شرح پرسش :
من دخترى ۲۶ ساله هستم.پنج سال پیش با فردى آشنا شدم و بعد از دو سال رابطه با هم ازدواج کردیم. خوشبختانه ما علاقه زیادى به هم داریم اما من مدتى بعد از ازدواج متوجه اعتیاد همسرم به قرص ترامادول شدم و ایشون به بنده قول دادن ک این داستان رو کنار میذارن. بارها و بارها پیش اومد که دوباره پاشون لغزید و مصرف کردن و من متوجه خطاشون شدم. دروغ و بى اعتمادى تو زندگى ما موج میزنه.به دلیل علاقه زیادى ک به همسرم داشتم هر بار محکم تر از قبل کنارشون بودم اما متاسفانه مدتیه که به دلیل دروغ و پنهان کارى و عدم اعتماد و دیدن تشنج هاى جسمى ناشى از مصرف قرص علاقه ام به ایشون کم شده. خودم اصلا دلم نمیخواد سرد بشیم. چون همسرم رو دوست دارم و ایشون هم همینطور. خواهش مى کنم راه حلى ارائه بدید تا کمى به روحیه خودم برسم تا محکم تر از قبل براى ترک همسرم کنارش باشم. کمى احساس دلمردگى و یاس مى کنم.