پرسش :

به چه دلایلی لازم است «مکّی» و «مدنی» بودنِ سوره های قرآن کاملا مورد توجه و بررسی قرار گیرد؟


پاسخ :
یکى از مسائل مهم علوم قرآنى، مسئله شناخت سوره هاى مکّی و مدنی است. تشخیص آنها به دلایل ذیل ضرورى است:

1. شناخت تاریخ و مخصوصا تسلسل آیات و سُوَر و تدریجى بودن نزول آنها، از طریق شناخت سوره هاى مکّی از مدنی است. انسان پیوسته در این جست و جوست تا هر حادثه تاریخى را بشناسد که در چه زمانى و در کجا اتفاق افتاده، عوامل و اسباب پدیدآورنده آن چه بوده است؟ بدین طریق دانستن سوره ها و آیه هاى مکّی و تشخیص آنها از آیه ها و سوره های مدنی از اهمّیّت به سزایى در فهم تاریخ تشریعات اسلامى برخوردار است.

2. فهم محتواى آیه در استدلال هاى فقهى و استنباط احکام نقش اساسى دارد. چه بسا آیه اى به ظاهر مشتمل بر حکم شرعى است؛ ولى چون در مکّه نازل شده و هنگام نزول، هنوز آن حکم تشریع نشده بود، باید یا راه تأویل را پیش گرفت یا به گونه دیگر تفسیر کرد. مثلا مسئله تکلیف کافران به فروع احکام شرعى مورد بحث فقهاست و بیشترِ فقها، آنان را در حال کفر، مکلّف به فروع نمى دانند. و در این زمینه دلایل و روایات فراوانى در اختیار دارند، ولى گروه مخالف (کسانى که کافران را در حال کفر مکلّف به فروع مى دانند) به آیه هفت سوره «فصّلت»، «اَلَّذِینَ لَا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُون‏َ» تمسّک جسته اند. آنجا که مشرکان را به دلیل انجام ندادنِ فریضه زکات مورد نکوهش قرار داده است. غافل از اینکه سوره فصّلت مکّی و فریضه زکات در مدینه تشریع شده است؛ یعنى هنگام نزول آیه یاد شده، زکات حتى بر مسلمانان هم واجب نبوده است؛ پس چگونه مشرکان را مورد عتاب قرار مى دهد؟ این آیه دو تأویل دارد: اول، مقصود از زکات در اینجا تنها پرداخت صدقات بوده است که مشرکان از آن محرومند؛ زیرا شرط صحّت صدقه، قصد قربت است که کافران از انجام آن عاجزند.

دوم، مقصود، محرومیت از اداى زکات است و آن بدان جهت است که کفر مانع آنان شده است و اگر ایمان داشتند، از این فیض محروم نبودند.(1)

3. در استدلالات کلامى، آیات مورد استناد ـ مخصوصا آیاتى که درباره فضایل اهل بیت(علیهم السلام) نازل شده ـ بیشتر مدنی است؛ چون این مباحث در مدینه مطرح بوده است. برخى آن سوره ها یا آیات را مکّی دانسته اند که در آن صورت نمى تواند مدرک استدلال قرار گیرد. بنابراین شناخت دقیق مکّی و مدنی بودن سوره ها و آیات یکى از ضروریّات علم کلام در مبحث امامت است. مثلا برخى تمام سوره «دهر» را مکّی دانسته اند و گروهى مدنی و بعضى جز آیه «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً»(2)؛ (پس در [تبلیغ و اجراى] حکم پروردگارت شکیبا و با استقامت باش، و از هیچ گنهکار یا کافرى از آنان اطاعت مکن)، همه را مدنى دانسته اند. دیگران هم از ابتداى سوره تا آیه 22 را مدنی و بقیه را مکّی دانسته اند. اختلاف درباره این سوره بسیار است، ولى ما آن را تماما مدنی مى دانیم.

درباره شأن نزول آیه هاى: «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخَافُونَ یَوْماً کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً * وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لَا شُکُوراً * إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیراً * فَوَقَاهُمُ اللهُ شَرَّ ذَٰلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً * وَ جَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً ...»(3)؛ (آنها به نذر خود وفا مى کنند، و از روزى که شرّ و عذابش گسترده است مى ترسند * و غذاى [خود] را با اینکه به آن علاقه [و نیاز] دارند، به مستمند و یتیم و اسیر اطعام مى کنند * [و مى گویند:] ما شما را بخاطر خدا اطعام مى کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهیم * ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزى که عبوس و سخت است * [بخاطر این عقیده و عمل] خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مى دارد و از آنها استقبال مى کند درحالى که شادمان و مسرورند * و در برابر صبرشان، بهشت و لباس هاى حریر [بهشتى] را به آنها پاداش مى دهد). گفته اند که حسنین(علیهما السلام) بیمار شده بودند. پیامبر گرامى(صلی الله علیه و آله) و گروهى از بزرگان عرب به عیادت آنان آمدند و به مولى امیرمؤمنان(علیه السلام) پیشنهاد کردند: چنانچه براى شفاى فرزندانت نذر کنى خداوند شفاى عاجل مرحمت خواهد فرمود. حضرت این پیشنهاد را پذیرفت و سه روز روزه نذر کرد. آن گاه که حسنین(ع) شفا یافتند در صدد اداى نذر برآمد. قرص هاى نانى براى افطار تهیه کرد، روز اول هنگام افطار مسکینى در خانه را زد و تقاضاى کمک کرد. حضرت نان هاى تهیه شده را به او داد. روز دوم نیز یتیمى آمد و نان تهیه شده را دریافت کرد. روز سوم اسیرى آمد و نانها به او داده شد. حضرت در این سه روز خود با اندک نان خشک و کمى آب افطار کرد. «طبرسى» در این زمینه روایات بسیارى از طرق اهل سنت و اهل بیت عصمت(علیهم السلام) گرد آورده و تقریبا آنها را مورد اتفاق اهل تفسیر دانسته است. آن گاه براى اثبات مدنى بودن تمام سوره، روایات ترتیب نزول را ـ که سوره «دهر» جزء سوره هاى مدنی به شمار رفته ـ با سندهاى معتبر آورده است(4)؛ ولى کسانى مانند «عبدالله ‌بن‌ زبیر» که مایل نبودند این فضیلت به اهل بیت(علیهم السلام) اختصاص یابد اصرار داشتند که این سوره را کاملا مکّی معرفى کنند(5)، غافل از آنکه در مکّه اسیرى وجود نداشت. «مجاهد» و «قتاده» از تابعین تصریح کرده اند که سوره «دهر» تماما مدنی است؛ ولى دیگران تفصیل قائل شده اند.(6) «سید قطب»، از نویسندگان معاصر به قرینه سیاق، سوره را مکّی دانسته است.(7)

4. بسیارى از مسائل قرآنى، تنها از طریق مکّی و مدنی بودنِ سوره یا آیه ها، حلّ و فصل می شود. مثلا در مسئله نسخ قرآن به قرآن برخى راه افراط پیموده اند و بیش از دویست و بیست آیه را منسوخ معرفى کرده اند؛ در صورتى که چنین عدد بزرگى نمى تواند صحت داشته باشد و با واقعیّت سازگار نیست و گروهى راه تفریط در پیش گرفته اند اصلا «قرآن» را غیر قابل نسخ مى دانند به ویژه نسخ قرآن به قرآن؛ زیرا شرط تحقق نسخ، تنافى میان دو آیه است که این گونه تنافى با نفى اختلاف در آیه «وَ لَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیراً»(8)؛ (در حالى که اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى یافتند) منافات دارد(9)، و دسته اى حدّ وسط را برگزیده و اصل نسخ را پذیرفته اند و در کمّیت آیاتِ نسخ شده اعتدال را رعایت کرده اند. از جمله آیاتى که اِفراطیون آن را منسوخ مى دانند، آیه «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ...»(10)؛ (و زنانى را که متعه [ازدواج موقّت] مى کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید ...) است که درباره ازدواج موقّت نازل شده است، که ناسخ آن را ـ طبق گفته امام شافعى محمد بن ادریس ـ آیه «وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ * فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْعَادُونَ»(11)؛ (و آنها که دامان خود را حفظ مى کنند * جز در مورد همسران و کنیزان شان که در بهره گیرى از آنان ملامت نمى شوند * و کسانى که جز این را طلب کنند، تجاوزگرند) دانسته اند. نظر مذکور را به دو دلیل نمى توان پذیرفت: اولا؛ زنى که با عقد متعه گرفته مى شود زوجه است؛ گرچه احکام او با زوجه دائمى کمى تفاوت دارد. ثانیا؛ آیه اى را که ناسخ فرض کرده اند در سوره «مؤمنون» است که تماما مکّی است و کسى این آیه را استثناء نکرده است؛ در صورتى که معمولا باید ناسخ پس از منسوخ باشد. مطلب فوق را استاد «زرقانى» نیز یادآور شده است.(12)

پی‌نوشت‌ها:
(1). ر. ک: مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 هـ ش، چاپ سوم، ج 9، ص 6؛ المیزان فى تفسیر القرآن، طباطبایى، سید محمد حسین، انتشارات اسلامى، قم، 1417 هـ ق، چاپ پنجم، ج 17، ص 361.
(2). قرآن کریم، سوره انسان، آیه 24.
(3). همان، همان سوره، آیات 7 الی 12.
(4). ر. ک: مجمع البیان فى تفسیر القرآن، همان، ج 10، ص 613؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، حسکانى، عبید الله بن احمد، تحقیق: محمودى، محمد باقر، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، 1411 هـ ق، چاپ اول، ج 2، ص 410.
(5). الدرّ المنثور فى تفسیر المأثور، سیوطى، جلال الدین، کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى، قم، 1404 هـ ق، ج 6، ص 297.
(6). ر. ک: تاریخ قرآن‏، معرفت، محمد هادى، سمت‏، تهران‏، 1382 هـ ش، چاپ پنجم‏، ص 48.
(7). فى ظلال القرآن، شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، دار الشروق، بیروت، قاهره، 1412 هـ ق، چاپ هفدهم، ج 29، ص 215.
(8). قرآن کریم، سوره نساء، آیه 82.
(9). البیان فى تفسیر القرآن‏، خویى، سید ابوالقاسم‏، موسسه احیاء آثار آیت الله خوئی، قم‏، بی تا، چاپ: اول، ص 206.
(10). قرآن کریم، سوره نساء، آیه 24.
(11). همان، سوره مؤمنون، آیات 5 الی 7.
(12). مناهل العرفان فی علوم القرآن، محمد عبد العظیم الزرقانی، مطبعة عیسى البابی الحلبی و شرکاه، بی تا، الطبعة الثالثة، ج 1، ص 195.

منبع: علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، قم، 1381 هـ ش، ص 67 الی 70.