پرسش :

شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی در نگاه مقام معظم رهبری چه جایگاهی دارد؟


پاسخ :

مغز متفکر سیاست‌گذاری فرهنگ

۱۹ آذر سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی به فرمان امام خمینی در سال ۱۳۶۲ است. رهبر انقلاب اسلامی در پیام انتصاب اعضای این شورا (۱۴۰۰/۸/۲۳)، مأموریت شورای عالی انقلاب فرهنگی را «ساماندهی به وضعیت فرهنگ و دانش در کشور، و سیاست‌گذاری در این دو مقوله، و هدایت دستگاههای متصدی آن به سمت ارزشها و هدفهای انقلاب، و برآوردن نیازهای فکری این دستگاهها و ظاهر شدن در نقش قرارگاه فرهنگی کشور» بیان کردند. در ادامه له جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی در نگاه رهبر معظم انقلاب پرداخته می شود.

«در مسئله فرهنگ و رسانه، به‌گمان بنده، ساختار فرهنگی کشور نیاز به یک بازسازی انقلابی دارد. ما مشکل داریم در ساختار فرهنگی کشور و یک حرکت انقلابی لازم است. البته حرکت انقلابی، یعنی خردمندانه و عاقلانه. معنای انقلابی‌بودن بی‌هوا حرکت‌کردن و بی‌حساب حرکت‌کردن نیست. [حرکت] انقلابی باید باشد، بنیانی باید حرکت بشود، در عین حال برخاسته‌ از اندیشه و حکمت باشد. فرهنگ واقعاً زیربنا است؛ خیلی از این خطاهایی که ما در بخش‌های مختلف انجام می‌دهیم، ناشی از فرهنگ حاکم بر ذهن ماست.» این‌ جملات، بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در اوّلین دیدار با هیئت دولت سیزدهم است.

این نگاه را باید رویکرد اصلی رهبر انقلاب در سال‌های اخیر دانست؛ رویکردی که در پی اصلاح ساختارهای بوروکراتیک و اداری شکل‌گرفته در کشور، متناسب با وضعیت جدیدی است که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی با آن روبروست. جمهوری اسلامی با پشت‌سر گذاشتن چهل سال نخست خود، زیرساخت‌های سخت‌افزاری بقا و حیات خود را ایجاد و بنیان‌های آن را مستحکم کرده است. مبارزه سیاسی، تجزیه‌طلبی، تحمیل جنگ نظامی خانمان‌سوز و در نهایت هم اعمال سخت‌ترین تحریم‌ها و راه‌انداختن جنگ مالی و اقتصادی که در طول تاریخ بشر مانندی برای آن یافت نمی‌شود، همگی گردنه‌هایی هستند که انقلاب اسلامی با اتکای به قدرت و نیروی مردمی خود آن‌ها پشت‌سر گذاشته است.

در ادامه این مسیر، هر چند مفهومی به نام دشمن و فشار و تأثیر آن وجود دارد، امّا این فشار و تأثیر و برنامه‌ریزی در صورتی منجر به ایجاد هزینه و معضل خواهد شد که در درون جمهوری اسلامی تدابیر لازم اندیشیده نشود. اقتصاد و فرهنگ دو موضوع اصلی این بازآرایی محسوب می‌شوند. این‌ها مظاهر قدرت نرم هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند: «اولویتهایی هم در کار کشور هست که من یک اشاره‌ای می‌کنم که این اولویتها را بایستی به اولویت بودنش توجه داشت و دنبال کرد که شاید مهم‌ترینش مسئله اقتصاد است و بعد مسئله فرهنگ و رسانه و علم است که اینها اولویتهای اساسی کشور است.»(1)

این نگاه آسیب‌شناسانه و تجدید حیات‌گرایانه موضوعی است که در حکم اخیر انتصاب اعضای حقیقی و حقوقی شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی هم به چشم می‌خورد. این مسئله از آنجایی اهمیت مضاعف پیدا می‌کند که در نظر داشته باشیم ورود به فضای جدید نیازمند بازآرایی و چینش مجدد صحنه است. «ورود در دومین چهل‌واره انقلاب اسلامی که با آغاز سده جدید هجری شمسی هم‌زمان شده است، نگاهی نو، آسیب‌شناسانه و روزآمدساز به مجموعه‌ای از زیرساختهای تمدنی را ضروری می‌سازد. در رأس این مجموعه، مقوله فرهنگ است. فرهنگ، جهت‌دهند‌ه همه اقدام‌های اساسی و زیر بنایی جوامع بشری و شتاب‌دهنده یا کُندکننده آن است.»(2)

این بازآرایی و تجدید ساختار بعد از چهار دهه هم شامل امور سلبی است، هم شامل امور ایجابی؛ به بیان دیگر، استحکام بنیان‌های سخت‌افزاری انقلاب اسلامی در حوزه حاکمیت سیاسی، نظامی و اجتماعی منافی با این واقعیت نیست که جمهوری اسلامی در حوزه نرم‌افزاری حکمرانی به‌خصوص در حوزه فرهنگ با تهدیدهای جدی مواجه است؛ امّا با همه این‌ها، دیدن این تهدید‌ات به‌مثابه یک واقعیت عینی نباید باعث نادیده‌گرفتن واقعیت مهم دیگری شود. اینکه نسل جدیدی از دل‌بستگان و متعهدان به انقلاب اسلامی پا به عرصه فعالیت گذاشته‌اند که هر چند نه روزهای انقلاب را دیده‌اند و نه روزهای جنگ را اما نسبت به آرمان‌های انقلاب تفاوتی به نسل اوّل انقلاب ندارند. «با توجه به جبهه‌بندی جدی میان هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود با انگیزه آن، شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی باید با برخورد فعال و مبتکرانه با این جبهه‌بندی آشکار فرهنگی، دل‌بستگان فرهنگ دینی و انقلابی را در داخل و خارج کشور دل‌گرم و امیدوار و مطمئن و معارضان را نگران و ناامید کند. با توجه به رویش‌های معتنابه و جوشش‌های فراوان فعالیت‌های فرهنگی در سطوح مردمی خصوصاً جوانان مؤمن و انقلابی، دستگاه‌های فرهنگی نظام و در رأس آن‌ها شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی باید نقش حلقات مکمل و تسهیل‌گر و الهام‌بخش را در فعالیت‌های خودجوش و فراگیر مردمی عرصه فرهنگ برای خود قائل باشند و موانع را از سر راه آن‌ها کنار بزنند.»(3)

این نکته نباید مورد غفلت واقع شود که اگر قرار است بازآرایی و اصلاح ساختاری و آسیب‌شناسانه‌‌ای ناظر به عملکرد این شورا صورت‌پذیر باشد، باید این موضوع به‌صورت مسلم و یک پیش‌فرض قطعی مدنظر قرار گیرد که هرچند در حکومت اسلامی هریک از نهادها به‌خصوص دستگاه عرض و طویل اجرایی کشور وظایفی در حوزه علم و فرهنگ عمومی کشور بر عهده دارند، امّا نبض تپنده و مغز متفکر و سیاست‌گذار اصلی تمام مجموعه حاکمیتی در جمهوری اسلامی اعم از دولتی و غیردولتی، شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی است. «فلسفه‌ وجودی شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی، فهم و تبیین و تثبیت و انفاذ ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی و بازآرایی مداوم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و پایش پیشرفت‌های فرهنگی کشور متناسب با ظرفیت‌ها و شایستگی‌های عظیم ایران اسلامی و انقلابی است ... عرصه‌های کلیدی و اساسی همچون تولید علم، سبک زندگی، آموزش و پژوهش، فرهنگ عمومی، مهندسی فرهنگی و حوزه‌های مهمی هستند که ساماندهی آن در جمهوری اسلامی به شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی سپرده شده است.»(4)

تحلیل جایگاه و عملکرد شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی در چنین سطحی، افق آن را از یک جمع صرفاً نخبگانی به یک جایگاه سیاست‌گذار بالادستی به‌عنوان مغز متفکر جمهوری اسلامی در حوزه فرهنگ و علم ارتقا‌ءداده و همه ارکان‌های حاکمیتی نظام را به‌عنوان بازوهای اجرایی آن در اختیار شورا قرار می‌دهد. دولت‌ها و مسئولان می‌روند و می‌آیند، امّا شورا در حکم یک نهاد بالادستی قادر به تعیین حدود و ثغور فرهنگی و اجتماعی کشور است که می‌تواند با پایش و رصد مدام، نقاط قوت و ضعف واقعیت‌ میدانی فرهنگ و اجتماع را شناسایی و متناسب با آن‌ها برنامه‌ریزی و کنش حاکمیتی طراحی کند. این‌گونه اگر شد، شورا همان قرارگاه اصلی فرهنگی کشور خواهد بود که در یک افق بالاتر نسبت به واقعیت‌های میدانی کارزار فرهنگی اقدام و عمل طراحی می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:
1. بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۴۰۰/۶/۶
2. همان، ۱۴۰۰/۸/۲۳
3. همان، ۱۳۹۳/۷/۲۶
4. همان.

منبع: khamenei.ir