پرسش :

احادیث و تعالیم امامان معصوم علیهم السلام چگونه می تواند برای ما حجّت باشد در حالی که گذشت بیش از هزار سال از آن زمان، باعث ورود هزار گونه جعل و تحریف در آنها شده است؟


پاسخ :
ابتدا لازم است به نکاتی اشاره کنیم:
 
1. ادوار حدیث شیعه
احادیث شیعه که از طریق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام رسیده، سه مرحله را پشت سر گذارده و امروزه وارد مرحله ی چهارم شده است. این مراحل عبارت اند از:

الف. دوران حضور؛ مقصود از این دوره، دوران حیات معصومین است که پس از رحلت رسول خدا آغاز و تا دوران غیبت کبری که سه قرن به درازا کشیده، ادامه داشته است. مجموع کتاب های این دوره در حدود شش هزار و ششصد کتاب حدیث بوده است.[1]


ب. دوره ی جمع و تبویب؛ این دوره با آغاز غیبت صغری شروع و تا دوره ی صفویه تداوم می یابد. در این مقطع کتاب های حدیثی بسیار، با سلسله ی اسناد روایات تحریر شد.

ج. دوره ی تدوین مجموعه های حدیثی.

د. دوران معاصر؛ در این دوران کارهای ارزش مندی صورت پذیرفته است; هم چون معجم نویسی و راه نما سازی، تصحیح و تعلیق، مسند نویسی، گزیده نویسی و تلخیص، واحد سازی کتب و مجموعه های حدیث، پالایش احادیث، تنظیم و دسته بندی در رایانه[2].
 
2. اقسام حدیث
روایات موجود، به حسب سند به صحیح، حسن، موثق، ضعیف تقسیم می شوند. با توجه به این مقدمه، از همان دوران حضور، تلاش شده است که کتب و مجموعه های حدیثی شیعه با سلسله ی اسناد، نگه داری شوند، تا از دست تحریف گران و جاعلان حدیث در امان باشد؛ چنان که محمد بن عمیر یکی از راویان شیعه در ایام هارون الرشید دست گیر شد؛ در حبس او را آن چنان زیر شلاق گرفتند تا مخفی گاه های شیعیان و محل پنهان نمودن احادیث را نشان دهد؛ ولی از خود مقاومت به خرج داد. فشار و شلاق دشمن بیش تر شد تا آن جا که نزدیک بود ابن ابی عمیر به خواسته های دشمن تن در دهد که ناگهان صدای هم زندانی او محمد بن یونس بن عبدالرحمان او را به خود آورد که محمد! از خدا بترس و صبر پیشه ساز تا از طرف خداوند فرجی حاصل شود؛ و بنابراین او مقاومت نمود. بعد از چهار سال که از زندان آزاد شد، دید حدیث های دفن شده، بر اثر باران و... از بین رفته اند. ابن عمیر همه را دوباره از حفظ نوشت.[3] 

با این همه تلاش برای حفظ احادیث شیعه، به طور مطلق تمام روایات موجود معتبر نیست؛ زیرا یک متن از لحاظ آسیب هایی که او را تهدید می کند، از چند جهت می تواند قابل بررسی باشد: اولا باید سلسله ی اسناد آن بررسی شود که متصل به معصوم هست یا نه و نیز تک تک راویان، و افرادی که در طریق نقل حدیث واقع شده اند، با مراجعه به کتب رجالی، باید بررسی شود که شرایط لازم برای نقل روایت را دارا بوده اند یا نه. و بعد از صحت و تکمیل سند، احادیث باید از لحاظ ساختار درونی و معنوی بررسی شود که روایت در حال تقیّه صادر نشده باشد.

سپس باید بررسی شود که این روایت با روایات قطعی دیگر تعارض نداشته باشد و در صورت تعارض، باید به مرجحات و ویژگی هایی که برای یک روایت برتر در جای خود ذکر شده است مراجعه شود؛[4] در صورتی که از نظر مرجّحات مساوی بودند، از درجه ی اعتبار ساقط می شوند؛ مگر این که نقطه ی اشتراکی داشته باشد که به آن اخذ می شود. بنا بر این بهره برداری از حدیث، کاملا یک امر تخصصی و فنی است؛ حتی برخی از بزرگان گفته اند: همان گونه که برای استنباط حکمی از آیه یا روایتی اجتهاد لازم است برای تشخیص سند صحیح یا سند ضعیف و... نیز اجتهاد لازم است.[5]

نتیجه این شد که با توجه به کیفیت نقل و جمع آوری احادیث، بسیاری از روایات موجود از دست رس تحریف و آسیب مصون مانده اند و بسیاری دیگر، به طور مطلق برای ما حجیّت ندارند; بلکه یا باید یقین به صدور آن از معصوم داشته باشیم و یا به طرق صحیح به دست ما رسیده باشند و تشخیص آن هم به دست اهل فن است.

پی‌‍‌نوشت‌ها:
[1]. وسائل الشیعه، ج 30، ص 165.
[2]. آشنایی با متون حدیث، ص 125 . 128.
[3]. رجال نجاشی، ص 326، شماره ی 878.
[4]. محمدرضا مظفر، اصول الفقه، ج 3 . 4 ص 248.
[5]. محمدرضا حکیمی، اجتهاد و تقلید در فلسفه به نقل از رسالة الاحکام، ج 2، ص 389.

منبع: اندیشه قم