پرسش :

بهترین و مناسب ترین سن برای ازدواج چه زمانی است؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
اصولاً نمی توان یک سن مشخصی را برای ازدواج همه افراد معین کرد ، چرا که افراد با هم تفاوت دارند. تفاوت ها باعث می شود که زمینه های ازدواج در افراد، متفاوت و مختلف گردد ،به نحوی که در یک سنی برخی افراد زمینه ها و شرایط ازدواج را دارند و برخی دیگر ندارند.

اگرچه نمی توان سن مشخصی را برای ازدواج مشخص کرد ،ولی از آن جا که هر چیزی فصلی دارد ،برای ازدواج هم فصلی معین نموده و آن را دهه سوم زندگی تعیین کرده اند ؛یعنی فصل ازدواج بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی است.

بهتر است ازدواج در این فصل واقع شود ، چون اولاً شور و حال جوانی در این فصل بیش تر است . ثانیاً از لحاظ پزشکی ثابت شده است که باوری و تولید مثل در این سنین بهترین نتیجه را دارد . همسران و فرزندان از سلامت بیش تری برخوردارند.

برای ازدواج و شروع زندگی یک سری زمینه ها و شرایطی لازم است و آن حداقل و حداکثری دارد، یعنی اینکه برای ازدواج، حداقل باید دختر و پسر به بلوغ جنسی رسیده باشند و قابلیت باروری و تولد مثل را داشته باشند و قابلیت بعد از بلوغ جنسی حاصل می گردد. چون یکی از اهداف ازدواج تداوم نسل نوع انسان است.

عوامل دیگری مثل بلوغ عقلی، اجتماعی و شخصیتی، اخلاقی، مالی، استقلال فکری، ثبات عاطفی و قدرت مدیریت بحران (مواجهه با مشکلاتی که در فرایند ازدواج ممکن است ایجاد شود و مقابله با بحرانهای زندگی) و... هم لازم است که وقتی آن عوامل در کنار بلوغ جنسی قرار می گیرند ، تشکیل شرایط حداکثری را می دهند و موجبات پایداری و تداوم ازدواج را فراهم می آورند. اگر این شرایط به طور نسبی (و نه مطلق) فراهم شد، شخص میتواند ازدواج کند.

بر اساس سیره معصومان(علیهم السلام) و شواهد تاریخی، ازدواج امامان در سنین پیش از ۲۰ سالگی بوده است. این بزرگواران در مورد فرزندان شان نیز همین شیوه را داشتند. نوعاً قبل از ۲۰ سالگی زمینه ازدواج آنان را فراهم می نمودند. از آن رو که عمل و سیره معصومان(علیهم السلام) برای ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز می توانیم سیره آن بزرگواران را به عنوان یک هنجار دینی در نظر بگیریم.

پاسخ تفصیلی:
اصولاً نمی توان یک سن مشخصی را برای ازدواج همه افراد معین کرد ، چرا که افراد با هم تفاوت دارند .تفاوت ها باعث می شود که زمینه های ازدواج در افراد، متفاوت و مختلف گردد ،به نحوی که در یک سنی برخی افراد زمینه ها و شرایط ازدواج را دارند و برخی دیگر ندارند .به همین خاطر نمی توان برای همه افراد یک نسخه واحد پیچید و بر فرض مثال گفت که همه باید در فلان سن مشخص ازدواج کنند. البته اگرچه نمی توان سن مشخصی را برای ازدواج مشخص کرد ،ولی از آن جا که هر چیزی فصلی دارد ،برای ازدواج هم فصلی معین نموده و آن را دهه سوم زندگی تعیین کرده اند ؛یعنی فصل ازدواج بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی است.

بهتر است ازدواج در این فصل واقع شود ، چون اولاً شور و حال جوانی در این فصل بیش تر است. ثانیاً از لحاظ پزشکی ثابت شده است که باوری و تولید مثل در این سنین بهترین نتیجه را دارد . همسران و فرزندان از سلامت بیش تری برخوردارند.

برای ازدواج و شروع زندگی یک سری زمینه ها و شرایطی لازم است و آن حداقل و حداکثری دارد، یعنی اینکه برای ازدواج، حداقل باید دختر و پسر به بلوغ جنسی رسیده باشند ،چون یکی از اهداف ازدواج تداوم نسل نوع انسان است. طبیعتاً وقتی این مهم تحقق پیدا می کند که دختر و پسری که باهم ازدواج می کند، قابلیت باروری و تولد مثل را داشته باشند و قابلیت بعد از بلوغ جنسی حاصل می گردد.

بنابراین حداقل شرایط ازدواج، برخورداری دختر و پسر از بلوغ جنسی است. اما آیا تنها بلوغ جنسی می تواند عامل موفقیت و خوشبختی و شادکامی دختر و پسر را فراهم آورد؟ پاسخ کاملاً مشخص است که خیر، تنها بلوغ جنسی نمی تواند تضمین کننده ازدواج موفق باشد ،بلکه عوامل دیگری مثل بلوغ عقلی، اجتماعی،اخلاقی، مالی و... هم لازم است که وقتی آن عوامل در کنار بلوغ جنسی قرار می گیرند ، تشکیل شرایط حداکثری را می دهند و موجبات پایداری و تداوم ازدواج را فراهم می آورند.

حال ببینیم ملاک و هنجار قرآن و اسلام برای سن ازدواج چگونه است:
ازدواج و تأسیس کانون زندگی مشترک خانوادگی یکی از بهترین و مهم ترین رسوم اجتماعی انسان هاست که از فطرت و آفرینش ویژه آن ها مایه می گیرد. این نیاز که به صورت فطری در انسان به ودیعت نهاده شده، تا زمان ظهور جوانه های بلوغ، همچنان دوران آرام و بی تحرکی را پشت سر می گذارد. اما به مجرد شروع دوران نوجوانی، زمان بیداری آن فرا می رسد. آرام آرام تمامی وجود نوجوانان را در برمی گیرد. به یکی از پرقدرت ترین نیازهای وی تبدیل می شود. اگر این نیاز به موقع و به طور صحیح پاسخ داده شود، زمینه سلامت و بهداشت روانی انسان فراهم می گردد. از این رو، در آیات و روایات به اهمیت ازدواج و نیز زمان مناسب آن تصریح و تأکید شده است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمى است . از نشانه هاى رحمت و بزرگى خداوند است.

در قرآن کریم گرچه «سن» خاص و معینی برای ازدواج بیان نشده، ولی از واژگانی همچون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشدّ» می توان به نحوی سن بلوغ و ازدواج را به دست آورد. شاید رساترین آیه در تعیین سن ازدواج، این آیه شریفه باشد: وَابْتَلُواْ الْیَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ (نساء: ۶); یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی که بالغ شده و به نکاح (همسرگزینی) تمایل پیدا کنند. اگر آنان را به درک مصالح زندگانی خود آگاه یافتید، اموال شان را به آنان بدهید.

«بلوغ نکاح» در زمانی است که قدرت بر ازدواج پیدا کنند. شیخ طوسی در تفسیر آیه می نویسد: «معنای بلوغ نکاح آن است که به مرحله توانایی بر همخوابگی و تولید نسل برسند.» در تفسیر مراغی آمده است: بلوغ نکاح رسیدن به سنّی است که استعداد و آمادگی ازدواج حاصل شود. نوجوان در این حالت میل پیدا می کند همسر و سرپرست خانواده باشد.

از موارد یاد شده استفاده می شود که معیار سن ازدواج از نظر قرآن، احساس نیاز به ازدواج، توانایی همخوابگی، قدرت تولید نسل و رسیدن به حدّ رشد، یعنی توانایی بر تشخیص مصلحت خویش، است.

بر اساس سیره معصومان(علیهم السلام) و شواهد تاریخی، ازدواج امامان در سنین پیش از ۲۰ سالگی بوده است. این بزرگواران در مورد فرزندان شان نیز همین شیوه را داشتند . نوعاً قبل از ۲۰ سالگی زمینه ازدواج آنان را فراهم می نمودند. از آن رو که عمل و سیره معصومان(علیهم السلام) برای ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز می توانیم سیره آن بزرگواران را به عنوان یک هنجار دینی در نظر بگیریم.

گرچه در اسلام سنّ مشخصى براى ازدواج مقرّر نگردیده است، اما احادیث منقول از پیامبر اکرم و امامان معصوم(علیهم السلام) و سیره عملى آن بزرگواران، شواهد گویایى بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است.

البته در روایات بدون آن که به سن خاصی اشاره شود، ترغیب به ازدواج در آغاز جوانی شده است.

تشویق به ازدواج، به خصوص در سن جوانى و کراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیارى از سخنان معصومان(علیهم السلام) آمده است. همچنین تجرّد و تأخیر در امر ازدواج در بعضى روایات مردود دانسته، تأکید شده است که هیچ چیز نباید موجب تأخیر ازدواج شود، حتى فقر.

یکى از حقوق فرزند بر پدر، آن است که پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد. در روایت دیگر، به کسانى که صاحب دخترند، سفارش مى کند در ازدواج دختران شان تعجیل کنند. امام رضا(علیه السلام) مى فرماید:
جبرئیل امین بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) نازل شد و عرض کرد: اى محمّد!پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرماید: دختران باکره مانند میوه درختان هستند . همان گونه که میوه وقتى مى رسد، چاره اى جز چیدن ندارد، وگرنه تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد مى کند، دختران باکره هم وقتى به سن بلوغ و ازدواج مى رسند، چاره اى جز ازدواج ندارند، و گرنه از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. آن گاه رسول خدا مردم را جمع کرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلند مرتبه را به آنان ابلاغ نمود.

همچنین روایت دیگرى بهترین سن ازدواج دختران را ابتداى سن بلوغ مى داند.
در مجموع، از روایات استفاده می شود که سن پایه برای ازدواج بعد از بلوغ است. اگر شخص احساس نیاز کند، به گونه ای که ترک آن موجب گناه شود، ازدواج در این سن واجب می گردد.

بنابراین، مى توان نتیجه گرفت: اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشکلات ناشى از ازدواج هاى زودهنگام را نادیده نمى گیرد . جهت رفع آن ها کوشش مى نماید. روشن است که با گسترش برنامه هاى آموزشى، بهداشتى و فرهنگى و نیز بهبود وضع اقتصادى مردم، بسیارى از این مشکلات برطرف خواهند شد.

ازدواج در سن کم، با مشکلات و پیامدهایی همراه است، زیرا دختر و پسر در سن پایین از تجارب کافی برخوردار نیستند، به همین دلیل ممکن است بین آن ها درگیری‌های لفظی و غیر آن انجام گیرد . به کدورت و جدایی منجر شود. هم‌چنین در سنین کم، معیارهای کاملی در انتخاب همسر ندارند . پس از چند سال که معیارهای شناختی آن ها کامل‌تر می‌شود، متوجه می‌شوند که آن معیارها در همسرشان نیست، که گذران زندگی را با مشکل مواجه می‌کند، یا حتى گاهی خود در انتخاب، نقش چندانی ندارند . پدر و مادر برای آن ها همسر انتخاب می‌کنند که این مسئله آسیب‌های بسیاری دارد.

موضوع دیگر، تربیت فرزند است که طبیعی است دو جوان کم سن و سال و کم‌تجربه، از عهده چنین مسئولیت بزرگی بر نمی‌آیند.

در صورتی که ازدواج با مشکلات ذکر شده مواجه نشود، توصیه روایات این است که امر ازدواج زودتر انجام گیرد. نتایج تحقیقات تجربى وینچ (Robert F.Winch) در جامعه آمریکا نیز تا حدى با این جهت گیرى همخوانى دارد. به گفته وى، مشکل ازدواج زودهنگام ازخود آن برنمى خیزد، بلکه برخاسته از عدم آمادگى براى پذیرش تعهدات ازدواج و نقش هاى ناشى از آن است.

از این رو، ازدواج هاى زود هنگام در دو حالت کاملاً رضایت بخش اند:
۱. آن جا که افراد نوجوان آمادگى پذیرش نقش هاى بزرگسالان را دارند.

۲. آن جا که انتظار نمى رود چنین نقش هایى را بپذیرند؛ مانند اعضاى قشرهاى مرفّع که معمولاً از سوى والدین حمایت مالى مى شوند.

به هر حال وقتى سخن از سن ازدواج مى‏شود ، دو نکته را باید مد نظر داشت:
۱- ازدواج یک زمان صد در صد معین شده و قانون ثابتی براى همه انسان‏ها ندارد.
۲- سن ازدواج علاوه بر نیاز فردی، از شرایط اجتماعى و نیاز نوعى نیز متأثر مى‏ گردد.

در هر صورت سن ازدواج به چند عامل بستگى دارد:
۱ـ از نظر فقهی براى افرادى که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده مى‏شوند، ازدواج نمودن واجب است. بر اساس این معیار زمان و سن خاص را نمى‏توان معرفى نمود . هر زمانى و در هر سنى که حفظ گوهر پاکى برای فرد سخت گردد، به گونه‏اى که على‏رغم مقدمات و رعایت اصول اخلاقى و احکام فقهى همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد، باید ازدواج کند.

واضح است که به محض احساس چنین حالتى نباید به سراغ ازدواج رفت ، بلکه ابتدا باید به سراغ کنترل خواسته‏ها رفت. در این مورد تدابیرى را به کارگرفت . از طریق رعایت احکام فقهى و اصول و مقررات اخلاقى و کنترل رفتارى و فکرى، خواهش‏هاى زودگذر را محدود نمود. بعد از به کارگیرى این امور اگر علاج نشد و یا کنترل به قیمت از کف نهادن تمام برنامه‏هاى زندگى و سخت شدن زندگى، ممکن و میسور نگردید ، باید ازدواج نمود.

۲ـ عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسى و رشد فکرى و اجتماعى و اخلاقى است ، یعنى هر چند که آدمى بتواند غرائز خود را کنترل کند و خواهش هاى گذرا او را تهدید ننماید، اما وقتى به رشد فکرى و عقلى و اجتماعى و اخلاقى دست یافت ، جهت بقاى نسل آدمى و رشد شخصیت خود و تکامل اخلاقى و معنوى خویش و رسیدن به آرامش فکری و روحی و به طور کلی بهره مندی از فواید و آثار مثبت ازدواج ، به آن اقدام خواهد کرد.

در مسئله ازدواج علاوه بر بلوغ جنسی، نیاز به بلوغ اجتماعی و عقلی است . این موضوع در جوانان تنزل یافته است. فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی و عقلی جوانان زیاد شده است . طبعاً وقتی شرایط برای یک جوان مهیا نباشد، اقدام برای ازدواج منطقی نیست.

البته این موضوع می تواند در فرهنگ ها و مناطق مختلف متغیر باشد . بنابراین شرایط اجتماعی و منطقه ای را نیز باید در نظر داشت.

۳ـ گاهى اوقات، على رغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم ، اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات و اهداف عالی تر و برتر موجب تأخیر در ازواج مى‏ شود.

به هرحال از بین عوامل بیان شده ، عامل نخست جایگاه ویژه دارد ؛زیرا در صورت بروز آن دیگر نمى‏تواند گفت مى‏خواهم درس بخوانم و رشد اجتماعى ندارم. در این جا باید ازدواج نمود؛ زیرا حفظ پاکى از هر گوهرى ارزشمندتر است. حتی اگر مسئله آلودگی به گناه هم نباشد، برای برخورداری از فواید و آثار بسیار و مثبت دینی ، فردی و اجتماعی ازدواج ، تحقق زودتر آن بهتر است . این موضوع در روایات بسیار توصیه شده ،به خصوص برای دختران که در صورت آمدن خواستگار مناسب، از طرف دختر و خانواده رد نشود.

در عین حال می توان تا رسیدن به رشد اجتماعى و اخلاقى از مادر شدن و پدر شدن جلوگیرى نمود. همین طور از بهره‏گرفتن از تجارب بزرگ ترها نباید غفلت ورزید.

مطرح نمودن «سن مناسب برای ازدواج» از این جهت ضرورت می‌یابد که یک ازدواج زود هنگام فاقد پختگی لازم بوده و موجب بروز مشکلاتی در زندگی می گردد؛ از سویی دیگر، ازدواج دیر هنگام می‌تواند فاقد نشاط و شادابی خواهد بود.

بلوغ جنسی به عنوان یک عامل زیستی و فیزیولوژیک، تا اندازه‌ای در تعامل با محیط آهنگ متفاوتی به خود خواهد گرفت. به همین دلیل مسأله بلوغ در مناطق گرمسیر از آهنگ و شتاب بیش تر برخوردار است. در این صورت پاسخ ما به پرسش مناسب‌ترین سنّ برای ازدواج تابعی از شرایط آب و هوایی خواهد بود؛ به گونه‌ای که منطق گرم‌سیر بلوغ جنسی(و نه بلوغ روانی یاعاطفی!) که وابستگی شدیدی به وضعیت بدنی دارد، سریع‌تر از مناطق سردسیر صورت می‌پذیرد. امّا با چشم‌پوشی از ضرورت تحقق کمال و سلامت وضعیت بلوغ جنسی در هر دو جنس، واقعاً نمی‌توان ازدواج را محدود به سن خاصی دانست؛ بلکه این مسأله بیش تر به ظرفیت شناختی افراد نسبت به کلّ هستی و زندگی مشترک و زناشویی وابسته است.

تا چنین بینشی ایجاد نگردد، هر گونه تلاش زودهنگام برای تشکیل خانواده اقدامی نامناسب به شمار می‌آید. البته به خوبی می‌دانیم که گاهی فاصلة بین زمان عقد تا عروسی چند سال به طول می‌انجامد؛ در نتیجه، انتظار می‌رود که با تدارک دیدن آموزش مهارت‌های لازم، ظرفیت شناختی هر دو طرف نسبت به مسایل زندگی ارتقا یابد . به همین دلیل نباید آن را اقدامی زودهنگام و مایه نگرانی دانست.

البته معمولاً باید عواملی دیگر از قبیل: اشتغال به کار، اتمام دوره سربازی، و فراغت از تحصیل را بر حسب یک مورد خاصّ مورد توجه قرار داد و نیز به تصمیم گیری پرداخت. در این زمینه باید به تفاوتی که میان جوانان ساکن در روستا و شهری وجود دارد نیز توجه داشت.

منبع: www.soalcity.ir