پرسش :

در هر دعايى وقتى مطلبى را از خدا میخواهیم، امتحانات الهى را در پي دارد، با ‏وجود اين آيا دعا را نسبت به اينكه از عهده امتحانات آن بر آيم يا نه بخوانم يا اينكه ‏بايد منتظر موقعيتى ديگر براى خواندن آن بود؟


شرح پرسش :
پاسخ :
‏1ـ براى نيل به كرامت نزد خداى كريم با كرامت‌ترين كالا را بايد هزينه نمود و آن نيايش خاضعانه است، ‏چه اينكه رسول اكرم (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) فرمود: «ليس شيءٌ أكرم عند الله من الدعاء»(1). خضوع دعا ‏همان طمأنينه توحيدى است كه با اضطرار همراه است؛ «أمّن يجيب المضطرّ إذا دعاه و يكشف ‏السّوء»(2)، نه با اضطراب، زيرا موحّد مطمئنّ است، نه مضطرب. هر اندازه اضطرار و ادراك حضورى فقر و ‏ضرورت بيشتر باشد، قرب خداىِ اجابت كننده كامل‌تر خواهد بود؛ «فإنّى قريبٌ اُجيب دعوة الداع إذا ‏دعانِ»(3).‏
حالتِ خاص مناسبِ دعاى مخصوص است، هرچند اصل دعا هماره مطلوب است. دعا كننده هيچگاه آيس ‏برنمى‌گردد، اگر همان خواسته برخاسته از مصلحت بود، اجابت مى‌شود، وگرنه عطاى ديگرى اضافه مى‌شود ‏كه بديل افازهٔ انجام نشده است. چون راز تبديل و رمز تأخير اجابت حكيمانه است؛ «و لعلّ الّذي أبطأ عنّي ‏هو خيرٌ لي لعلمك بعاقبة الاُمور»(4)، لذا ادب نيايش اقتضاى ستايش مطلق دارد.‏
اگر مضمون برخى از دعاهاى مأثور بلند و صعب المنال بود، سهولت آن از خداى سبحان درخواست شود؛ ‏گرچه تمام رخدادهاى دنيا آزمون الهى است، ولى توفيق كاميابى در آن را مى‌توان با نيايش فراهم نمود. ‏انتظار براى اصل دعا روا نيست، هرچند تحصيل زمينهٔ برخى از ادعيه را فراهم كردن، بهتر از شروع به نيايش ‏بدون فراهم كردن شرائط برتر است. از ابتدايى‌ترين شرائط دعاى متقرّبانه پرهيز از خانهٔ رنگين است، چه ‏رسد به رنگين نمودن خانه. به ما چنين توصيه كرده‌اند:‏
همه اندرز من به تو اين است كه تو طفلى و خانه رنگين است
داعى بكوشد در غبارروبى صحنهٔ دل موفق شود اولاً، تا در حرم دل غيرخدا رَخنه نكند، آنگاه سعى كند تا ‏در سپردن خانهٔ دل به دلدار از اصل خانه صرف نظر نمايد ثانياً، چون محبوب راستين نيازى به خانه غير ندارد و ‏خانه نيز به اندازهٔ هستى خود مزاحم حضور دلدار است.‏
برون شـو اى غــــــم از سينه كه لطف يار مى‌آيد
تو هـم اى دل ز من گـم شـو كه آن دلـدار مى‌آيـد(5)‏
به هر تقدير، دعاى خائفان از دوزخ جداى نيايش مشتاقان بهشت است و درخواست اين دو گروهِ ميانه ‏غير از مناجات محبّان و شاكران است كه نجواى: «ما كنت أعبد ربّاً لم أره»(6)، هوش از عرشيان ‏سروش‌آور مى‌ربايد.‏
‏2ـ دعا همانند عبادت‌هاى ديگر اضلاع كثير دارد كه به لحاظ هر ضلع او حكم خاصى مطرح است، زيرا دعا ‏به لحاظ خود داعى اثرى دارد كه حضرت ختمى مرتبت (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) آن را بهترين درخواست معرفى ‏كرد: «أفضَلُ الدعاء دعاء المرء لنفسه»(7) و به لحاظ تأثير آن در دشمن‌زدايى، رسول گرامى ‏‏(صلّى‌الله‌عليه‌وآله) چنين فرمود: «الدعاء سلاحُ المؤمن»(8) و به لحاظ سرعت اجابت آن اگر دربارهٔ برادر ‏مؤمن و در غياب وى باشد، از آن حضرت (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) چنين رسيده است: «دعوتان ليس بينهما و ‏بين الله حجابٌ دعوة المظلوم و دعوة المرء لأخيه بظهر الغيب»(9).‏
‏(1) نهج‌الفصاحه، ج 1، ص 327.‏
‏(2) سورهٔ نمل، آيهٔ 62.‏
‏(3) سورهٔ بقره، آيهٔ 186.‏
‏(4) مفاتيح‌الجنان، دعاى افتتاح.‏
‏(5) ديوان شمس، ش 593.‏
‏(6) توحيد صدوق، ص 308؛ بحارالأنوار، ج 4، ص 44.‏
‏(7) نهج‌الفصاحه، ج 1، ص 321.‏
‏(8) همان، ص 323.‏
‏(9) همان، ص 322.‏

آیةالله جوادى آملى، آذر 1381‏