پرسش :

با توجه به این که بخشی از شرایط ظهور در حال حاضر محقق نشده است، چگونه می‌توان همچنان منتظر ظهور امام زمان علیه السلام بود؟


پاسخ :
اولاً انسان خود می‌تواند شرایط را ایجاد کند تا حالت انتظار به طور طبیعی نیز بیش بیاید؛ مثلاً اگر پدری گفت: «من زمانی برای پسرم خانه می‌خرم که داماد شود، این ما هستیم که او را امروز داماد کنیم یا ده‌ها سال بعد». شرایط را می‌توان مهیا کرد.

ثانیاً چنانچه در روایت آمده است، ممکن است شرایط لازم در یک شب ایجاد شود «یصْلِحُ اللهَ لَهُ فی لیلة...»؛(1) خداوند متعال امر ظهور را یک شبه اصلاح می‌فرماید؛ مثلاً کارگری که در مؤسسه‌ای کار می‌کند و سال‌ها از خود ضعف و کم کاری نشان می‌دهد؛ ولی وقتی وارد منزل کارفرما می‌شود و می‌بیند فرزند خردسال کارفرما در حال غرق شدن در حوض است؛ در یک لحظه وارد آب می‌شود و کودک را نجات می‌دهد. این کار او تمام گله‌های بیست ساله‌ی کارفرما را از بین می‌برد. امت نیز می‌تواند با تحولی درونی و تصمیم صحیح، یک شبه مسیر خود را تغییر دهد، چه در جنبه‌ی مثبت و چه در مسیر منفی؛ چه راه حق و چه راه باطل. مثلاً در مورد کارگری که گفته شد، اگر کارگر دیگری بیست سال به کارفرما خوش خدمتی کند؛ اما در یک لحظه وارد منزل کارفرما شود و فرزند او را بکشد؛ این عمل تمام خدمات بیست ‌ساله‌ی او را از بین می‌برد.

در این باره می‌توان به نمونه دیگری اشاره کرد. اگر حضرت موسی علیه‌ السلام می‌خواست تک تک ساحران را پیدا و با آنان گفت‌وگو کند، باید سال‌های زیادی تلاش می‌کرد تا بتواند یکایک آنان را هدایت کند؛ ولی فرعون با قدرت خود، همه آن‌ها را در پایتخت حاضر کرد و ساحران هم پس از دیدن معجزه موسی (علیه‌ السلام) در یک لحظه، یکسره، ایمان آوردند؛ بنابراین، همان‌گونه که خداوند کار موسی را در یک لحظه اصلاح کرد، کار حضرت مهدی علیه‌ السلام را نیز می‌تواند در یک لحظه اصلاح کند.

و یا اینکه ما در زمان خود نمونه ازدواج‌هایی را داریم که در آن گفتن، انتخاب، مراسم مختلف عقد و عروسی، همگی یک شبه تمام می‌شود و در مقابل ازدواج‌هایی وجود دارد که برای انتخاب چند سال، خواستگاری چند ماه، گفت‌وگو چند هفته و برای تعیین مراسم و تهیه سالن تا مراسم عروسی مدت‌های زیادی طول خواهد کشید.

نمونه دیگر این که شخصی به شهر مدینه وارد شد، وقتی شهر را خلوت دید؛ درباره‌ی آن از مردم سؤال کرد. به او گفتند که مردم برای جنگ احد از مدینه خارج شده‌اند. به محض اینکه از ماجرای جنگ آگاه شد، گوسفندانش را رها کرد و خود را به احد رسانید؛ با پیامبر ملاقات کرد و به حقانیت اسلام پی برد. به جبهه رفت و به شهادت رسید در فاصله‌ی زمانی پس از طلوع آفتاب که وارد شهر شد تا قبل از ظهر، مسیر تحقیق، تسلیم و شهادت را طی کرد و حتی دو رکعت نماز هم نخواند. حضرت درباره‌ او فرمود: «دخل الجنة ولم یصل رکعة»؛(2) «داخل بهشت شد، در حالی که حتی یک رکعت نماز هم نخواند.»

افرادی هستند که تمام  عمر خدمت می‌کنند؛ ولی قرآن درباره‌ آنان می‌فرماید: «عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ تَصْلَى نَاراً حَامِیةً»(3)؛ یعنی افرادی که اهل کار بودند و پر تلاش؛ ولی عاقبت به دوزخ وارد می‌شوند؛ زیرا یا در ابتدا کارشان با اخلاص نبوده یا در آغاز با اخلاص شروع کردند؛ اما در نیمه‌ی کار گرفتار عجب و غرور شدند. یا مرحله اول و وسط را سالم طی می‌کنند؛ ولی پس از عمل، اجر کار خود را از بین می‌برند. بنابراین بزرگان اخلاق می‌گویند: «پیدایش اخلاص مشکل نیست، ادامه اخلاص مشکل است.»

بنابراین در قرآن کریم انجام دادن کار نیک مهم نیست؛ بلکه آوردن کار نیک به صحنه قیامت مهم است: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ»(4)؛ یعنی «کسی که کار نیک را تا قیامت با خود بیاورد»؛ و نفرمود: «مَنْ عَمِلَ بِالْحَسَنَةِ»؛ یعنی کسی که عمل نیکی انجام داد؛ زیرا بسیاری از افراد کارهای نیکی انجام می‌دهند؛ ولی عمل نیک آن‌ها به قیامت نمی‌رسد.

نمونه‌ی مناسب آن عبادت‌های ابلیس است. حضرت امیر علیه‌ السلام در نهج ‌البلاغه می‌فرماید: «او سابقه شش هزار سال عبادت داشت». سپس ادامه می‌دهد: «معلوم نیست این سال‌ها، سال‌های دنیوی است یا اخروی»؛ اگر ببینیم که یک روز آخرت معادل پنجاه هزار سال دنیاست، آن وقت مقدار عبادت‌های ابلیس معلوم می‌شود:
«وَ کَانَ قَد عَبَدَ اللهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَایدرَی أَمِن سِنِی الدُّنیا أم مِن سِنِی الآخِرَةِ عَن کِبرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ».(5)

کوتاه سخن آن که هیچ کس نمی‌تواند با محاسبات، خیالات و پیش‌بینی‌های خود قاطعانه سخنی بگوید و به آینده خود مطمئن باشد. ممکن است تخت بی‌دست و پای بلقیس در یک چشم به هم زدن از منطقه‌ای به منطقه‌ای منتقل شود و انسان‌های با دست و پا چنان زمین گیر شوند که سال‌ها از بستر تکان نخورند: «أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیکَ طَرْفُکَ». (6)

خداوند متعال نوزاد بی‌دست و پا را (حضرت موسی علیه‌ السلام)، در دریا حفظ می‌کند و فرعون با دست و پا را غرق می‌فرماید:
پروردگار توانا این قدرت را دارد که پیامبری مانند حضرت نوح را روی آب حفظ کند و پیامبر دیگری مثل یونس را در زیر آب محافظت نماید و از حضرت یوسف (علیه‌ السلام) در چاه، کنار آب، نگه داری کند. او دارای چنان قدرتی است که از درختان کوچک میوه‌های فراوان به وجود می‌آورد و در کنار درختان بزرگی که هیچ میوه‌ای ندارند، بر می‌افرازد.

همه‌ی این نمونه‌ها برای این گفته شد که چه بسا مقدمه ظهور حضرت مهدی (علیه‌ السلام) با داشتن آن همه علایم و شرایط، ممکن است یک شبه فراهم شود.
 
پی‌نوشت‌ها:
1. الغیبة، ص 163
2. تفسیر خواطر محمد متولی  الشعراوی، ص 26، ذیل آیه 105 نساء
3. سوره غاشیه (88)، آیات 3 و 4
4. سوره انعام (6)، آیه 160
5. نهج‌ البلاغه، ص 287
6. سوره نمل (27)، آیه
 
منبع‌: جهت نما (چهل پرسش و پاسخ مهدوی)، محسن قرائتی، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیه‌ السلام)، چاپ دوم، تابستان 1393.