پرسش :

حوادث پس از رحلت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) را با استفاده از منابع فریقین بیان کنید.


پاسخ :
بعد از رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و ‌آله عده‎ای انصار در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا سعد بن عباده را بر خود امیر کنند. وقتی که این خبر به گوش ابوبکر رسید او به شدت ناراحت شد و با عمر به سرعت به سوی سقیفه حرکت کردند.[1] این در حالی بود که جنازه پیامبر صلّی الله علیه و ‌آله، در اطاق روی زمین بود و علی علیه السّلام مشغول تغسیل پیامبر صلّی الله علیه و ‌آله بود.[2]

در همان روز رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و ‌آله، با ابوبکر بیعت نمودند و سپس بر جنازه پیامبر که توسط اهل بیت غسل و کفن شده بود نماز گزارده و به خاک سپردند.[3]

به ابوبکر خبر رسید، گروهی از بیعت تخلف کرده و در خانه، علی بن ابیطالب علیه السّلام جمع شده‎اند، وی، عمر بن خطاب را فرستاد که آنها را بیاورد. عمر به در خانه علی علیه السّلام، آمده و آنها را صدا زد، پس خارج نشدند در این هنگام عمر دستور داد هیزم بیاورند و خطاب به اهل خانه گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست! باید خارج شوید وگرنه خانه را با اهلش به آتش می‎کشم.[4]

در این هنگام عده‎‌ای به خانه علی علیه السّلام حمله ور شده و به آنجا هجوم آوردند و درب خانه‎اش را به آتش کشیدند و او ـ علی علیه السّلام ـ را به زور از خانه خارج کردند، آنها سیده زنان ـ فاطمه علیها السّلام ـ را پشت درب فشار سختی دادند به حدی که محسن ـ فرزندش ـ را سقط کرد[5] و سیلی به صورت آن مظلومه زدند.[6]

آری هجوم آنها به خانه زهرا علیها السّلام این گونه بود که منجر به شهادت حضرت زهرا گردید.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، بیروت، مؤسسة الوفاء، الطبعة الثالثه، 1401 هـ، ج 1، ص 5.
[2]. ابن هشام، سیرة النبی، ترجمه: رسولی محلاتی، کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ج 2، ص 430؛ و بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمید الله، دار المعارف، مصر، 1959 م، ج 1، ص 582.
[3]. مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، ج 1، ص 657؛ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الفکر، 1398 هـ، ج 2، ص 220.
[4]. ابن قتیبه، پیشین، ص 12؛ و بلاذری، پیشین، ج 1، ص 586؛ طبری، تاریخ الامم، تحقیق: ابوالفضل ابراهیم، مصر، دار المعارف، ج 2، ص 443. و اندلسی، عقد الفرید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1404 هـ، ج 5، ص 13 و 14. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دار الجبل، 1407 هـ ، ج 2، ص 45.
[5]. مسعودی، اثبات الوصیه، قم، منشورات رضی، بی تا، ص 142 و 143؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، الطبعة الثانیه، 1402، ج 28، ص 308.
[6]. علامه مجلسی، پیشین، ج 53، ص 19.

منبع: اندیشه قم