پرسش :

ماجرای گریه حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از رحلت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و آزار مردم به ایشان چه بود؟


پاسخ :
حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام می فرماید: فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به قدرى براى پیامبر اسلام (صلى اللَّه علیه و آله) گریه کرد که اهل مدینه متأذى شدند و به وى گفتند: تو ما را بعلت کثرت گریه ناراحت کردى، یا شب گریه کن یا روز! لذا فاطمه از مدینه خارج میشد و روى قبر شهداء گریه می کرد.[۱]

دقت در ماهیت گریه حضرت زهرا (سلام الله علیها) نشان می دهد که چرا عده ای به گریه ایشان اعتراض می کردند. در روایتی، قسمتی از گفتار حضرت زهرا (سلام الله علیها) در هنگام عزاداری بر سر مزار پدر این گونه بیان شده است: «پدر جان! آن مجالسى که تو داشتى (با رفتن تو) دچار ظلمت بزرگى شده ‏اند. ... ابو الحسن تو را از دست داد، همان ابو الحسنى که: مؤتمن، پدر دو فرزند تو حسن و حسین، برادر تو دوست تو و محبوب تو مى‏ باشد. همان على که تو او را از زمان کودکى پرورش دادى در زمان بزرگسالى او با وى برادر شدى، همان على که محبوب ترین دوستان و اصحاب تو بود، همان على که در اسلام آوردن و هجرت نمودن و یارى کردن تو بر همه سبقت گرفت، ما تو را از دست دادیم، گریه قاتل ما خواهد بود، تأسف همراه و مونس ما گردید. سپس آن بانو فریادى زد و ناله ‏اى کرد که نزدیک بود روح از بدنش مفارقت نماید، آن گاه این اشعار را قرائت کرد:... دین اسلام که در میان مردم یکى از غربا به شمار مى ‏رود در مصیبت تو گریان شد. - کاش آن منبرى را که بر فراز آن مى‏ رفتى مى ‏دیدى که چگونه بعد از نور وجودت، اکنون ظلمت آن را فرا گرفته و ... .

سپس به جانب منزل خود بازگشت و شب و روز شروع به گریه و ناله کرد، اشک وى خشک نمى‏ شد و ناله و ضجّه‏ اش آرام نمى ‏گرفت. بزرگان اهل مدینه اجتماع کردند و به حضور امیر المؤمنین على (علیه السّلام) آمدند و گفتند: اى ابو الحسن! فاطمه شب و روز گریه مى‏ کند، هیچ کدام از ما شب در رختخواب به خواب نمى ‏رویم، در حالى که روزها به علّت مشغله و طلب معاش قرار و آرام نداریم، ما از تو تقاضا مى‏ کنیم که فاطمه یا شب گریه کند و یا روز.»[۲]

طبیعتا این گفتار در خانه ای که کنار مسجد قرار داشت و به نوعی مقر حکومتی محسوب می شد و اجتماع زنان در کنار حضرت زهرا (سلام الله علیها) که مطالب را به شوهرانشان منتقل می کردند، پایه های حکومت غاصبان را می لرزاند و آنها را دچار استیصال می کرد. و باید هر گونه که شده به نوعی مانع ادامه این روند می شدند که ممکن بود سبب بیداری مردم شود. و الا اگر بحث صدای گریه باشد، طبیعتا گریه ای که صدای آن مانع استراحت شود، نباید در شب واقع شود. در حالی که مخالفان گریه پیشنهاد می دهند که شب به تنهایی زمان گریه باشد!

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بعد از رحلت پیامبر به فاصله کوتاهی به پدرش ملحق شدند در این فاصله اندک گریه و حزن آن حضرت بر پدرش که نظیرش در دو عالم نیست و افضل پیامبران است چیزی طبیعی به نظر می ‏رسد و از طرف دیگر مردم نیز خود را در آن مصیبت عظمای بشری صاحب عزا می ‏دانستند پس چطور اعتراض می ‏کردند؟ جز اینکه بگوییم گریه آن حضرت بیشتر بر مصائب وارده بر وصی آن حضرت بود و به نوعی سیاسی و افشاگرانه بود، و نهی دستگاه حاکم از گریه فاطمه (سلام الله علیها) (مستقیم یا غیرمستقیم و توسط شیوخ مدینه) سیاستی  برای تثبیت حکومت خودشان بود.

علامه سید جعفر مرتضی عاملی در این باره می‏گوید: «ما تصور نمی‏ کنیم که گریه زهرا (سلام الله علیها) در فراق پدرش آسایش مردم را به هم زد و موجب اعتراض آنان شد بلکه آنچه آنان را ناراحت کرد و به واکنش واداشت چیزی است که وجود زهرا (سلام الله علیها) در کنار قبر پدرش با حالتی از حزن و اندوه و دلتنگی و دل شکستگی برمی ‏انگیخت (یعنی) مظلومیت زهرا که بلافاصله پس از درگذشت پدرش به سراغ او آمده بود و نمایانگر حالت تحریک مداوم مردم پاک نهاد و مخلص و با ایمان و در نتیجه نابودی خطی بود که از انجام هیچ عملی در راه رسیدن به خواسته هایش فرو گذار نکرد. گریه زهرا در فراق شخص رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به اندازه گریه آن بانو در تجسم سرنوشت غمباری که به مجرد وفات پیامبر اسلام، برخاندان پیامبر وارد شد نبود ( در واقع گریه اصلی برای اوضاع پس از رحلت پیامبر بود) »[۳]

«باید اعتراف کنیم به این حقیقت که گریه و ناله فاطمه آسایش مردم مدینه را به هم نزد بلکه آرامش حاکمان سقیفه را به هم می‏ زد چون که حاکمان جدید می‏ بایست در مسجد پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و در کنار منبر شریف آن حضرت جایی که فقط چند متر از خانه فاطمه فاصله داشت حضور داشته باشند و این حضور با گریه و اندوه فاطمه به مخاطره می‏ افتد لابد باید آن حضرت را از گریه منع کنند.»[۴]

باید توجه داشت که لازم است انسان مؤمن در هر حال به تقدیر و قضای الهی راضی باشد و اگر گریه‏ کردن با رضایت به قضای الهی منافات داشته باشد جایز نیست[۵] ولی باید توجه نمود که در بسیاری از موارد گریه ناشی از عواطف انسانی و روابط صمیمانه و پیوندهای ایجاد شده بین دل‏ها می ‏باشد، نه عدم رضایت از مقدرات الهی. و قطعا گریه های حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بمعنای عدم رضایت به مقدرات الهی نبوده است. طبیعی است رحلت پدر بر فرزندان، به ویژه دختران سخت تأثیر می‏ گذارد، از این رو معمولاً دختران بیشتر در مرگ پدر احساس ناراحتی می ‏کنند، آن هم گریه درفراق پدری همچون رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) که واسطه فیض وجودی همه موجودات است.

از دیدگاه شیعه گریه کردن در غم از دست دادن شخص مؤمن مستحب است به ویژه در مواردی که غم جانکاهی بربازماندگان وارد شده و گریه در تخفیف آن غم و اندوه موثر باشد.[۶]

پی‌نوشت‌ها:
[۱]. بحارالانوار، جلد ۴۳، ص ۳۵.
[۲]. بحار الأنوار، ج‏۴۳، ص: ۱۷۷.
[۳]. ترجمه ماساة الزهرا (رنج‏ های زهرا) علامه سید جعفر مرتضی عاملی، مترجم: محمد سپهری، ص ۳۰۲ و ۳۰۱.
[۴]. ضیاءالدین، ج ۲، ص ۱۴۰، نقل از رنج‏های زهرا، ص ۳۰۳.
[۵]. عروْالوثقی، سیدمحمدکاظم یزدی، ج ۱، ص ۳۱۹، فصل فی مکروهات الدفن، مسأله ۱.
[۶]. تحریرالوسیله امام خمینی ج۱ص۸۳.

منبع: www.soalcity.ir