پرسش :
اگر حكومت دينى باشد، در اثر ناتوانى دين و ضعف متصديان حكومت در جوابگويى به مسائل بىشمار و نوظهور علمى، مردم دچار يأس شده و از دين منصرف مىشوند.
شرح پرسش :
پاسخ :
راجع به دين لازم است عنايت شود كه: اولاً دين همان حكم خداست و ثانياً تنها منبع دين اراده الهى است و ثالثاً كاشف از حكم و اراده خداوند عقل است و نقل هرگز برهان عقلى و دليل معتبر نقلى از ارائه پاسخ ناتوان نخواهد بود. اما راجع به متصديان حكومت در صورتى كه معصوم باشند از علم لدنّى و بيكران الهى برخوردارند و اگر فقيه جامع شرايط رهبرى باشند با استعانت از عنايت خداوند توان آن را دارند كه از برهان عقلى و نقلى مورد نياز هر عصرى را استنباط نمايند.
توضيح آن درباره امامت معصوم و رهبرى وى اين است كه حضرت على بن ابيطالب (عليهالسّلام) فرموده است: «سلونى قبل ان تفقدونى»(1)، هر چه خواستيد از من بپرسيد. و همچنين مىگويد: «ينحدر عنى السيل و لا يرقى إلىّ الطير»(2)، من آن كوه بلندم كه فيض الهى بر من مىريزد و وقتى علوم خدايى از اوج عقل و قلب من سرازير مىشود و به شما مىرسد به صورت سيل درمىآيد؛ براى اينكه از بالا تا پايين آن قدر راه و فاصله زياد است كه وقتى فرود مىآيد سيل ايجاد مىكند و كسانى چون «همّام» را با خود مىبرد، نمونه آنكه او حقيقت تقوا را از حضرت على (عليهالسّلام) سؤال كرد و مىبايست از معرفت تفصيلى آن فاصله بگيرد اما وى در دامنه آن علوم سرشار ايستاد و سيل علم علوى او را برد.
البته ديگر معصومان (عليهمالسّلام) هم همينطور مىباشند، آنها در هيچ مسألهاى نمىماندند و نمىمانند و تبيين و تعليم و تعليل معارف دين هم كاملاً ميسور اينها است.
در مرحلهٔ بعد اگر نوبت به جانشينان و نايبان غيرمعصوم آنها برسد، سؤالات در هر كدام از زمينههاى مختلف از فقه، اخلاق و حكمت و كلام باشد، پاسخ دارد. زيرا عالمان دين از يك منظر از سرچشمهٔ قرآن و عترت بهره مىبرند و از منظر ديگر از براهين معتبر عقلى كه منزّه از قياس، استحسان و ... است استفاده مىنمايند. و با استعانت از مجموع آنها پاسخگوى تمام سؤالهاى مورد نياز خواهند بود. چه كسى مطلب دينى را سؤالى كرد كه مراكز فقهى ـ فرهنگى حوزهها نتوانستند آن را جواب بدهند؟!
اما امور آزمايشى نيز بارها گفته شد دين يعنى حجت عقلى و نقلى. وقتى مىگوييم «شريعت»؛ يعنى دليل عقلى و نقلى. همانطورى كه اصول و فقه ما از دو منبع عقل و نقل گرفته مىشود و دينى است، سياست و مديريت هم با استفاده از عقل و نقل، دينى خواهد بود و همهٔ فقه و اصول و اخلاق و سياست و مديريت كه از سرچشمهٔ عقل و نقل ـ هر كدام در حيطهٔ خود ـ اخذ شوند؛ فرد و جامعه را اداره خواهند كرد. و اگر برخى از سؤالها بدون جواب بمانند با تضارب آراء و تعاون تجارب عقلى و رهآورد نقلى اسير حلّ آن خواهد بود مگر آنهايى كه كشورهاى خود را غيردينى و غيراسلامى اداره مىكنند در برابر هر سؤالى جواب نقد و آماده دارند يا «لا أدرى» آنها نيز متراكم است و آنها نيز خيلى چيزها را نمىدانند؟!
(1) نهجالبلاغه، خطبه 189، بند 5.
(4) همان، خطبهٔ 3، بند 1.
مأخذ: (فصلنامه حكومت اسلامى، شمارهٔ 22، ص 8 ـ 10)
راجع به دين لازم است عنايت شود كه: اولاً دين همان حكم خداست و ثانياً تنها منبع دين اراده الهى است و ثالثاً كاشف از حكم و اراده خداوند عقل است و نقل هرگز برهان عقلى و دليل معتبر نقلى از ارائه پاسخ ناتوان نخواهد بود. اما راجع به متصديان حكومت در صورتى كه معصوم باشند از علم لدنّى و بيكران الهى برخوردارند و اگر فقيه جامع شرايط رهبرى باشند با استعانت از عنايت خداوند توان آن را دارند كه از برهان عقلى و نقلى مورد نياز هر عصرى را استنباط نمايند.
توضيح آن درباره امامت معصوم و رهبرى وى اين است كه حضرت على بن ابيطالب (عليهالسّلام) فرموده است: «سلونى قبل ان تفقدونى»(1)، هر چه خواستيد از من بپرسيد. و همچنين مىگويد: «ينحدر عنى السيل و لا يرقى إلىّ الطير»(2)، من آن كوه بلندم كه فيض الهى بر من مىريزد و وقتى علوم خدايى از اوج عقل و قلب من سرازير مىشود و به شما مىرسد به صورت سيل درمىآيد؛ براى اينكه از بالا تا پايين آن قدر راه و فاصله زياد است كه وقتى فرود مىآيد سيل ايجاد مىكند و كسانى چون «همّام» را با خود مىبرد، نمونه آنكه او حقيقت تقوا را از حضرت على (عليهالسّلام) سؤال كرد و مىبايست از معرفت تفصيلى آن فاصله بگيرد اما وى در دامنه آن علوم سرشار ايستاد و سيل علم علوى او را برد.
البته ديگر معصومان (عليهمالسّلام) هم همينطور مىباشند، آنها در هيچ مسألهاى نمىماندند و نمىمانند و تبيين و تعليم و تعليل معارف دين هم كاملاً ميسور اينها است.
در مرحلهٔ بعد اگر نوبت به جانشينان و نايبان غيرمعصوم آنها برسد، سؤالات در هر كدام از زمينههاى مختلف از فقه، اخلاق و حكمت و كلام باشد، پاسخ دارد. زيرا عالمان دين از يك منظر از سرچشمهٔ قرآن و عترت بهره مىبرند و از منظر ديگر از براهين معتبر عقلى كه منزّه از قياس، استحسان و ... است استفاده مىنمايند. و با استعانت از مجموع آنها پاسخگوى تمام سؤالهاى مورد نياز خواهند بود. چه كسى مطلب دينى را سؤالى كرد كه مراكز فقهى ـ فرهنگى حوزهها نتوانستند آن را جواب بدهند؟!
اما امور آزمايشى نيز بارها گفته شد دين يعنى حجت عقلى و نقلى. وقتى مىگوييم «شريعت»؛ يعنى دليل عقلى و نقلى. همانطورى كه اصول و فقه ما از دو منبع عقل و نقل گرفته مىشود و دينى است، سياست و مديريت هم با استفاده از عقل و نقل، دينى خواهد بود و همهٔ فقه و اصول و اخلاق و سياست و مديريت كه از سرچشمهٔ عقل و نقل ـ هر كدام در حيطهٔ خود ـ اخذ شوند؛ فرد و جامعه را اداره خواهند كرد. و اگر برخى از سؤالها بدون جواب بمانند با تضارب آراء و تعاون تجارب عقلى و رهآورد نقلى اسير حلّ آن خواهد بود مگر آنهايى كه كشورهاى خود را غيردينى و غيراسلامى اداره مىكنند در برابر هر سؤالى جواب نقد و آماده دارند يا «لا أدرى» آنها نيز متراكم است و آنها نيز خيلى چيزها را نمىدانند؟!
(1) نهجالبلاغه، خطبه 189، بند 5.
(4) همان، خطبهٔ 3، بند 1.
مأخذ: (فصلنامه حكومت اسلامى، شمارهٔ 22، ص 8 ـ 10)
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}