پرسش :

با توجه به اينكه تدريس بانوان كارى اجرايى است و از طرف ديگر شنيدن صداى زن براى ‏مرد مكروه است، آيا اين كار براى زن موجب نقص نمى‌باشد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
سؤالى كه طرح مى‏شود اين است كه تدريس مردها نيز اولاً: يك كار اجرايى است و اگر زن نمى‏تواند با ‏مردها تماس بگيرد، چگونه مى‏تواند با تدريس در مجامع علمى، قاضى، مجتهد، مرجع تقليد، والى و فرمانده ‏لشكر تربيت كند‎. ‎و ثانياً: اثبات وجوب تعليم و آموزش توسط زن، كار آسانى نيست. و در صورت عدم وجوب، با ‏توجه به اين كه شنيدن صداى زن براى مرد مكروه است، لذا تدريس او نه تنها زمينه كمال و ارزش نيست، ‏بلكه يك منقصت و ضعفى براى او خواهد بود‎.‎
‎ ‎جواب شبهه اين است كه، اولاً: كار تعليمى غير از كار اجرايى روزانه است. چون تدريس در جمع ‏محققان، با كارهاى اجرايىِ روزانه صدها نفر كه با گلايه و اعتراض و درگيرى همراه است تفاوت دارد، در ‏كارهاى علمى عميق كه هم شاگرد، وظيفه‏شناس است و هم استاد، وظيفه‏دان، محذورى ايجاد نمى‏شود. ‏و ثانياً: اگر زنانى بتوانند به مقام شامخ فقاهت برسند، و به نكات دقيقى از مطالب اسلامى آگاهى يابند كه ‏مردها به آن توجه نكرده‏اند، در اين مقام، تدريس وتعليم، بر زن واجب عينى مى‏شود، چه اين كه اگر علومى ‏را، هم زن بلد باشد و هم مرد بداند، تعليم و تدريس واجب كفائى مى‏باشد. پس اثبات وجوب تعليم جاهلان - ‏بر زن - كار مشكلى نيست.‏
‎ ‎در نحوه تعليم نيز اگر زنى به چنان مقام علمى برسد كه بتواند در سطح عالى حوزه‏هاى علميه و مراكز ‏علمى و دانشگاهها تدريس كند، چنانچه جزو «القواعد من النّساء»(1) باشد، سنّ سالمندى ايجاب مى‏كند ‏كه در مسأله حجاب از تخفيفى برخوردار باشد - در صورتى كه تظاهر به زينت نداشته باشد - ، چه رسد به ‏صدا كه صدا و صوت زن در صورتى كه سخن معروف بگويد عورت نيست.‏
‎ ‎و اگر بحدّ «القواعد من النّساء» نرسيده است، چون تعليم يا واجب عينى و يا كفائى است و شنيدن ‏صداى زن گرچه احتمال دارد براى مرد مكروه باشد، ولى مكروه بودن اسماع صدا براى زن بعيد است - مگر به ‏دليل خاص - ، چراكه اين گونه حكم‏ها ملازم هم نيستند، نظير اين كه گفته‏اند: پوشاندن مقدارى از صورت و ‏دست بر زن واجب نيست، اما آيا مرد، مى‏تواند نگاه كند يا نه؟ حكمى جدا دارد، اينطور نيست كه هر چه ‏پوشاندنش بر زن واجب نباشد نگاه مرد هم جايز باشد. و در صورتى كه ثابت بشود اسماع مكروه است، اين ‏كراهت نظير كراهت در عبادات به معناى «أقلّ ثواباً» است، اين گونه امور از باب اهم و مهم هستند، كه در ‏صورت تزاحمِ دو حكم، مفهوم كراهت به «أقلّ ثواباً» برمى‏گردد.‏
‎ ‎در نتيجه، آن كسى كه اين مجاهدت را تحمل مى‏كند و براى رضاى خدا، تدريس مى‏كند و تعليم ‏مى‏دهد، چه به صورت كتاب، و چه به صورت نوار، و اگر ممكن نشد، من وراء حجاب و اگر هيچ يك ميسّر نشد ‏به صورت حضورى، اين يا كراهت ندارد و اگر كراهت داشته باشد نظير كراهت در باب عبادات است.‏
‎ ‎به عنوان نمونه خطبه‏اى كه در باب احتجاجات معصومين (عليهم السلام) از حضرت فاطمةالزهرا (عليها ‏السلام) نقل شده، مربوط به مسأله تعليم است. زيرا براى آن حضرت واجب نبود كه به خاطر استرداد فدك يا ‏استحقاق خلافت همسرش، آن خطبه مفصّل توحيدى را مطرح كند. در صورتى كه اين خطبه تقريباً يك جزء ‏قرآن كريم است، انگيزه قيام و اقدام آن حضرت براى تعليم و تدريس و مناظره سياسى و شركت و حضور در ‏صحنه جهت استرداد خلافت و فدك بود. اتفاقاً يكى از حافظان و ناقلان اين خطبه نورانى وجود مبارك حضرت ‏زينب (صلوات اللَّه عليها) است كه در دوران خردسالى آن خطبه را آموخت، فهميد و نقل كرد. ولى چون ‏متأسفانه شناخت ما از اولياى دين در حد مجالس سوگ و ماتم است، ديگر از معارف بلندِ عقلىِ آنان ‏بى‏خبريم كه چه كردند و چه گفتند.‏
بنابراين اگر سخن از كراهت باشد آن كراهت به «أقلّ ثواباً» برمى‏گردد. علاوه بر اين كه وقتى محور بحث، ‏محور علوم اسلامى باشد، هم شركت كننده‏ها با حضور و خلوص مى‏آيند، و هم درس دهنده‏ها با عفاف و ‏خلوصند. قهراً فضا، فضاى عصمت و طهارت خواهد بود‎.‎

‏( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئينه جلال و جمال، صفحات 403 ـ 405.)‏

‏(1) سوره نور، آيه 60.‏