پرسش :

حقوق بشر اسلامی چه مزایایی نسبت به حقوق بشر دارد؟


پاسخ :
نظام حقوق بشر در اسلام مزایای متعددی دارد از جمله:
 
1- برتری به لحاظ زیرسازها
بهترین نظام برنامه حقوقی آن است که درباره زیرساز داخلی، فاعلی و غایی، تعریف معینی داشته و از صلابت برخوردار باشد، بر همین اساس تعریف استوار یک نظام حقوقی آن است که هم از زیرساز داخلی آن نظام و هم از زیرسازهای فاعلی و غایی اش خبر دهد.

این گونه تعریف را قرآن در عمل به ما آموخته است. آن گاه که قرآن از شناخت جهان سخن می گوید؛ هم پدیدآورنده آن را به ما می شناساند و هم هدف آن را معرفی می کند و هم ساختار درونی اش را تبیین می سازد. خداوند متعال می فرماید: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَی ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی»(1)؛ (پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده؛ سپس هدایت کرده است). در این آیه، ذات پروردگار، علت فاعلی؛ هماهنگی هر چیز با ساختار هستی و خلقت و برخورداری از وسایل هدایت الهی علت داخلی؛ و هدایت به سمت هدف، علت غایی برشمرده شده است.

این هر سه زیرساز باید در نظام حقوق بشر لحاظ گردند. حقوق بشر باید در فرمان پروردگار بزرگ و راهنمایی های قرآن و عترت ریشه داشته باشد، تا علت فاعلی آن به درستی تعریف شود. حقوق بشر در تفکّر اسلامی، دقیقاً همین تعریف را از علت فاعلی دارد، بر خلاف حقوق بشر مکتب های غیر الهی که خود را از فرمان خداوند و رهبران الهی بی نیاز دانسته و تماماً بر منابع بشری؛ همانند عرف، آداب، آرای حقوقدانان و اراده ملّت ها متّکی شده است.

در جنبه زیرساز داخلی نظام حقوق بشر نیز نظام اسلامی برتر است. زیرساز داخلی نظام حقوق بشر در اسلام عبارت است از قواعد تنظیم گر روابط فردی و اجتماعی انسان ها. در این نظام، بسیاری از تکالیف و وظایف فردی در حوزه مسائل حقوقی اند. امّا در نظام غیر الهی بسیاری از تکالیف و وظایف فردی را از حیطه مسائل حقوقی بیرون می شمارند و آن ها را تنها اموری اخلاقی می دانند.

هدف و زیرساز غایی نظام حقوقی بشر از نظر اسلام، نورانی ساختن جامعه انسانی است، ولی زیرسازهای غایی نظام حقوقی بشر در غرب [اگر خوشبینانه به آن بنگریم] این است که انسان ها از استانداردهای مطلوب یک زندگی متمدّنانه بهره گیرند و تعیین کننده این میزان ها چیزی جز آرزوها، خواست ها، بلند پروازی ها، رغبت ها و در یک کلمه «هوس ها» نیست. برای نمونه می توان برتری های نظام حقوق بشر اسلامی را در مسأله تکالیف و احکام خانوادگی نگریست.
 
2- برهان پذیری
برتری دیگر نظام حقوق بشر در اسلام، این است که قابلیت و زمینه برهان پذیری را دارا است. نظام حقوقی برهان پذیر آن است که بتوان برای سودمند یا زیانبار بودن آن برهان اقامه کرد، ولی حقوق بشر غیر الهی برهان پذیر نیست. سرّ مطلب در این است که حقوق بشر غربی مجموعه ای از قواعد و مقرّرات اعتباری است که هرگز در امور تکوینی و واقعی ریشه ندارد، و پیداست که امور قراردادی و اعتباری به تار مویی متصل است و هرگز نمی توان با استدلال در پی اثبات آن ها برآمد. چه بسا در جایی و زمانی چنین امری انتزاعی و اعتباری، حق و پذیرفته شده تلقی گردد و در زمان و مکان دیگری این چنین نباشد. امّا حقوق بشر اسلامی مجموعه ای است از قوانینی که دارای ریشه های تکوینی است.

این قوانین از اصالت و واقعیت برخوردارند و تنها زاییده انتزاع از فکر یک یا چند شخص حقیقی یا حقوقی نیست. هر چیز که خود تکوینی باشد، یا ریشه در تکوین و جهان واقعیت داشته باشد، قابل اقامه برهان است. نظام حقوق بشر غیر دینی هرگز از این مزیت برخوردار نیست. مبدأ فاعلی این نظام، خواست و میل بشر است و علت غایی آن، برقراری نظام ساختگی و بی روح در جامعه می باشد. از این رو هرگز نمی توان در اثبات درستی و شایستگی این نظام حقوقی، برهان عقلی اقامه کرد.
 
3- برخورداری از ضمانت اجرا
یکی از برجسته ترین امتیازات نظام حقوق بشر اسلامی این است که بر خلاف مکاتب و نظام های آرمان خواه غربی و شرقی، در محدوده کتاب ها و مقالات باقی نمی ماند و ضمانت اجرای آن به همراهش پیش بینی شده است. ضمانت اجرای هر قانون و قاعده حقوقی بر دو بنیان استوار است: یکی هراس از شرمندگی نزد دیگران و دیگری بیم از کیفر. امّا اگر در برخی موارد هیچ یک از این دو یافت نگردد، انگیزه ای بشری برای اجرای قانون باقی نمی ماند.
در این میان، نظام حقوقی اسلام دارای افتخار آمیزترین کارنامه است. این از آن روست که همه شریعت های آسمانی و به ویژه اسلام، به انسان چنین پیام داده اند که اجرای قانون کاری است بایسته که تنها با نیت نزدیکی به پروردگار، و در همه جا و همه دم باید بدان وفادار بود؛ زیرا آن کس که شرمندگی نزد وی بسیار رنج آور است خدا است، و نیز آن کسی که گناهکاران را کیفر می دهد خدا است. و چنین شاهد منتقمی در همه جا و همه گاه، انسان و کارهایش را می نگرد و در شمار می آورد.

خداوند متعال می فرماید: «وَهُوَ مَعَکُمْ أَینَ ما کُنْتُمْ وَاللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»(2)؛ (و هر جا باشید او با شماست، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید بیناست). و نیز می فرماید: «أَ لَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یری»(3)؛ (آیا او ندانست که خداوند [همه اعمالش را] می بیند).

بنیان دوم نیز در نظام حقوق بشر اسلام استوار است. در تفکر اسلامی هرگز کسی را نمی توان یافت که بدین پایه و مایه از قدرت دست یابد که توان جلوه نمایی در برابر قانون الهی را داشته باشد، یا خود را از کیفر قانون شکنی برهاند. خداوند متعال در این باره می فرماید: «وَلا یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا یعْجِزُونَ»(4)؛ (کسانى که کافر شدند گمان نکنند [با این اعمال] پیش برده اند، آنها هرگز نمى توانند از قلمرو و کیفر ما بیرون روند!). و نیز می فرماید: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»(5)؛ (به یقین، پروردگار تو در کمین گاه [ستمگران] است).

در نظام حقوق بشر اسلامی از رهگذر پایبندی به ارزش های اخلاقی، ضمانت اجرای قوانین حقوقی تأمین می گردد. قرآن کریم رهنمودهای اخلاقی را برترین ضامن اجرای احکام الهی برمی شمارد.
 
4- سازگاری و هماهنگی
برتری دیگر نظام حقوق بشر در اسلام این است که از انسجام و تناسب برخوردار است. جلوه فراز بین این هماهنگی را می توان در قرآن کریم یافت. قرآن کتابی است که در زمانی با فراز و نشیب های گوناگون فرود آمده است. در طول دوران نزول قرآن، مسلمانان در وضعیت های بسیار متفاوت می زیستند، گاه در تنگدستی بی مانند، و گاه بر اریکه حکومت، گاه زیر فشار خویش و بیگانه و گاه محبوب قلب های همگان. امّا با این همه تفاوت، قرآن کریم از همگونی و هماهنگی ویژه ای برخوردار است، و لذا در این باره می فرماید: «لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً»(6)؛ (در حالی که اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می یافتید).

نظام حقوق بشر که برگرفته شده از اندیشه و خواست های متفکّران بشری یا دولت ها و ملت ها است، همواره دارای اختلاف و ناسازگاری درونی است. آنچه در طول چند دهه اخیر از سوی «سازمان ملل» و ارکان آن صادر شده، هرگز از هماهنگی و یکدستی برخوردار نبوده است، و به همین جهت یکی از دلایل شکست و ناکامی آن به شمار می رود.
 
5- اعطای ابزار سنجش
از دیگر ویژگی های برجسته نظام حقوق بشر در اسلام این است که انسان را در میان انبوهی از کلیات حقوقی بدون ابزار سنجش و تشخیص رها نکرده است. انسان در هر عرصه ای نیازمند ابزاری برای تشخیص درست از نادرست و حق از باطل است. بهترین نظام حقوقی آن است که ابزار این تشخیص را به تناسب مختصّات خود برگزیند و به پیروانش عرضه کند. اگر این تناسب رعایت نگردد ارائه آن ابزارها چندان کارساز نخواهد بود. از این گذشته چنین ابزاری هنگامی سودمند و کار گشاست که همواره و در هر وضعیتی با انسان همراه باشد.

قرآن کریم و اهل بیت(علیهم السلام) ابزار سنجش در نظام حقوق بشر اسلامی را به انسان معرفی کرده اند. نظام حقوقی با روح و جان انسان پیوند دارد، از این رو شناخت ابزار حق از باطل باید از روح آدمی ریشه گیرد. این ابزار عبارتند از «پسند و ناپسند خود»، با این میزان، انسان، که خواستار لذّات و خیرات برای خود است همان ها را برای دیگران نیز می خواهد و نیز ستم و تعدّی را که برای خود نمی پسندد برای دیگران نیز روا نمی دارد. امام علی(علیه السلام) این معیار را برای فرزندش امام حسن علیه السلام چنین بیان می دارد: «اجْعَلْ نَفْسَکَ مِیزَاناً فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِک‌»(7)؛ (خواست خود را در روابط میان خویش و دیگران معیار قرار بده).

این بدان معناست که هر چه را برای خویش می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه را که برای خود دوست نمی داری برای دیگران نیز دوست مدار. این معیار بهترین ابزار برای شناختن و سنجش حق و باطل حقوقی است.

پی نوشت:
(1). قرآن کریم، سوره طه، آیه 50.
(2). همان، سوره حدید، آیه 4.
(3). همان، سوره علق، آیه 14.
(4). همان، سوره انفال، آیه 59.
(5). همان، سوره فجر، آیه 14.
(6). همان، سوره نساء، آیه 82.
(7). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین، محقّق / مصحّح: صبحی صالح، هجرت، قم‏، ‏1414 قمری، چاپ اول، (نامه 32)، ص 397.

منبع: اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1386 ش.