پرسش :

آیا ترتیب فعلی قرآن مطابق با ترتیب نزول آن است؟ اصولا چه ملاکی برای ترتیب نزول قرآن وجود دارد؟


پاسخ :
در ترتیب نزول سوره ها، روایاتى در دست است که مورد اعتماد بزرگان است و عمدتا از «ابن عباس» نقل شده است. مانند روایتى که «احمد بن‌ ابى یعقوب کاتب»، معروف به «ابن واضح یعقوبى»(متوفاى 292) در تاریخ خود از «محمد بن ‌سائب کلبى» از «ابى صالح» از «ابن عباس» نقل مى کند(1) 

و یا روایتى که «محمد بن‌ اسحاق ورّاق»، معروف به «ابن ندیم»(متوفاى 385) در کتاب «الفهرست» خود آورده است(2) و یا «علّامه طبرسى» صاحب تفسیر از شیخ خود «ابو محمد مهدى بن نزار حسینى قاینى» از علّامه قرن پنجم حافظ کبیر «عبیدالله بن عبدالله بن احمد»، معروف به «حاکم حسکانى نیشابورى» صاحب کتاب «شواهد التنزیل» روایت ترتیب را از «ابن عباس» آورده است، و نیز از کتاب «الایضاح» استاد «احمد زاهد» روایتى را نقل کرده است(3) 

و نیز «امام بدر الدین زرکشى»، اولین محقق مسائل قرآنى(متوفاى 794) در کتاب خود «البرهان فی علوم القرآن» که در سال 773 آن را نگاشته، تفصیلا روایات ترتیب را آورده است و می گوید: «هذا نزل من القرآن و علیه استقرت الروایة من الثقات»(4) 

و بالاخره «جلال‌ الدین سیوطى»، علّامه عصر خود(متوفاى 911) در کتاب معروف خود «الاتقان» این روایات را آورده است، و از «ابوالحسن بن حصّار»، در این زمینه منظومه اى مى آورد که در کتاب «الناسخ و المنسوخ» وى درج شده است. سیوطى روایت ترتیب را از «جابر بن زید»(5) نیز مى آورد که تکمیل کننده روایت ابن عباس به شمار مى رود.(6)

علامه «طبرسى» و دیگر بزرگانِ فنّ، متذکر مى شوند که رعایت ترتیب سوره ها، نظر به ابتداى هر سوره است. اگر سوره اى تا چند آیه نازل شود، و پیش از اتمام آن سوره، سوره دیگرى به طور کامل نازل گردد، و حتى چند سوره دیگر در این میان به صورت کامل نازل شود، آن گاه بقیه سوره نخست نازل شود؛ در این حالت نیز اعتبار ترتیب، مبدأ نزول هر سوره خواهد بود. چنان که سوره «علق» تا پنج آیه در آغاز بعثت نازل گردید و پس از چند سال بقیه سوره نازل شد. هم چنین سوره «مدّثّر» و سوره «مزّمّل» و غیره نیز به همین روال نازل شده اند. به همین دلیل سوره «علق» اولین سوره نازل شده شمرده مى شود. چنان که «طبرسى» در «مجمع البیان» (ج 10ص 405) از کتاب «الایضاح» «احمد زاهد» نقل کرده است. ترتیب سوره ها طبق روایت «ابن عباس» و تکمیل آن مطابق روایت «جابر بن زید»، با تصحیح از روى نسخه هاى متعدّد قابل اعتماد است.

پی نوشت:
(1). تاریخ الیعقوبى، الکاتب العباسى، احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب واضح، دار صادر، بیروت، بى تا، ج 2، ص 33.
(2). الفهرست، ابن الندیم، أبو الفرج محمد بن إسحاق بن محمد الوراق البغدادی، محقق: إبراهیم رمضان، دار المعرفة، بیروت، 1417 هـ ق / 1997 م، چاپ دوم، ص 37.
(3). تفسیر طبرسى، ج 10، ص 787؛ نیز رجوع شود به شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، حسکانى، عبید الله بن احمد، تحقیق: محمودى، محمد باقر، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، 1411 هـ ق، چاپ اول، ج 2، ص 410 به بعد.
(4). البرهان فی علوم القرآن‏، الزرکشى، محمد بن عبد الله، دار المعرفة، بیروت‏، 1410 هـ ق/ 1990 م، چاپ اوّل‏، ج 1، ص 281.
(5). جابر بن زید، از فقهاى بنام بصره و از بزرگان تابعین به شمار مى رود و از ابن عباس و عکرمه روایت نقل کرده است. وفات او به سال 103 اتفاق افتاده است. روز وفات او قتاده گفت: «امروز داناترین اهل عراق وفات نمود».
(6). االإتقان فی علوم القرآن،‏ سیوطى، ‏جلال الدین، دار الکتاب العربى‏، بیروت‏، 1421 هـ ق/ 2001 م، چاپ دوم، ج 1، ص 75.

منبع: علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، قم، 1381 هـ ش، ص 77 الی 79.