پرسش :

جریان مقاومت ضدصهیونیستی و جریان سازش هر یک در داخل فلسطین نسبت به دو سه دهه‌ی قبل چه تغییراتی کرده‌اند؟ زمان به نفع کدام جریان در حال سپری‌شدن است؟


پاسخ :
پاسخ از آقای دکتر مسعود اسداللهی، کارشناس و تحلیلگر مسائل منطقه:
از زمانی که جریان سازش در درون سازمان آزادی‌بخش فلسطین به‌صورت محرمانه در مذاکرات اسلو آن توافق ننگین را با صهیونیست‌ها مبنی بر تشکیل یک حکومت خودگردان در مقابل به‌رسمیت‌شناختن اسرائیل انجام داد، همواره این جریان روبه تضعیف‌بوده، نه تقویت؛ یاسر عرفات به اراضی اشغالی برگشت و این را به‌عنوان یک پیروزی تلقی ‌کرد که حکومت خودگردان تشکیل‌داده، امّا بعداً دیدیم که صهیونیست‌ها به هیچ عنوان به تعهداتی که در توافق‌نامه‌ی اسلو داشتند، عمل نکردند. طرف فلسطینی تمام تعهدات خودش را عمل می‌کرد، امّا در مقابل یا هیچ چیزی به‌دست نمی‌آورد، یا آن‌قدر اندک بود که اصلاً به‌حساب نمی‌آمد. نهایتاً این باعث شد که حتی خود عرفات در انتفاضه‌ی دوم به نحوی نقش داشته باشد به‌گونه‌ای که صهیونیست‌ها متهمش می‌کردند که به زبان صلح و سازش و عادی‌سازی روابط با اسرائیل صحبت می‌کند، امّا در عمل به شاخه‌ی نظامی فتح گردان‌های الاقصی و فرمانده‌ آن مروان برغوثی دستور داده بود که به مبارزه‌ی مسلحانه بپردازند.

در نهایت عرفات را در محل کارش محاصره کردند و آن‌قدر حلقه‌ی این محاصره را تنگ کردند که عرفات در یک اتاق حضور داشت و نهایتاً دچار بیماری شد و به فرانسه رفت و در آنجا فوت کرد. مشخص هم شد چه کسی مسمومش کرد و سم به او خوراند. محمد دحلان همان فرد متهمی است که از درون همان حکومت خودگردان این کار را کرد. این سرنوشت جریان سازشی بود که با عرفات شروع شد. بعد ابومازن آمد که هنوز هم سر کار است، امّا چیزی از اختیاراتش باقی‌نمانده. آن‌قدر آمریکایی‌ها و اسراییلی‌ها تحقیرش کردند که مجبور شد در دوران ترامپ کلاً به هر نوع رابطه‌ای پشت پا بزند. او هم مثل عرفات منزوی‌شده و به هیچ عنوان تأثیرگذار نیست. الآن محمد دهلان با حمایتی که از طرف اسراییلی‌ها و آمریکایی‌ها و اماراتی‌ها می‌شود به‌دنبال این است که جایگزین ابومازن شود. این سرنوشت جریان سازش بود. این افراد در تحولات بسیار مهمی مثل همین جنگ اخیر غزه هیچ نقشی نداشتند. نه در مبارزات مسلحانه، نه در مذاکراتی که برای توقف جنگ شد و نه بعد از آن هیچ نقشی نداشتند و فقط ننگ تاریخی برای خودشان خریدند.

امّا در مقابل جریان مقاومت ضدصهیونیستی داریم که سه دهه‌ی پیش با دست خالی می‌جنگید. در انتفاضه‌ی اوّل، مهم‌ترین سلاحی که داشتند سنگ بود، ولی الآن به‌جایی رسیدند که موشک‌های بسیار قوی، پهپادهای هجومی و حتی آتش خمپاره‌ای و توپخانه‌ای خوبی دارند. الآن در وضعیتی هستند که بازدارندگی با رژیم صهیونیستی ایجاد کرده‌اند. از همه جهت موفق شدند که در جنگی کاملاً نابرابر بتوانند ضربه‌های مؤثر به رژیم صهیونیستی بزنند و زندگی را در رژیم صهیونیستی مختل کنند و برای روزهای متمادی صهیونیست‌ها را وادار کنند که به پناهگاه‌ها فرار کنند و پناه ببرند و زندگی روزمره و عادی و اقتصادی و اجتماعی آن‌ها را کاملاً مختل کنند، درحالی‌که اصلاً توازن قوا برقرار نبود. مقاومتی که سی سال پیش با سنگ می‌جنگید، الآن به برکت جمهوری اسلامی ایران و نقش بی‌بدیلی که سردار سلیمانی ایفا کرد، این قدرت را پیداکرده که اسرائیل به کشورهای مختلف متوسل شود که جنبش مقاومت را در غزه وادار به آتش‌بس کند.

رژیم صهیونیستی که زمانی صحبت از نیل تا فرات می‌کرد، الآن کارش به‌جایی رسیده که دورتادورش را در مناطق ۱۹۴۸ دیوار بکشد تا خودش را از حمله‌های فلسطینیان در امان بدارد. الآن فلسطینیان چنان قدرتی پیدا کردند که این دیوار هم بی‌اثر شده است. عملاً می‌توان گفت که امنیت و حتی رفاهی برای آینده‌ی این رژیم غاصب وجود ندارد. الآن صهیونیست‌ها دارند صحبت از این می‌کنند که دیگر فلسطین اشغالی جای‌ ماندن نیست و باید آنجا را ترک کنند. راهبردی که جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از فلسطین ترسیم کرد، راهبرد قوی، صحیح و کارآمدی بوده و هست. ان‌شاءاللّه با ادامه‌ی این راهبرد شاهد سرنگونی این رژیم و محو آن از نقشه‌ی سیاسی دنیا باشیم.

منبع: khamenei.ir