پرسش :

چرا اضطراب و ترس از امتحان و کنکور به وجود می آید و راه های مقابله با اضطراب ناشی از کنکور چیست؟


پاسخ :
اصولا امتحان واژه تحریک کننده ای است؛ واژه ای همراه با خاطرات بد و دلخور کننده که به محض آوردن اسمش افکار منفی و ناراحت کننده به ذهن هجوم می آورند. البته با این وجود برخی از نتیجه امتحاتانشان خاطرات خوشی هم دارند، اما گروهی هم هستند که امتحان همیشه برایشان با خاطرات بد همراه بوده، کسانی که جملات این‌ چنین به زبان می آورند: 

«با آن که دقیقا تمام مطالب کتاب را خوانده بودم در جلسه امتحان ذهنم خالی خالی بود. عین یه ورقه سفید. هر چی تلاش کردم چیزی یادم نیومد.» 

یا اینکه «از شب قبل امتحان حالت بی قراری داشتم. شب نخوابیدم و صبح هم که بیدار شدم حالت تهوع داشتم و نتونستم صبحانه بخورم.» 

یا «قبلم داشت از جا در میومد، تمام بدنم سرد شده بود.»

« خودم را باختم، احساس کردم هیچی نمیدونم، برای همین به بیشتر سوالات جواب اشتباه دادم.»

ترس و نگرانی از امتحان، دو شکل متفاوت دارد: ممکن است این ترس نهفته باشد، یعنی خارج از آگاهی فرد و در لحظه عمل رخ بنماید، یا ترسی آشکار و روشن باشد. گام اول برای غلبه بر این ترس، فهم و شناخت علت اضطراب و نگرانی و ترس مربوط به امتحان است. نکته دوم، درک این موضوع است که عامل یا عوامل اصلی ایجاد کننده این ترس و نگرانی چیست و چرا و چه موقع و چگونه به وجود آمده است؟ به این ترتیب اگر درک درستی از علت نگرانی و ترس خود و جنبه های گوناگون آن داشته باشیم بهتر و عمیق تر با آن رو به رو می شویم و آن را از بین می بریم.
 
چرا اضطراب و ترس از امتحان به وجود می آید؟

برای پاسخ به این سوال ابتدا باید دانست که استرس یا فشار روانی و اضطراب چه هستند و چه اختلافی با هم دارند:
 

1. استرس: 

استرس یک بخشی طبیعی از زندگی هر فرد به شمار می رود و فشار روانی جز لاینفک زندگی انسان است. فشار روانی عملکرد دو جانبه دارد: از یک طرف می تواند موجب شکوفایی استعدادها و توانایی های نهفته فرد شود و رضایت و شادمانی به همراه داشته باشد و از طرف دیگر می تواند موجب بروز خستگی زیاد، درماندگی و تحلیل قوا شود. به عبارت دیگر استرس پاسخ غیر اختصاصی بدن در برابر هر نوع محرک، عامل تهدید کننده و تقاضای آزار دهنده است، اما استرس بسته به اینکه شخص چه برداشتی از ان داشته باشد، چگونه تفسیرش نماید و چطور با آن کنار آید و هدایتش کند، می تواند به صورت خوب و سازنده یا منفی و بازدارنده عمل کند. اصولا فشار روانی به شکل بد و نامطلوب ظاهر نمی شود مگر اینکه شخص، تصور، فکر، باور یا نظر و احساس نامساعد و نامناسبی به آن داشته باشد و با دید منفی تفسیر و توجیه اش کند.

به این ترتیب در فرآیند امتحان، اگر شخص امتحان دهنده تصور کند (دقت کنید که فقط اگر تصور کند نه اینکه واقعا اتفاق بیافتد) که قادر است به خوبی از عهده امتحان برآید و امتحان چیزی جز خوانده های او و مطالب کتاب نیست هرگز دچار اضطراب، پریشانی، حواس پرتی و گیجی نمی شود. در مقابل، اگر شخصی نسبت به امتحان و نتیجه احتمالی آن نظر منفی داشته باشد که به دست نیاوردن نتیجه دلخواه شایستگی وجودی، لیاقت، توانایی شخصی و آینده زندگی او را به مخاطره می اندازد، دچار اضطراب می شود.

دیدگاه و تفسیر ما از وقایع، نقش حیاتی و پر اهمیتی در عملکرد و نتیجه عملمان ایفا می کنند. بنابراین چنانچه فرد به موقعیت استرس زا و فشار روانی با دیده تهدید و خطر و ضربه زننده به لیاقت و شایستگی اش نگاه نکند، بلکه آن را فقط به عنوان یکی از صدها مانعی ببیند که تا کنون بسیاری از روی آن پریده اند و در آینده نیز بسیاری دیگر خواهند پرید، حتی اگر یکی دو بار هم ناکام شده باشند، خواهد توانست آن را به عنوان یک عامل پیش برنده در دست گیرد و در آن صورت قدرت غلبه اش بر آن موقعیت افزایش پیدا می کند.
 

2. اضطراب: 

اضطراب به معنی چگونگی و نحوه ارتباط یا برخورد شخص با فشار روانی و چگونگی پذیرش و تفسیر آن است. فشار روانی در واقع ایستگاه بین راهی اضطراب است. اضطراب در واقع عبارت است از ترس جانکاه حاصل از ناراحتی مورد انتظار (یا نتیجه و پیامد منفی مورد انتظار). اضطراب امتحان و مشکلات اجرا و عملکرد، به هیچ وجه به استعداد، لیاقت، توانایی، مهارت، قدرت خلاقه و هوش افراد بستگی ندارد، این را خود شما نیز حتما در تجربه چندین ساله تحصیلتان درک کرده اید.

زمانی که شما به انجام کاری مانند شرکت در کنکور می پردازید، در حقیقت خود را در معرض ارزیابی بیرونی قرار می دهید و میزان نگرانی و اضطراب خود را افزایش می دهید. هر قدر در مورد مسئله ای (مانند عنوان، شهرت، پول و ثروت، رفاه، تامین آینده شغلی یا قدرت) که در زندگی به آن احساس نیاز می کنید، سختگیرتر باشید، در معرض فشار روانی و اضطراب بیشتری قرار می گیرید. اگر موفقیت خود در زندگی و تحصیل را فقط به قبول شدن در یک آزمون یا امتحان محدود کنید، خود را به طور روزافزونی در معرض فشار روانی و اضطراب قرار داده اید.
 

نقش ترس در شکست

در طول تاریخ ترس به عنوان عامل اصلی شکست و ناکامی ذکر شده است. چراکه اگر شخص، تمام وجودش را با ترس از شکست پیوند زند، جرئت و جسارت انجام موفقیت امیز هیچ کاری را در زندگی نخواهد یافت. ترس عامل سرکوبگر بزرگی است. ترس مانع می شود که افراد به کاری بپردازند که می توانند از عهده اش برآیند. ترس، آرزو و بلند پروازی را می کشد و شجاعت را از بین می برد و در نتیجه قوه ابتکار را فلج می کند.

" ترس چیزی جز احساس ناتوانی در کلنجار رفتن با بحران غیر منتظره نیست. چنانچه ما به طور کامل احساس میکردیم که می توانیم از عهده هر مشکلی برآییم ترس هم از بین می رفت"

در واقع، ما به آنچه می ترساندمان قدرت و توان می بخشیم، ما به چیزهایی که نگرانمان می کند، قدرت می دهیم. ما با پیش بینی کردن مصیبت برای خود به آن حیات می بخشیم. ماییم که به شیوه های گوناگون به اعتقاداتمان قدرت می دهیم. اعتقاد به اینکه کمتر و ضعیف تر از دیگرانیم و لیاقت چندانی نداریم، به ترس هایمان قدرت می بخشد.

در امتحان دادن نیز هرچه ترس ما از نتیجه بد امتحان، عدم موفقیت یا شکست در امتحان بیشتر باشد، اغتشاش ذهنی، ناهماهنگی بین عضلات و مغز و گرفتگی و نافرمانی اعضای بدن بیشتر خواهد بود. اما باید توجه داشت که گرچه هرکس ترس های مخصوص به خود را می آفریند، اما اگر بخواهد می تواند با کنترل اندیشه و فکرش، خود را به طور کامل از شر ترس هایش برهاند.
 

ترس های ما از توقعاتمان نسبت به خود ناشی می شود

توقع قوی تر از نیروی اراده است! این جمله که: « آدمی همان چیزی است که توقع دارد، باشد» خیلی درست تر از این عبارت است که: «آدمی آنچنان است که می اندیشد». اگر بخواهیم مهم ترین شرط یک زندگی موفقیت آمیز را در دو کلمه خلاصه کنیم، آن دو کلمه عبارت خواهد بود از توقع امیدوارانه. باید با توقع امیدوارانه با زندگی رو به رو شویم و توقع داشته باشیم چیزهای خوب پیش می آید.

از این رو در روانشناسی اعتقاد بر این است که علت اصلی در جا زدن بسیاری در زندگی این نیست که استعداد، مهارت و توانایی لازم را برای پیشرفت ندارند، بلکه آنان خو را دست کم می گیرند و از  خود توقع متناسب با توانمندی هایشان ندارند و خود را شایسته و لایق رسیدن به درجات بالاتر نمی دانند. این در حالی است که قانون طبیعت می گویید تنها افرادی می توانند از فرصت استفاده کنند که خود را شایسته احراز آن بدانند.

حتی نیروی اراده ما، هرقدر هم قوی باشد تابع توقعات و انتظاراتمان است. برای مئال اگر شما در امتحان کنکور به توانمندی یا کارایی خود شک و تردید داشته باشید حتی به طور ناخودآگاه به شکست فکر کنید، هر اندازه هم به مقابله با آن بکوشید، آنچه توقع دارید به سوی تان خواهد آمد. در آخر این حقیقت را باید بدانیم که: «کوشش در راه کامیابی و موفقیت ولی در عین حال به فکر شکست بودن، عملی ضد و نقیض است.»

منبع: گروه آموزشی کیهان، برگرفته از کتاب «روانشناسی موفقیت در کنکور»، نوشته دکتر علی صاحبی.