شبهات مستشرقین پیرامون مکی و مدنی بودن سوره ها
پرسش :
«مستشرقین» درباره «مکّی» و «مدنی» بودن سوره ها و آیات «قرآن کریم» چه شبهاتی مطرح کرده اند و چه پاسخ هائی به آنها داده شده است؟
پاسخ :
شبهاتى که در زمینه مکّی و مدنی بودنِ سوره ها وارد شده بیشتر از جانب مستشرقین بوده است که «قرآن» را تابع و متأثر از محیط و جوّ حاکم بر منطقه دانسته اند و به آن چندان جنبه ثابت الهى نداده اند؛ ولى باید بین «تأثّر از محیط» و «همگامى با جوّ حاکم براى تأثیرگذارى در مردم» فرق قائل شد. کسى که مى خواهد بر محیط خود تأثیر بگذارد باید نخست حرکت خود را با آن محیط هماهنگ سازد و واقعیات محیط را مورد توجه قرار دهد، و هماهنگ با آن گام بردارد تا بتواند با زبان مردم سخن گوید و با روش و شیوه متعارف موجود، ایده خود را پیاده کند. پس باید وضع محیط خود را در نظر بگیرد و آن را کاملا بشناسد تا عوامل مؤثر را به شایستگى به کار اندازد.
بنابراین فرق است میان آنکه محیط بر وى تأثیر بگذارد و او را دنبال خود بکشد، با آنکه او خود را با محیط هماهنگ سازد تا عوامل مؤثر در آن را شناخته و بتواند بر آن تأثیر بگذارد. مثلا اگر فرهنگ حاکم بر جامعه اى ادبیات محکم و استوار و علاقه و گرایش مردم به شعر و جملات موزون است، اگر شخص با توجه به چنین گرایشى دعوت خود را اعلام کند و در ضمن با جملات محکم و کوتاه و موزون پیام هاى خود را بیان کند رعایت جامعه شناسى محیط را کرده و همگام با جوّ حاکم، رسالت خود را بیان داشته است. پس آنچه عیب و نقص است، فرضِ نخست (تأثیرپذیرى از محیط) است؛ ولى فرض دوم (تأثیرگذارى بر محیط و همگام با فرهنگ جامعه) کمال و ورزیدگى است که از بهترین راه توانسته است مرام و آیین خود را پیاده کند. پس از این مقدمه کوتاه به طرح شبهات وارده مى پردازیم:
1. شیوه سوره هاى مکّی، شدّت و عُنف و پرخاش کردن است. در صورتى که شیوه سوره هاى مدنی مسالمت آمیز است، و این تفاوت بدان جهت بوده است که برخورد مردم مکّه، تند و مقاوم و برخورد مردم مدینه، مسالمت آمیز و پذیرش وار بوده است. لذا «قرآن» در مقابل این دو حالتِ متضادّ، حالت مشابه به خود گرفته و همان شیوه اى را به کار برده است که مردم در برابر آن پیش گرفته اند.
در جواب باید گفت: اولا، تنها سوره هاى مکّی ویژگى «وعید» و «تهدید» را ندارد؛ بلکه در بسیارى از سوره هاى مدنی نیز متناسبِ مخاطبینِ خود، روش شدّت و عُنف و تهدید به کار رفته است. اگر مخاطبین در مدینه، همانند مخاطبین در مکّه، افراد مقاوم و سرسخت و حقّ ناپذیر بودند، لحن «قرآن» با آنان تند و با شدّت بوده است؛ زیرا باید با هر کس با همان سلاح که به کار مى بَرَد مقابله کرد و این از قدرتمندى «قرآن» حکایت مى کند، نه از ضعف آن. در سوره «بقره» مى خوانیم: «اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ»(1)؛ (کسانى که ربا مى خورند، [در قیامت] مانند کسى که بر اثر تماس شیطان، دیوانه شده [و تعادل خود را از دست داده] بر مى خیزند). «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ * فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِکُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ»(2)؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید! از [مخالفت فرمانِ] خدا بپرهیزید، و آنچه را از [سودِ] ربا باقى مانده، رها کنید؛ اگر ایمان دارید * اگر چنین نمى کنید، بدانید خدا و رسولش، به شما اعلان جنگ مى کنند. و اگر توبه کنید، سرمایه هایتان [بدون سود]، از آنِ شماست [و به این صورت]؛ نه ستم مى کنید، و نه بر شما ستم مى شود). «فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا وَ لَن تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ»(3)؛ (پس اگر چنین نکنید ـ که هرگز نخواهید کرد ـ از آتشى بترسید که مردمِ [گنهکار] و سنگها [بتها] هیزم آن هستند؛ و براى کافران، آماده شده است!).
هم چنین شدّت لحنِ آیاتى که در برخورد با منافقین و سرسختانِ اهل کتاب در مدینه نازل شده، کمتر از شدّت لحنِ آیاتى که در مکّه در برخورد با مشرکین نازل شده، نیست و أحیانا بسیار شدیدتر است. شاید عنیف ترین سوره هاى قرآنى، سوره «برائت» باشد که از آخرین سوره هاى نازل شده در مدینه است و مخاطبینِ آن عمومِ اهل شرک و لجاج و عنادند. در مقابل، در بسیارى از سوره هاى مکّی، ملایمت و نرمش مى بینیم که در موقعیت هایى نازل شده که به شدّت نیاز نبوده است. در سوره «زمر» مى خوانیم: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»(4)؛ (بگو: اى بندگانِ من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است). در سوره «حجر» می خوانیم: «وَ لَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعاً مِّنَ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ * لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ وَ لَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ»(5)؛ (ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم! * [بنابراین] هرگز چشم خود را به نعمت هاى [مادّى]، که به گروه هایى از آنها [کفّار] دادیم؛ میافکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش؛ و پر و بال [عطوفتِ] خود را براى مؤمنین فرود آر).
در سوره «شورى» می خوانیم: «فَمَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ مَا عِندَ اللهِ خَیْرٌ وَ أَبْقَىٰ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ * وَ الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»(6)؛ (آنچه به شما عطا شده متاع [زودگذرِ] زندگى دنیاست، و آنچه نزد خداست براى کسانى که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل مى کنند بهتر و پایدارتر است * همان کسانى که از گناهانِ بزرگ و اعمالِ زشت اجتناب مى ورزند، و هنگامى که خشمگین شوند عفو مى کنند * و کسانى که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا مى دارند و امورشان با مشورت در میان آنها انجام مى گیرد و از آنچه به آنها روزى داده ایم انفاق مى کنند).
2. کوتاهىِ آیه ها و سوره هاى مکّی و بلندى آیه ها و سوره هاى مدنی، دلیل بر تفاوت دو جامعه مکّه و مدینه است. مردم مکّه غالبا بى سواد، فاقد فرهنگ، خشن و دور از تمدّن بودند. لذا متناسب با آن محیط، کم گفتن، کوتاه گفتن، موجز و مختصر و مفید آوردنِ آیاتِ ضرورت داشت؛ ولى مردم مدینه تا حدودى داراى فرهنگ و با سواد و آشنا به تمدّن بودند و متناسب با آن محیط، به تفصیل سخن گفته شده است.
در جواب باید گفت: اولا؛ متناسب با محیط سخن گفتن، شیوه سخن دانانِ ورزیده و شرطِ بلاغت است. هر سخن جایى و هر نکته مقامى دارد. ثانیا؛ چه بسیار در مکّه، سوره هاى بلند نازل شده است، مانند سوره هاى «انعام»(165 آیه)، «اعراف»(206 آیه)، «اسراء»(111 آیه)، «کهف»(110 آیه)، «طه»(135 آیه)، «مریم»(98 آیه)، «انبیاء»(112 آیه) و «مؤمنون»(118 آیه) و نیز در مدینه سوره هاى کوچک و کوتاه نازل شده است، مانند سوره «نصر»، «زلزله» و «بیّنه».
3. در سوره هاى مکّی از تشریع خبرى نیست و هر چه هست در سوره هاى مدنی است. وجود برخى احکام در سوره هاى مکّی این نظر را رد مى کند. آیه هاى 141 الی 146 سوره «انعام» در بیان حکم شرعى ثمرات و انعام و حلال و حرام آنهاست. آیه هاى 151 و 152 اعمال و اموال محرّمه و محلّله را مطرح کرده است. در سوره «اعراف» آیه هاى 31 الی 33 درباره حلال، حرام، زینت ها، فواحش و غیره مسائلى ذکر شده است. در سوره «اِسراء» بسیارى از مبادى اخلاق و احکام اولیّه اسلام مشروحا آمده است. بنابراین در سوره هاى مکّی، احکام بسیارى بیان شده است و ادعاى مذکور بى اساس است.
4. در سورههاى مکّی، برهان و استدلال به چشم نمى خورد؛ ولى در سوره هاى مدنی استدلال به کار رفته است. این ادعا نیز مردود است؛ زیرا در سوره «مؤمنون» براى نفى ولد و نفى شریک براى خدا چنین استدلالى آمده است: «مَا اتَّخَذَ اللهُ مِن وَلَدٍ وَ مَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَٰهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَ لَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یَصِفُونَ»(7)؛ (خدا هرگز فرزندى اختیار نکرده؛ و خداى دیگرى با او نیست؛ که اگر چنین مى شد، هر یک از خدایان، مخلوقات خود را تحت تدبیر خود مى برد و بعضى از آنان بر بعضى دیگر برترى مى جست [و جهان هستى به تباهى کشیده مى شد]؛ منزّه است خدا از آنچه آنان توصیف مى کنند!). در سوره «انبیاء» مى فرماید: «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ * لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ * أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ هَٰذَا ذِکْرُ مَن مَّعِیَ وَ ذِکْرُ مَن قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُّعْرِضُونَ»(8)؛ ([در حالى که] اگر در آسمان و زمین، جز خداوند یگانه، خدایان دیگرى بود، نظام جهان به هم مى خورد، منزّه است خداوند پروردگار عرش [و جهان هستى]، از آنچه وصف مى کنند! * از آنچه انجام مى دهد بازخواست نمى شود، در حالى که آنان بازخواست مى شوند! * آیا آنها معبودانى جز او برگزیدند؟! بگو: دلیلتان را بیاورید. این سخنِ کسانى است که با من همراهى دارند، و سخن کسانى [پیامبرانى] است که پیش از من بودند؛ امّا بیشتر آنها حق را نمى دانند، و به همین دلیل [از آن] روى گردانند).
در سوره «عنکبوت» درباره اثبات نبوّت آمده: «وَ مَا کُنتَ تَتْلُوا مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَ لَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ * بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ مَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ * وَ قَالُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَاتٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآیَاتُ عِندَ اللهِ وَ إِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ * أَ وَ لَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَرَحْمَةً وَ ذِکْرَىٰ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»(9)؛ (تو هرگز پیش از این هیچ کتابى نمى خواندى، و با دست خود چیزى نمى نوشتى، مبادا کسانى که در صدد [تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند * ولى این، آیات روشنى است که در سینه کسانى که دانش به آنها داده شده جاى دارد؛ و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمى کنند * گفتند: چرا معجزاتى از سوى پروردگارش بر او نازل نشده؟! بگو: معجزات فقط نزد خداست [و به فرمان او نازل مى شود)؛ من تنها بیم دهنده اى آشکارم * آیا براى آنان کافى نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت مى شود؟! در این، رحمت و هشدارى است براى کسانى که ایمان مى آورند). در سوره «ق» درباره قیامت چنین آمده است: «وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَکاً فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِیدِ * وَ النَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَّهَا طَلْعٌ نَّضِیدٌ * رِّزْقاً لِّلْعِبَادِ وَ أَحْیَیْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّیْتاً کَذَٰلِکَ الْخُرُوجُ»(10)؛ (و از آسمان، آبى پربرکت نازل کردیم، و بوسیله آن باغها و دانه هایى را که درو مى کنند رویاندیم * و نخل هاى بلندقامت که میوه هاى متراکم دارند * همه اینها براى روزى بخشیدن به بندگان است، و بوسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم؛ [آرى] زنده شدنِ مردگان نیز همین گونه است) و «أَفَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ»(11)؛ (آیا ما از آفرینشِ نخستین عاجز ماندیم[که قادر بر آفرینش دوباره آنها نباشیم]؟!؛ ولى آنها [با این دلایل روشن] در آفرینش جدید تردید دارند). در سوره «مؤمنون»، مى فرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ»(12)؛ (آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم، و به سوى ما بازگردانده نمى شوید؟!). در سوره «جاثیه» مى فرماید: «أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَّحْیَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ * وَ خَلَقَ اللهُ السَّمَاوَاتِ وَا لْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزَىٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ»(13)؛ (آیا کسانى که مرتکب بدیها [و گناهان] شدند چنین پنداشتند که ما آنها را همچون کسانى قرار مى دهیم که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند که حیات و مرگشان [با آنها] یکسان باشد؟! چه بد داورى مى کنند! * و خداوند آسمانها و زمین را بحق آفریده است تا هرکس در برابر اعمالى که انجام داده است جزا داده شود، و به آنها ستمى نخواهد شد).
از این قبیل آیات که مشتمل بر انواع مباحث برهانى و خطابى است در سورهاى مکّی فراوان است. با توجه به اشکالات فوق و جواب هاى نقضى و حلّى که بیان شد، نمى توان آیات «قرآن» را متأثر از محیط دانست؛ ولى با توجه به هموار ساختنِ مسیر دعوت و ایجاد زمینه گسترش اسلام، بین سوره هاى مکّی و مدنی تفاوت هایى وجود دارد. هر حرکتى در آغاز با مشکلات فراوانى روبروست که باید نخست در رفع آنها کوشید و تلاش شود که راه این حرکت هموار گردد. آن گاه که مسیر آماده شد، مى توان بر گسترش و افزایش جلوه هاى خود رونق بیشترى داد، اهداف و مقاصد خود را به طور علنى آشکار نمود و دعوت خود را با بیان شریعت قرین ساخت. بنابراین اسلوب و شیوه بیان و نحوه دعوت در دو حالت یاد شده با هم تفاوت مى کند، و نباید انتظار داشت آنچه را که در آخر گفته مى شود، در آغاز اعلام گردد.
پینوشتها:
(1). قرآن کریم، سوره بقره، آیه 275.
(2). همان، همان سوره، آیات 278 و 279.
(3). همان، همان سوره، آیه 24.
(4). همان، سوره زمر، آیه 53.
(5). همان، سوره حجر، آیات 87 و 88.
(6). همان، سوره شورى، آیات 36 الی 38.
(7). همان، سوره مؤمنون، آیه 91.
(8). همان، سوره انبیاء، آیات 22 الی 24.
(9). همان، سوره عنکبوت، آیات 48 الی 51.
(10). همان، سوره ق، آیات 9 الی 11.
(11). همان، همان سوره، آیه 15.
(12). همان، سوره مؤمنون، آیه 115.
(13). همان، سوره جاثیه، آیات 21 و 22.
منبع: علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، قم، 1381 ش، ص 72 الی 77.
شبهاتى که در زمینه مکّی و مدنی بودنِ سوره ها وارد شده بیشتر از جانب مستشرقین بوده است که «قرآن» را تابع و متأثر از محیط و جوّ حاکم بر منطقه دانسته اند و به آن چندان جنبه ثابت الهى نداده اند؛ ولى باید بین «تأثّر از محیط» و «همگامى با جوّ حاکم براى تأثیرگذارى در مردم» فرق قائل شد. کسى که مى خواهد بر محیط خود تأثیر بگذارد باید نخست حرکت خود را با آن محیط هماهنگ سازد و واقعیات محیط را مورد توجه قرار دهد، و هماهنگ با آن گام بردارد تا بتواند با زبان مردم سخن گوید و با روش و شیوه متعارف موجود، ایده خود را پیاده کند. پس باید وضع محیط خود را در نظر بگیرد و آن را کاملا بشناسد تا عوامل مؤثر را به شایستگى به کار اندازد.
بنابراین فرق است میان آنکه محیط بر وى تأثیر بگذارد و او را دنبال خود بکشد، با آنکه او خود را با محیط هماهنگ سازد تا عوامل مؤثر در آن را شناخته و بتواند بر آن تأثیر بگذارد. مثلا اگر فرهنگ حاکم بر جامعه اى ادبیات محکم و استوار و علاقه و گرایش مردم به شعر و جملات موزون است، اگر شخص با توجه به چنین گرایشى دعوت خود را اعلام کند و در ضمن با جملات محکم و کوتاه و موزون پیام هاى خود را بیان کند رعایت جامعه شناسى محیط را کرده و همگام با جوّ حاکم، رسالت خود را بیان داشته است. پس آنچه عیب و نقص است، فرضِ نخست (تأثیرپذیرى از محیط) است؛ ولى فرض دوم (تأثیرگذارى بر محیط و همگام با فرهنگ جامعه) کمال و ورزیدگى است که از بهترین راه توانسته است مرام و آیین خود را پیاده کند. پس از این مقدمه کوتاه به طرح شبهات وارده مى پردازیم:
1. شیوه سوره هاى مکّی، شدّت و عُنف و پرخاش کردن است. در صورتى که شیوه سوره هاى مدنی مسالمت آمیز است، و این تفاوت بدان جهت بوده است که برخورد مردم مکّه، تند و مقاوم و برخورد مردم مدینه، مسالمت آمیز و پذیرش وار بوده است. لذا «قرآن» در مقابل این دو حالتِ متضادّ، حالت مشابه به خود گرفته و همان شیوه اى را به کار برده است که مردم در برابر آن پیش گرفته اند.
در جواب باید گفت: اولا، تنها سوره هاى مکّی ویژگى «وعید» و «تهدید» را ندارد؛ بلکه در بسیارى از سوره هاى مدنی نیز متناسبِ مخاطبینِ خود، روش شدّت و عُنف و تهدید به کار رفته است. اگر مخاطبین در مدینه، همانند مخاطبین در مکّه، افراد مقاوم و سرسخت و حقّ ناپذیر بودند، لحن «قرآن» با آنان تند و با شدّت بوده است؛ زیرا باید با هر کس با همان سلاح که به کار مى بَرَد مقابله کرد و این از قدرتمندى «قرآن» حکایت مى کند، نه از ضعف آن. در سوره «بقره» مى خوانیم: «اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ»(1)؛ (کسانى که ربا مى خورند، [در قیامت] مانند کسى که بر اثر تماس شیطان، دیوانه شده [و تعادل خود را از دست داده] بر مى خیزند). «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ * فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِن تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِکُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ»(2)؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید! از [مخالفت فرمانِ] خدا بپرهیزید، و آنچه را از [سودِ] ربا باقى مانده، رها کنید؛ اگر ایمان دارید * اگر چنین نمى کنید، بدانید خدا و رسولش، به شما اعلان جنگ مى کنند. و اگر توبه کنید، سرمایه هایتان [بدون سود]، از آنِ شماست [و به این صورت]؛ نه ستم مى کنید، و نه بر شما ستم مى شود). «فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا وَ لَن تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ»(3)؛ (پس اگر چنین نکنید ـ که هرگز نخواهید کرد ـ از آتشى بترسید که مردمِ [گنهکار] و سنگها [بتها] هیزم آن هستند؛ و براى کافران، آماده شده است!).
هم چنین شدّت لحنِ آیاتى که در برخورد با منافقین و سرسختانِ اهل کتاب در مدینه نازل شده، کمتر از شدّت لحنِ آیاتى که در مکّه در برخورد با مشرکین نازل شده، نیست و أحیانا بسیار شدیدتر است. شاید عنیف ترین سوره هاى قرآنى، سوره «برائت» باشد که از آخرین سوره هاى نازل شده در مدینه است و مخاطبینِ آن عمومِ اهل شرک و لجاج و عنادند. در مقابل، در بسیارى از سوره هاى مکّی، ملایمت و نرمش مى بینیم که در موقعیت هایى نازل شده که به شدّت نیاز نبوده است. در سوره «زمر» مى خوانیم: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»(4)؛ (بگو: اى بندگانِ من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است). در سوره «حجر» می خوانیم: «وَ لَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعاً مِّنَ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ * لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ وَ لَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ»(5)؛ (ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم! * [بنابراین] هرگز چشم خود را به نعمت هاى [مادّى]، که به گروه هایى از آنها [کفّار] دادیم؛ میافکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش؛ و پر و بال [عطوفتِ] خود را براى مؤمنین فرود آر).
در سوره «شورى» می خوانیم: «فَمَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ مَا عِندَ اللهِ خَیْرٌ وَ أَبْقَىٰ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ * وَ الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»(6)؛ (آنچه به شما عطا شده متاع [زودگذرِ] زندگى دنیاست، و آنچه نزد خداست براى کسانى که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل مى کنند بهتر و پایدارتر است * همان کسانى که از گناهانِ بزرگ و اعمالِ زشت اجتناب مى ورزند، و هنگامى که خشمگین شوند عفو مى کنند * و کسانى که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا مى دارند و امورشان با مشورت در میان آنها انجام مى گیرد و از آنچه به آنها روزى داده ایم انفاق مى کنند).
2. کوتاهىِ آیه ها و سوره هاى مکّی و بلندى آیه ها و سوره هاى مدنی، دلیل بر تفاوت دو جامعه مکّه و مدینه است. مردم مکّه غالبا بى سواد، فاقد فرهنگ، خشن و دور از تمدّن بودند. لذا متناسب با آن محیط، کم گفتن، کوتاه گفتن، موجز و مختصر و مفید آوردنِ آیاتِ ضرورت داشت؛ ولى مردم مدینه تا حدودى داراى فرهنگ و با سواد و آشنا به تمدّن بودند و متناسب با آن محیط، به تفصیل سخن گفته شده است.
در جواب باید گفت: اولا؛ متناسب با محیط سخن گفتن، شیوه سخن دانانِ ورزیده و شرطِ بلاغت است. هر سخن جایى و هر نکته مقامى دارد. ثانیا؛ چه بسیار در مکّه، سوره هاى بلند نازل شده است، مانند سوره هاى «انعام»(165 آیه)، «اعراف»(206 آیه)، «اسراء»(111 آیه)، «کهف»(110 آیه)، «طه»(135 آیه)، «مریم»(98 آیه)، «انبیاء»(112 آیه) و «مؤمنون»(118 آیه) و نیز در مدینه سوره هاى کوچک و کوتاه نازل شده است، مانند سوره «نصر»، «زلزله» و «بیّنه».
3. در سوره هاى مکّی از تشریع خبرى نیست و هر چه هست در سوره هاى مدنی است. وجود برخى احکام در سوره هاى مکّی این نظر را رد مى کند. آیه هاى 141 الی 146 سوره «انعام» در بیان حکم شرعى ثمرات و انعام و حلال و حرام آنهاست. آیه هاى 151 و 152 اعمال و اموال محرّمه و محلّله را مطرح کرده است. در سوره «اعراف» آیه هاى 31 الی 33 درباره حلال، حرام، زینت ها، فواحش و غیره مسائلى ذکر شده است. در سوره «اِسراء» بسیارى از مبادى اخلاق و احکام اولیّه اسلام مشروحا آمده است. بنابراین در سوره هاى مکّی، احکام بسیارى بیان شده است و ادعاى مذکور بى اساس است.
4. در سورههاى مکّی، برهان و استدلال به چشم نمى خورد؛ ولى در سوره هاى مدنی استدلال به کار رفته است. این ادعا نیز مردود است؛ زیرا در سوره «مؤمنون» براى نفى ولد و نفى شریک براى خدا چنین استدلالى آمده است: «مَا اتَّخَذَ اللهُ مِن وَلَدٍ وَ مَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَٰهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَ لَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یَصِفُونَ»(7)؛ (خدا هرگز فرزندى اختیار نکرده؛ و خداى دیگرى با او نیست؛ که اگر چنین مى شد، هر یک از خدایان، مخلوقات خود را تحت تدبیر خود مى برد و بعضى از آنان بر بعضى دیگر برترى مى جست [و جهان هستى به تباهى کشیده مى شد]؛ منزّه است خدا از آنچه آنان توصیف مى کنند!). در سوره «انبیاء» مى فرماید: «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ * لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ * أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ هَٰذَا ذِکْرُ مَن مَّعِیَ وَ ذِکْرُ مَن قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُّعْرِضُونَ»(8)؛ ([در حالى که] اگر در آسمان و زمین، جز خداوند یگانه، خدایان دیگرى بود، نظام جهان به هم مى خورد، منزّه است خداوند پروردگار عرش [و جهان هستى]، از آنچه وصف مى کنند! * از آنچه انجام مى دهد بازخواست نمى شود، در حالى که آنان بازخواست مى شوند! * آیا آنها معبودانى جز او برگزیدند؟! بگو: دلیلتان را بیاورید. این سخنِ کسانى است که با من همراهى دارند، و سخن کسانى [پیامبرانى] است که پیش از من بودند؛ امّا بیشتر آنها حق را نمى دانند، و به همین دلیل [از آن] روى گردانند).
در سوره «عنکبوت» درباره اثبات نبوّت آمده: «وَ مَا کُنتَ تَتْلُوا مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَ لَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ * بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ مَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ * وَ قَالُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَاتٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآیَاتُ عِندَ اللهِ وَ إِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ * أَ وَ لَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَرَحْمَةً وَ ذِکْرَىٰ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»(9)؛ (تو هرگز پیش از این هیچ کتابى نمى خواندى، و با دست خود چیزى نمى نوشتى، مبادا کسانى که در صدد [تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند * ولى این، آیات روشنى است که در سینه کسانى که دانش به آنها داده شده جاى دارد؛ و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمى کنند * گفتند: چرا معجزاتى از سوى پروردگارش بر او نازل نشده؟! بگو: معجزات فقط نزد خداست [و به فرمان او نازل مى شود)؛ من تنها بیم دهنده اى آشکارم * آیا براى آنان کافى نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت مى شود؟! در این، رحمت و هشدارى است براى کسانى که ایمان مى آورند). در سوره «ق» درباره قیامت چنین آمده است: «وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَکاً فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِیدِ * وَ النَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَّهَا طَلْعٌ نَّضِیدٌ * رِّزْقاً لِّلْعِبَادِ وَ أَحْیَیْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّیْتاً کَذَٰلِکَ الْخُرُوجُ»(10)؛ (و از آسمان، آبى پربرکت نازل کردیم، و بوسیله آن باغها و دانه هایى را که درو مى کنند رویاندیم * و نخل هاى بلندقامت که میوه هاى متراکم دارند * همه اینها براى روزى بخشیدن به بندگان است، و بوسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم؛ [آرى] زنده شدنِ مردگان نیز همین گونه است) و «أَفَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ»(11)؛ (آیا ما از آفرینشِ نخستین عاجز ماندیم[که قادر بر آفرینش دوباره آنها نباشیم]؟!؛ ولى آنها [با این دلایل روشن] در آفرینش جدید تردید دارند). در سوره «مؤمنون»، مى فرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ»(12)؛ (آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم، و به سوى ما بازگردانده نمى شوید؟!). در سوره «جاثیه» مى فرماید: «أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَّحْیَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ * وَ خَلَقَ اللهُ السَّمَاوَاتِ وَا لْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزَىٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ»(13)؛ (آیا کسانى که مرتکب بدیها [و گناهان] شدند چنین پنداشتند که ما آنها را همچون کسانى قرار مى دهیم که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند که حیات و مرگشان [با آنها] یکسان باشد؟! چه بد داورى مى کنند! * و خداوند آسمانها و زمین را بحق آفریده است تا هرکس در برابر اعمالى که انجام داده است جزا داده شود، و به آنها ستمى نخواهد شد).
از این قبیل آیات که مشتمل بر انواع مباحث برهانى و خطابى است در سورهاى مکّی فراوان است. با توجه به اشکالات فوق و جواب هاى نقضى و حلّى که بیان شد، نمى توان آیات «قرآن» را متأثر از محیط دانست؛ ولى با توجه به هموار ساختنِ مسیر دعوت و ایجاد زمینه گسترش اسلام، بین سوره هاى مکّی و مدنی تفاوت هایى وجود دارد. هر حرکتى در آغاز با مشکلات فراوانى روبروست که باید نخست در رفع آنها کوشید و تلاش شود که راه این حرکت هموار گردد. آن گاه که مسیر آماده شد، مى توان بر گسترش و افزایش جلوه هاى خود رونق بیشترى داد، اهداف و مقاصد خود را به طور علنى آشکار نمود و دعوت خود را با بیان شریعت قرین ساخت. بنابراین اسلوب و شیوه بیان و نحوه دعوت در دو حالت یاد شده با هم تفاوت مى کند، و نباید انتظار داشت آنچه را که در آخر گفته مى شود، در آغاز اعلام گردد.
پینوشتها:
(1). قرآن کریم، سوره بقره، آیه 275.
(2). همان، همان سوره، آیات 278 و 279.
(3). همان، همان سوره، آیه 24.
(4). همان، سوره زمر، آیه 53.
(5). همان، سوره حجر، آیات 87 و 88.
(6). همان، سوره شورى، آیات 36 الی 38.
(7). همان، سوره مؤمنون، آیه 91.
(8). همان، سوره انبیاء، آیات 22 الی 24.
(9). همان، سوره عنکبوت، آیات 48 الی 51.
(10). همان، سوره ق، آیات 9 الی 11.
(11). همان، همان سوره، آیه 15.
(12). همان، سوره مؤمنون، آیه 115.
(13). همان، سوره جاثیه، آیات 21 و 22.
منبع: علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، قم، 1381 ش، ص 72 الی 77.
پرسش و پاسخ مرتبط
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}