پرسش :

مگر قرآن هدایت کننده نیست، پس چه نیازی به مرجع تقلید است؟


پاسخ :
قرآن هدایت کننده است و یک کتاب تربیت و انسان سازی است که برای تکامل خود و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است، ولی این بدان معنا نیست که فهم قرآن نیاز به تدبّر و تفکر و تخصص نداشته باشد. همان گونه که کتاب های پزشکی برای تربیت کردن پزشک نوشته شده و کتاب های ریاضی و فیزیک برای پرورش مهندس، همین طور کتاب های دیگر که در رشته های متفاوت نوشته شده اند، لیکن این طور نیست که فهم آن ها نیاز به استاد نداشته باشد و هر کس بتواند با مطالعه آن ها پزشک یا مهندس شود، یا این که هر کس بگوید: با مراجعه به کتاب های پزشکی خودم می توانم طبابت کنم و نیاز به مراجعه به پزشک نیست.

فهم قرآن مجید به گواهی تمام متخصصان فن و مفسرانی که دقت کامل در قرآن و تفسیر آن داشته اند، بدون اطلاع لازم از علوم قرآن (مثل شأن نزول آیات، محل نزول و جو فکری چیره بر زمان نزول) کامل نمی شود. از این رو مفسران قرآن برای تفسیر این کتاب الهی زحمات زیادی متحمل می شوند و وقت های زیادی را برای کشف حقایق قرآن صرف می کنند. نقل می کنند مرحوم علامه طباطبایی برای نوشتن تفسیر المیزان بیست سال شبانه روز وقت صرف کرده است. پس اصولاً فهم عمیق قرآن نیاز به تخصص دارد. از طرف دیگر آن چه در آیات درباره احکام دین آمده، صرفاً کلیات است یا بعضی از احکام به شکل روشن بیان نشده است. در موارد اوّل، تفصیل آن احکام از طرف پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) بیان شده، مثلاً وقتی آیه نازل می شود که نماز را بر پای دارید، حکم کلی است، بدون ذکر جزئیات و اجزا و شرایط نماز، به همین خاطر پیامبر و پیشوایان معصوم دین احکام و جزئیات را بیان می کنند. در بخش دوم نیز مقصود اصلی آیات را در مورد احکام بیان می دارند.

روایاتی که از امامان و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) درباره توضیح آیات از قرآن که در مورد احکام است، مثل نماز، روزه، حج و... از دو جهت قابل بررسی است: یکی از جهت اختلاف با فقه اهل سنت، دیگری از جهت اختلاف بین خود روایات صادره از معصومان (علیهم السلام) که به خاطر جو خفقان و تقیّه و عوامل دیگر، روایات متفاوت در یک زمینه صادر شده و یا روایاتی جعل شده و به دروغ به یکی از امامان نسبت داده شده است.

برای به دست آوردن حکم واقعی الهی از این روایات مختلف، تخصص در چند علم لازم است، از جمله علم فقه و علم اصول. مجتهد در این علوم تخصص دارد و می تواند حکم الهی را طبق قواعدی که در دست دارد، از بین روایات به دست آورد. از این رو برای به دست آوردن احکام الهی از قرآن و روایات به مجتهد و مرجع تقلید نیازمندیم.

از سوی دیگر قرآن اصول کلی را بیان کرده، ولی حکم تک تک مسائل و نیازهایی را که در طول زندگی بشر پیش می آید، بیان نکرده است، از این رو در هر عصر کسانی به عنوان مجتهد باید باشند تا بتوانند با استفاده از فهم صحیح آیات و روایات کشف کنند مسایل جدید با کدام یک از احکام کلی اسلام همخوان است، تا حکم آن را صادر کنند و خود و مردم را از بلاتکلیفی نجات دهند.

بوعلی سینا درباره ضرورت اجتهاد در اسلام می گوید: نیازهایی که برای زندگی بشر پیش می آید، بی نهایت است به همین دلیل اجتهاد ضرورت دارد، یعنی در هر عصر و زمانی باید افراد متخصص و کارشناس واقعی باشند که اصول اسلامی را با مسایل متغیری که در زمان پیش می آید، تطبیق کنند، نیز درک نمایند که این مسئله نو و تازه در چه اصلی از اصول اسلام داخل است.(1)

با توجه به آن چه گفته شد روشن شد با این که قرآن هدایت کننده است، نیازمند اجتهاد و مجتهد برای فهم صحیح آیات و روایات هستیم.
 
پی نوشت:
1. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 21، ص 158.
 
منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی