علت وقوع قیام حرّه در مدینه
پرسش :
علت وقوع قیام حرّه در مدینه چه بود؟
پاسخ :
شورش مدینه در سال 63 (یا 62) هجرى رخ داد و به فاجعه «حره» مشهور گردید.(1) این حادثه از آنجا سرچشمه گرفت که پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) موجى از خشم و نفرت در مناطق اسلامى بر ضد حکومت یزید برانگیخته شد.
در شهر مدینه نیز که مرکز خویشاوندان پیامبر و صحابه و تابعین بود، مردم به خشم آمدند. حاکم مدینه (عثمان بن محمد بن ابى سفیان) که در ناپختگى و جوانى و غرور چیزى از یزید کم نداشت، با اشاره یزید(2) گروهى از بزرگان شهر را به نمایندگى از طرف مردم مدینه به دمشق فرستاد تا از نزدیک، خلیفه جوان را ببینند و از مراحم وى برخوردار شوند تا در بازگشت به مدینه مردم را به اطاعت از حکومت وى تشویق کنند. به دنبال این طرح، عثمان هیئتى مرکب از «منذر بن زبیر بن عوام»، «عبیدالله بن ابى عمرو مخزومى»، «عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه» و چند تن دیگر از شخصیت هاى بزرگ مدینه را جهت دیدار با یزید به دمشق روانه ساخت.
از آنجا که یزید نه از تربیت اسلامى برخوردار بود، نه مشاورانى داشت که به او توصیه کنند که حداقل در حضور آن هیئت رفتار سنجیده اى داشته باشد، و نه تدبیر پدر را داشت که بداند کسى که به نام اسلام بر مسلمانان حکومت مى کند، حداقل باید ظواهر اسلامى را حفظ کند، نزد آنان نیز از شراب خوارى و سگ بازى و تشکیل بزم ها و مجالس ساز و آواز و فسق و فجور کوتاهى نکرد، اما پذیرایى با شکوهى از آنان در کاخ خود به عمل آورد، به آنان احترام بسیار کرد و به هر کدام هدایا و خلعت هاى هنگفتى بالغ بر پنجاه هزار و صد هزار دینار بخشید. او فکر مى کرد که آنان با دریافت این پول ها و با آن پذیرایى جانانه در کاخ سبز دمشق، در بازگشت به مدینه، از او تمجید و تحسین خواهند کرد، اما این دیدار نه تنها به نفع او تمام نشد بلکه کاملا نتیجه معکوس بخشید. نمایندگان بجز منذر بن زبیر (که به بصره رفت) به مدینه بازگشتند و در اجتماع مردم این شهر اعلام کردند که:
«ما از نزد شخصى برگشته ایم که دین ندارد، شراب مى خورد، تار و طنبور مى نوازد، سگ بازى مى کند، خنیاگران و زنان خوش آواز در مجلس او دل ربایى مى کنند، و با مشتى دزد و خراب کار به شب نشینى مى پردازد. اینک شما را شاهد مى گیریم که او را از خلافت برکنار کردیم».
پسر حنظله گفت: «من از نزد شخصى برگشته ام که اگر هیچ کس با من یارى و همکارى نکند با همین چند پسرم به جنگ او خواهم رفت، او به من عطیه داد مرا احترام کرد ولى من عطیه او را نپذیرفتم مگر براى اینکه در جنگ با وى از آن استفاده کنم.» به دنبال این جریان، مردم مدینه با عبدلله پسر حنظله بیعت کردند و حاکم مدینه و همه بنى امیه را از شهر بیرون کردند.
این گزارش که به یزید رسید، «مسلم بن عقبه» را که مردى سال خورده و از سرسپردگان درباره بنى امیه بود، با لشکر انبوهى براى سرکوبى نهضت به مدینه اعزام کرد و به وى گفت: به آنان سه روز مهلت بده، اگر تسلیم نشدند، با آنان بجنگ، و وقتى پیروز شدى سه روز هر چه دارند از اموال و چهار پایان و سلاح و طعام، همه را غارت کن و در اختیار سربازان بگذار... سپاه شام، مدینه را مورد حمله قرار داد و جنگ خونینى بین دو گروه در گرفت و سرانجام، شورشیان شکست خوردند و سران نهضت کشته شدند. مسلم به مدت سه روز دستور قتل عام و غارت شهر را صادر کرد. سربازان شام جنایاتى مرتکب شدند که قلم از بیان آنها شرم دارد. مسلم را به خاطر این جنایات «مسرف» نامیدند. پس از پایان قتل و غارت، مسلم از مردم به عنوان بردگى براى یزید بیعت گرفت!(3)
پینوشتها:
(1). حره به زمین سنگلاخى گفته مى شود که سطح آن سنگ هاى آتشفشانى پوشیده شده باشد، و چون اطراف شهر مدینه داراى چنین خصوصیتى است و نفوذ سپاه شام به مدینه از طریق حره و اقم صورت گرفت، این جنگ به نام «حره» نامیده شد.
(2). احمد بن یحیى البلاذرى، انساب الاشراف، بغداد، مکتبه المثنى، ج 4، ص 31.
(3). احمد بن یحیى البلاذرى، انساب الاشراف، بغداد، مکتبه المثنى، ج 4، ص 30-46؛ ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، 1399 ه.ق، ج 4، صفحات: 102-103 و 111-121 - مسعودى، مروج الذهب، بیروت، دارالاندلس، ج 3، ص 68-71.
منبع: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 ه.ش.
شورش مدینه در سال 63 (یا 62) هجرى رخ داد و به فاجعه «حره» مشهور گردید.(1) این حادثه از آنجا سرچشمه گرفت که پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) موجى از خشم و نفرت در مناطق اسلامى بر ضد حکومت یزید برانگیخته شد.
در شهر مدینه نیز که مرکز خویشاوندان پیامبر و صحابه و تابعین بود، مردم به خشم آمدند. حاکم مدینه (عثمان بن محمد بن ابى سفیان) که در ناپختگى و جوانى و غرور چیزى از یزید کم نداشت، با اشاره یزید(2) گروهى از بزرگان شهر را به نمایندگى از طرف مردم مدینه به دمشق فرستاد تا از نزدیک، خلیفه جوان را ببینند و از مراحم وى برخوردار شوند تا در بازگشت به مدینه مردم را به اطاعت از حکومت وى تشویق کنند. به دنبال این طرح، عثمان هیئتى مرکب از «منذر بن زبیر بن عوام»، «عبیدالله بن ابى عمرو مخزومى»، «عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه» و چند تن دیگر از شخصیت هاى بزرگ مدینه را جهت دیدار با یزید به دمشق روانه ساخت.
از آنجا که یزید نه از تربیت اسلامى برخوردار بود، نه مشاورانى داشت که به او توصیه کنند که حداقل در حضور آن هیئت رفتار سنجیده اى داشته باشد، و نه تدبیر پدر را داشت که بداند کسى که به نام اسلام بر مسلمانان حکومت مى کند، حداقل باید ظواهر اسلامى را حفظ کند، نزد آنان نیز از شراب خوارى و سگ بازى و تشکیل بزم ها و مجالس ساز و آواز و فسق و فجور کوتاهى نکرد، اما پذیرایى با شکوهى از آنان در کاخ خود به عمل آورد، به آنان احترام بسیار کرد و به هر کدام هدایا و خلعت هاى هنگفتى بالغ بر پنجاه هزار و صد هزار دینار بخشید. او فکر مى کرد که آنان با دریافت این پول ها و با آن پذیرایى جانانه در کاخ سبز دمشق، در بازگشت به مدینه، از او تمجید و تحسین خواهند کرد، اما این دیدار نه تنها به نفع او تمام نشد بلکه کاملا نتیجه معکوس بخشید. نمایندگان بجز منذر بن زبیر (که به بصره رفت) به مدینه بازگشتند و در اجتماع مردم این شهر اعلام کردند که:
«ما از نزد شخصى برگشته ایم که دین ندارد، شراب مى خورد، تار و طنبور مى نوازد، سگ بازى مى کند، خنیاگران و زنان خوش آواز در مجلس او دل ربایى مى کنند، و با مشتى دزد و خراب کار به شب نشینى مى پردازد. اینک شما را شاهد مى گیریم که او را از خلافت برکنار کردیم».
پسر حنظله گفت: «من از نزد شخصى برگشته ام که اگر هیچ کس با من یارى و همکارى نکند با همین چند پسرم به جنگ او خواهم رفت، او به من عطیه داد مرا احترام کرد ولى من عطیه او را نپذیرفتم مگر براى اینکه در جنگ با وى از آن استفاده کنم.» به دنبال این جریان، مردم مدینه با عبدلله پسر حنظله بیعت کردند و حاکم مدینه و همه بنى امیه را از شهر بیرون کردند.
این گزارش که به یزید رسید، «مسلم بن عقبه» را که مردى سال خورده و از سرسپردگان درباره بنى امیه بود، با لشکر انبوهى براى سرکوبى نهضت به مدینه اعزام کرد و به وى گفت: به آنان سه روز مهلت بده، اگر تسلیم نشدند، با آنان بجنگ، و وقتى پیروز شدى سه روز هر چه دارند از اموال و چهار پایان و سلاح و طعام، همه را غارت کن و در اختیار سربازان بگذار... سپاه شام، مدینه را مورد حمله قرار داد و جنگ خونینى بین دو گروه در گرفت و سرانجام، شورشیان شکست خوردند و سران نهضت کشته شدند. مسلم به مدت سه روز دستور قتل عام و غارت شهر را صادر کرد. سربازان شام جنایاتى مرتکب شدند که قلم از بیان آنها شرم دارد. مسلم را به خاطر این جنایات «مسرف» نامیدند. پس از پایان قتل و غارت، مسلم از مردم به عنوان بردگى براى یزید بیعت گرفت!(3)
پینوشتها:
(1). حره به زمین سنگلاخى گفته مى شود که سطح آن سنگ هاى آتشفشانى پوشیده شده باشد، و چون اطراف شهر مدینه داراى چنین خصوصیتى است و نفوذ سپاه شام به مدینه از طریق حره و اقم صورت گرفت، این جنگ به نام «حره» نامیده شد.
(2). احمد بن یحیى البلاذرى، انساب الاشراف، بغداد، مکتبه المثنى، ج 4، ص 31.
(3). احمد بن یحیى البلاذرى، انساب الاشراف، بغداد، مکتبه المثنى، ج 4، ص 30-46؛ ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، 1399 ه.ق، ج 4، صفحات: 102-103 و 111-121 - مسعودى، مروج الذهب، بیروت، دارالاندلس، ج 3، ص 68-71.
منبع: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 ه.ش.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}