند یعنى هر دو اشاره به یک حقیقت دارند و اساس آن را سه اصل تشکیل مى دهد: توحید، نبوّت، معاد؛ روى این زمینه اگر کسى یکى از این اصول سه گانه را انکار نماید نه مسلمان است و نه مؤمن، و اگر به یگانگى خدا و نبوّت پیامبر(صلى الله علیه و آله) و روز رستاخیز ایمان داشت مسلمان حقیقى است «مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ»(2) چنین کسى مشمول تمام «حقوق اسلامى» خواهد بود و جان و مال و حیثیت او محترم است. گاهى نیز «اسلام» و «ایمان» بر یک معناى دقیقتر و محدودتر اطلاق مى گردد و آن عبارت است از اصول سه گانه بالا به اضافه یک اصل دیگر یعنى «عمل» به اصول دستورات اسلام و آن پنج موضوع است: نماز، روزه، زکات، حج، جهاد. اینکه مى گویند: ایمان عبارت است از «اعتقاد به قلب، اقرار به زبان، عمل به ارکان» ناظر به این معنا مى باشد، «مَن آمَنَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ عَمِلَ صَالِحاً».(3)

بنابراین هر جاى قرآن مجید تنها به ذکر ایمان به خدا و پیامبر(صلى الله علیه و آله) و روز جزا اکتفا شده باشد ناظر به معناى اوّل است، و هر مورد «عمل صالح» به آن اضافه شده ناظر به معناى دوم مى باشد.(4) ما، در این تقسیم از این آیه الهام گرفته ایم: «قَالَتِ الاَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَّمْ تُؤْمِنُوا وَ لَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الاِیمَانُ فِى قُلُوبِکُمْ»(5)؛ (اعراب بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم، بگو شما ایمان نیاورده اید؛ ولى بگویید اسلام آورده ایم، هنوز ایمان وارد قلوب شما نشده است). سپس در جمله بعد اضافه مى فرمایند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فِى سَبِیلِ اللهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»(6)؛ (مؤمنان [واقعى] تنها کسانى هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند سپس شک و تردیدى به خود راه نداده، و با اموال و جان هاى خود در راه خدا جهاد کرده اند، آنها راستگویانند). یعنى ایمان تنها گفتار نیست، گفتار است و یقین و عمل! این چهار اصل، یعنى توحید و نبوّت و معاد و عمل به ارکان دین، اصول اسلام و ایمان (به معناى خاص خود) در نزد عموم مسلمانان مى باشد.

پی نوشت:
(1). سوره آل عمران، آیه 19.
(2). البتّه این جمله عین آیه قرآن مجید نیست؛ ولى مضمون آن از آیات استفاده مى شود.
(3). این عبارت نیز مانند عبارت بالا مضمون آیات شریفه قرآن است نه عین آیه.
(4). گاهى «اسلام» بر معناى دیگرى نیز اطلاق مى گردد و آن عبارت است از تسلیم در برابر قوانین و مقررات و حقایق اسلام که معمولاً نشانه آن همان گفتن شهادتین (گواهى به یگانگى خدا و گواهى به نبوّت پیامبر(صلى الله علیه و آله) است، افرادى که به این ترتیب اظهار اسلام کنند مشمول یک سلسله احکام اسلامى - که مربوط به وضع اجتماعى مسلمانان است - خواهند بود؛ ولى اگر در باطن معتقد نباشند هیچ گونه نتیجه اى در آخرت از این اظهار ایمان خود نخواهند گرفت و در واقع جزء منافقان محسوب مى شوند؛ اما «ایمان» در برابر اسلام به این معنا، عبارت از همان عقیده باطنى به حقّانیّت اسلام است نه تنها اظهار اسلام صورى. ممکن است آیه شریفه «قَالَتِ الاَعْرَابُ آمَنَّا...» نیز اشاره به همین معنا مى باشد.
(5). سوره حجرات، آیه 14.
(6). همان، آیه 15.

منبع: آیین ما (اصل الشیعة)، کاشف الغطاء، محمد حسین، مترجم: مکارم شیرازى، ناصر، مدرسه امام على بن ابى طالب(علیه السلام)‏، قم‏، 1388 شمسی، چاپ اول‏، ص 137.