پرسش :
فقها نباید حاكم باشند؛ زيرا خودشان میگويند «موضوعشناسي» كار فقيه نيست؛ چرا كه فقه، درباره احكام موضوعات بحث ميكند نه درباره خود موضوعات.
شرح پرسش :
پاسخ :
فقيه نميگويد من كاري به موضوعشناسي ندارم؛ او ميگويد فقه از آن جهت كه فقه است، در موضوعشناسي بحث نميكند؛ يعني از مرجع تقليد نبايد توقع داشت كه علاوه بر بيان احكام، موضوعشناسي هم بكند و در اختيار مردم قرار بدهد. امّا همين فقيه وقتي كه در سِمَت قضاء قرار ميگيرد، در آنجا مباشرتاً يا با مشورت كارشناسان، دقيقاً موضوعشناسي ميكند و سپس حكم ميدهد و حكم قضايي او، متوقف بر شناخت موضوع است كه مثلا ً آيا فلان مرد نفقه داده است يا نه؟ آيا فلان زن نشوز كرده است يا نه؟ آيا فلان شخص دزد است و دزدي كرده است يا نه؟ چه كسي قاتل است؟ چه كسي مرتد است؟ چه كسي راشي و چه كسي مرتشي است؟ و…؛ آيا فلان هواپيما به حريم هوائي تجاوز كرد يا نه؟ آيا فلان زيردريايي به حريم آبي تعدّي كرد يا نه؟ آيا در عمل قلب، فلان متخصص با حفظ اصول پزشكي اقدام كرد يا نه؟ در سمت ولايت و حكومت نيز، فقيه جامع الشرايط بيشك نيازمند موضوعشناسي و كارشناسي و مشورت با متخصصان است و اين كار را كه براي اجراي احكام دين در جامعه ضروري است، انجام ميدهد. بنابراين، فقه از آن جهت كه فقه است، كاري به موضوعشناسي ندارد و فقيه نيز در سمت مرجعيت خود كه تنها با فقه سروكار دارد، موضوعشناسي نميكند؛ امّا همين فقيه در سمت قضاء و ولايت، موضوعشناسي ميكند و اين كار، بخشي از وظايف اوست؛ خواه با مباشرت و خواه با مشورت و خواه با تسبيب.
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه، ص 377، 378)
فقيه نميگويد من كاري به موضوعشناسي ندارم؛ او ميگويد فقه از آن جهت كه فقه است، در موضوعشناسي بحث نميكند؛ يعني از مرجع تقليد نبايد توقع داشت كه علاوه بر بيان احكام، موضوعشناسي هم بكند و در اختيار مردم قرار بدهد. امّا همين فقيه وقتي كه در سِمَت قضاء قرار ميگيرد، در آنجا مباشرتاً يا با مشورت كارشناسان، دقيقاً موضوعشناسي ميكند و سپس حكم ميدهد و حكم قضايي او، متوقف بر شناخت موضوع است كه مثلا ً آيا فلان مرد نفقه داده است يا نه؟ آيا فلان زن نشوز كرده است يا نه؟ آيا فلان شخص دزد است و دزدي كرده است يا نه؟ چه كسي قاتل است؟ چه كسي مرتد است؟ چه كسي راشي و چه كسي مرتشي است؟ و…؛ آيا فلان هواپيما به حريم هوائي تجاوز كرد يا نه؟ آيا فلان زيردريايي به حريم آبي تعدّي كرد يا نه؟ آيا در عمل قلب، فلان متخصص با حفظ اصول پزشكي اقدام كرد يا نه؟ در سمت ولايت و حكومت نيز، فقيه جامع الشرايط بيشك نيازمند موضوعشناسي و كارشناسي و مشورت با متخصصان است و اين كار را كه براي اجراي احكام دين در جامعه ضروري است، انجام ميدهد. بنابراين، فقه از آن جهت كه فقه است، كاري به موضوعشناسي ندارد و فقيه نيز در سمت مرجعيت خود كه تنها با فقه سروكار دارد، موضوعشناسي نميكند؛ امّا همين فقيه در سمت قضاء و ولايت، موضوعشناسي ميكند و اين كار، بخشي از وظايف اوست؛ خواه با مباشرت و خواه با مشورت و خواه با تسبيب.
مأخذ: ( آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه، ص 377، 378)
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}