پرسش :

چگونه مي‎توان فرهنگ شهادت را در جامعه گسترش داد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
ايجاد كردن و سپس توسعة يك فرهنگ در ميان يك جامعه، فعاليتي تدريجي و زمان‎بر است. البته بعضي از حوادث تاريخ در ايجاد و گسترش يك فرهنگ نقش تسريع كننده‎اي دارند. مثلاً در خصوص توسعه و گسترش شهادت در جوامع، حوادث بزرگي نظير حماسة عاشورا، نهضت‎ها و قيام‎هايي كه بعد از آن در طول تاريخ تشيع به وقوع پيوسته و در زمان معاصر، پديدة انقلاب اسلامي با رهبري امام خميني (ره) و سپس جنگ تحميلي و دفاع مقدس 8 ساله، در رشد و تسريع و گسترش فرهنگ شهادت در ميان جوامع از جمله لبنان و فلسطين نقش داشته‎اند. امّا براي تداوم و گسترش اين فرهنگ در زمان كنوني چه بايد كرد در اين نوشتار، ابتدا شهادت و فرهنگ شهادت طلبي، تعريف و سپس عوامل تقويت و تضعيف اين فرهنگ بررسي شده است.
تعريف شهادت: شهادت، مرگي از نوع كشته شدن است كه شخص مؤمن، آگاهانه و با اختيار و به خاطر اهدافي كه از منظر دين، مقدس شمرده شده است، آن را بر مي‎گزيند كه قرآن كريم از آن به معناي «قتل في سبيل الله» ياد كرده است.
فرهنگ شهادت طلبي: با توجه به شمولي كه در معناي واژة فرهنگ نهفته است، حالت استيلا، فراگيري و نهادينه شدن اين اشتياق به شهادت در راه خدا، در جامعة اسلامي است. چنانچه فرهنگ نماز تا حدودي چنين شمولي دارد.[1]
عوامل تقويت و گسترش اين فرهنگ: 1. تلاش براي اشاعه و تعليم معارف حقة قرآني به منظور تقويت ايمان، اعتقاد و يقين مردم نسبت به مبدأ و معاد. در قرآن كريم[2]، خداوند داستان ساحراني را نقل مي‎كند كه از سوي فرعون مأموريت داشتند از طريق سحر با موسي مبارزه كنند بعد از اينكه، موسي ـ عليه السّلام ـ با معجزة الهي (انداختن عصاي خود) سحر آنها را باطل كرد، آنها به سجده افتاده و گفتند: ما به پروردگار موسي و هارون ـ عليهما السّلام ـ ايمان آورديم. و ايمان آنان ايماني محكم و استوار شد. بطوري كه وقتي فرعون، آنها را به قطع دست و پا و به صليب كشيدن بر درختان نخل، تهديد كرد، آنها قاطعانه در جواب گفتند: «سوگند به آن كسي كه ما را آفريده، هرگز تو را بر دلايل روشني كه براي ما آمده مقدم نخواهيم كرد». و هر حكمي كه مي‎خواهي بِكُن و... در نهايت در مقابل تهديدات هولناكِ فرعون، عاشقانه مرگ با شهادت را آن هم با فجيع‎ترين وضع پذيرا شدند. و اين چيزي جز تأثير مستقيم ايمان و يقين قلبي به خداوند سبحان و وعده‎هاي او نيست.
بنابراين بر مسئولان فرهنگي جامعه است كه از روشهاي متنوع در ترويج و تعليم ايمان و معنويت مردم كوشا باشند.
2. عامل دومي كه در تقويت و گسترش فرهنگ شهادت مي‎تواند تأثير داشته باشد؛ تلاش براي تقويت روحية صبر و استقامت در مؤمنين است. چرا كه مجاهدت و شهادت در راه خدا، مستلزم تحمل مشقات و مصائب فراوان است. قرآن كريم، در مورد تأثير اين عامل بر روحيه و فرهنگ شهادت طلبي در مؤمنين، يكي از ويژگي‎هاي مردان الهي را كه همراه پيامبران در جنگها شركت مي‎كردند، ويژگي صبر دانسته و مي‎فرمايد: «آنها هيچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها مي‎رسيد، سست و ناتوان نشدند و خداوند استقامت كنندگان را دوست دارد.»[3]
مرحوم شيخ صدوق در معاني الاخبار مطلبي را در مورد استقامت امام حسين ـ عليه السّلام ـ از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ نقل مي‎كنند كه: «در روز عاشورا بعد از اينكه جنگ شديدي در گرفت و عده‎اي از ياران و خاندان آن حضرت به شهادت رسيدند و بدن‎هايشان قطعه قطعه شد، تعدادي از اصحاب نگران شدند، امّا چهرة حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ لحظه به لحظه آرام‎تر و درخشانتر مي‎شد، آنان به يكديگر مي‎گفتند، به حسين بن علي ـ عليهما السّلام ـ نگاه كنيد از مرگ هيچ هراسي ندارد. امام حسين ـ عليه السّلام ـ با شنيدن اين جمله فرمود: «اي بزرگ زادگان صبور باشيد و بدانيد مرگ همانند پلي است كه شما را از رنج و سختي عبور داده، به بهشت وسيع و نعمت‎هاي جاويدان آن منتقل مي‎كند»[4].
3. سومين عاملي كه مي‎تواند در ترويج فرهنگ شهادت طلبي مؤثر باشد، تقويت روحِ غيرت در جامعه اسلامي است. چرا كه غيرت، نيرويي است كه هر انساني را به دفاع از ارزشها و مقدسات وا مي‎دارد.
حضرت فرمودند: «ان الله غيور و يحب الغيور» خداوند غيور و غيرتمند است و انسان غيرتمند را دوست دارد. وقتي كه تعهد و غيرت از جامعه‎اي رخت بربندد و افراد جامعه نسبت به ارزشهاي فرهنگي، ملي و مذهبي خود بي‎تفاوت شوند، قهراً در مقابل تهاجم دشمن هيچ عكس العملي از خود نشان نخواهند داد يا اگر هم نشان بدهند، عكس العملي ضعيف و حقيرانه خواهد بود. امّا اگر روحية غيرت ديني و احساس مسئوليت و تعهد در جامعه‎اي حكمفرما شد، ديگر هيچ مهاجمي نمي‎تواند به آن جامعه چشم طمع داشته باشد. در اين رابطه، اشاعه و ترويج فرهنگ عاشورا (كه حاكي از احساس تعهد شديد و غيرت آقا اباعبدالله الحسين ـ عليه السّلام ـ در مقابل بي‎بند و باري حاكمان وقت و اشاعة آن به ساير جامعة اسلامي بود) مي‎تواند به عنوان بهترين راهكار مورد استفاده قرار گيرد.
در اين رابطه، مبارزة مستمر با عوامل رواج بي‎غيرتي در جامعه و عدم مداهنه و مسامحه در برخورد با مروجين آن، ضروري است.
4. چهارمين عامل مؤثر در ترويج فرهنگ شهادت طلبي، زدودن دلبستگي‎هاي دنيوي و تقويت عشق و دل دادن به معبود واقعي و تقويت محبت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ در قلب مردم است.
عشق و محبت به طور كلي و به ويژه در اين رابطه، انسان را از خود و خودپرستي بيرون مي‎برد. خودپرستي، محدوديت و حصار است و عشق اين حصار را مي‎شكند. تا انسان از خودش بيرون نرفته، ضعيف است، ترسو، بخيل، حسود، بدخواه، كم صبر، خودپسند و متكبر است. روحش نشاط و هيجان ندارد، هميشه سرد است و خاموش امّا همينكه از «خود» پا بيرون نهاد و حصار خودي را شكست اين خصائص و صفات زشت نيز نابود مي‎گردد.[5] 1) بنابراين با تقويت روحية محبت و عشق ورزي به خداوند و اولياء او، كه نتيجة توليد و افزايش معرفت نسبت به آنها، در جامعه است، به تدريج دل بستگي‎هاي دنيايي كم رنگ و دل بستگي‎هاي الهي پررنگ مي‎شود و كم كم همة فعاليت‎ها، براي خوشنودي خالق و اولياء او صورت گرفته و مشقتها و سختي‎هاي ناشي از اجراي فرامينش، به راحتي تحمل مي‎شود.
در قرآن كريم، آياتي وجود دارد كه حاكي از دوستي و محبت عميق مؤمنان نسبت به خداوند، يا نسبت به مؤمنان ديگر است: 1. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» (بقره / 165) آنان كه ايمان آورده‌اند در دوستي خدا سخت‌ترند.
2. «وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» (سوره حشر / 9) ترجمه: «و كساني كه بيش از مهاجران در خانه و در ايمان جايگزين شده و مهاجراني را كه به سوي ايشان مي‌آيند دوست دارند و در دل خودشان از آنچه به آنها داده شده است احساس ناراحتي نمي‌كنند و آنها را بر خويش مقدم مي‌دارند هر چند خود نيازمند باشند.»
از اين آيه (حشر / 9) بدست مي‌آيد كه ايثار و از خودگذشتگي و مقدم داشتن ديگري (كه خود نيز مي‌تواند از عوامل ترويج و توسعه فرهنگ شهادت باشد) در ساية عامل عشق و محبت ورزي به خدا و اولياء او و مؤمنان رشد كرده و شكوفا مي‌شود. مردي به امام صادق ـ عليه السّلام ـ عرض كرد: ما فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان، اسم مي‌گذاريم، آيا اين كار، ما را سودي دارد؟ حضرت فرمودند: آري به خدا قسم مگر دين چيزي غير از دوستي است؟ (هل الدين الا الحبّ) سپس به آية 31 سورة آل عمران استشهاد فرمودند: «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ؛ اگر خداوند را دوست داريد مرا تبعيت كنيد خداوند شما را دوست خواهد داشت.»[6]
از جمله آثار پربركت عشق ورزي و محبت به خدا و اولياء خداوند تهذيب نفس و تلاش در مسير جهاد اكبر است. و قهراً در اين راستا، شناسايي اولياء الهي و سپس محبت به و تمسك به آنان از مسائل ضروري است. ابن عباس مي‌گويد: در محضر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بوديم، شخصي سؤال كرد: بهترين همنشينان كيست؟ حضرت فرمودند
«من ذكّركم بالله رؤيته، و زادكم في علمكم منطقه، و ذكركم بالاخرة عمله؛[7] كسي كه ديدن وي شما را به ياد خدا بيندازد و سخنانش بر دانش‌تان بيفزايد و رفتارش شما را به ياد آخرت و قيامت بيندازد». بنابراين عامل محبت‌ورزي و عشق به خدا و اولياء او مي‌تواند زمينه ساز جهاد اكبر (تهذيب و تربيت نفس) و سپس آمادگي براي شهادت در صحنة جهاد اصغر باشد. صفحات تاريخ اسلام از شگفتي‌هاي ايثار و فداكاري ناشي از محبت به رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ در صحنه‌هاي جهاد اصغر پر است، در اينجا به دو نمونه اشاره مي‌كنيم:
1. ابوذر غفاري از جمله افراد دلباختة پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است، در لشكر كشي به سوي تبوك با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ همراه شد، در بين راه سه نفر، يكي پس از ديگري عقب كشيدند، هر كدام عقب مي‌كشيدند به پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ اطلاع مي‌دادند، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در هر نوبت مي‌فرمود: «اگر در او خيري باشد خداوند او را برمي‌گرداند و اگر خيري در او نيست بهتر كه رفت». اصحاب ديدند، ابوذر نيز عقب كشيد. به اطلاع پيامبر رساندند كه ابوذر هم عقب كشيد، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ همان جمله را تكرار كرد. امّا عقب افتادن ابوذر به دليل بازماندن شترش از رفتن بود، او هر چه تلاش كرد حركت نكرد. لشكر از او فاصله گرفته بود، بالاخره شتر را رها كرده و بارش را بر دوش گرفت و در هواي گرم بر روي ريگ‌هاي گدازنده به راه افتاد، تشنگي داشت هلاكش مي‌كرد، به صخره‌اي در سايه كوهي برخورد كرد كه در ميانش آب باران جمع شده بود، چشيد آن را بسيار سرد و خوشگوار يافت، گفت هرگز نمي‌آشامم تا دوستم رسول الله بياشامد، مشكش را پر كرد، آن را نيز به دوش گرفت و به سوي مسلمين شتافت، يكي از اصحاب به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ عرض كرد: يا رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ شبحي را مي‌بينم كه به سوي ما مي‌آيد. فرمود: بايد ابوذر باشد. بالاخره ابوذر خود را به لشكر رسانيد، امّا خستگي و تشنگي سخت او را از پا در آورده بود. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود به او آب برسانيد. با صدايي ضعيف گفت: آب همراه دارم. پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: آب داشتي و از تشنگي نزديك به هلاكتي؟ ابوذر گفت: بله يا رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ. وقتي كه آب را چشيدم، دريغم آمد كه قبل از دوستم رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ از آن بنوشم.[8]
نمونه 2. حماسه سازان عاشوراي حسيني. ياران امام حسين ـ عليه السّلام ـ عاشق امام بودند و اين هم در گفتارشان قبل از شهادت و هم در نحوه جانباري و شهادت‌شان مشهود بود. آنان در سخت‌ترين لحظات و حتي آخرين دقايق عمر، هرگز به خود نمي‌انديشيدند و همواره نگران امام ـ عليه السّلام ـ بودند. مسلم بن عوسجه هنگام جان سپردن، با اشاره به امام، به حبيب بن مظاهر سفارش مي‌كند: «همة وصيت من آن است كه در راه اين مرد كشته شوي».[9]
همچنين ايجاد فضايي آكنده از محبت و عشق‌ورزي به امام زمان حجة بن الحسن العسكري ـ عليه السّلام ـ در زمان كنوني در ساية آن تلاش براي جلب رضايت و خشنودي آن حضرت در فعاليت‌ها و در نهايت آمادگي جانبازي در راه حضرت، راهكاري مناسب و بسيار پرجاذبه است.
5. عامل ديگر كه مي‌تواند در ترويج فرهنگ شهادت مؤثر باشد، زنده نگهداشتن ياد و حماسه سازي‌هاي شهدا، به ويژه شهداي كربلا و به تبع آن شهداي انقلاب اسلامي، و جنگ تحميلي و تبيين اين مطلب كه ما مديون خون شهدا هستيم، مي‌‌باشد. تمام كساني كه به نحوي به بشريت خدمت كرده‌اند از راه علم، از راه فلسفه، صنعت، اكتشافات و اختراعات و... به نوعي بر بشريت حقي دارند ولي هيچ كس حقي به اندازة شهدا بر بشريت ندارد، به همين جهت هم عكس العمل احساس آميز انسان‌ها و ابراز عواطف خالصانة آنها دربارة شهدا بيش از ساير گروههاست... چرا كه همة گروه‌هاي ديگر مديون شهدا هستند ولي شهدا مديون آنها نيستند يا كمتر مديون هستند، هر خدمتگزاري براي ارائه خدمت خود، نيازمند محيطي مساعد و آزاد است تا خدمت خود را انجام دهد ولي شهيد، آن كسي است كه با فداكاري و از خودگذشتگي خود و با سوختن و خاكستر شدن خود محيط را براي ديگران مساعد مي‌كند. مثل شهيد مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فاني شدن و پرتو افكندن است، تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي نيستي او تمام شده بنشينند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند. آري شهدا، شمع محفل بشريتند، سوختند و محفل بشريت را روشن كردند. اگر اين محفل تاريك مي‌ماند، هيچ دستگاهي نمي‌توانست كار خود را آغاز كند.[10]
عواملي كه ذكر شد، البته همة عوامل دخيل در توسعة فرهنگ شهادت نبوده و قهراً عوامل ديگري هم در اين رابطه وجود دارند، كه در اين نوشتار به همين چند عامل اكتفا شده است.
بررسي عوامل تضعيف فرهنگ شهادت طلبي:
آنچه در تبيين عوامل تقويت فرهنگ شهادت طلبي گذشت، فقدان يا تضعيف آنها، مي‌تواند به عنوان عوامل تضعيف فرهنگ شهادت طلبي تلقي شود. و اگر بخواهيم آنها را از هم تفكيك كنيم به دو دسته تقسيم مي‌شوند: 1. عوامل دروني؛ 2. عوامل بيروني.
1. عوامل دروني، كه غالباً به ضعف ايمان و بينش افراد در توحيد عملي آنها برمي‌گردد:
1 ـ 1. ترس، در شرايط ضعف ايمان، يكي از شيوه‌هاي نفوذ شيطان در انسان، القاء ترس و تقويت آن در ابعاد مختلف است، آيه ذيل دال بر اين مطلب است:
«إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (آل عمران / 175)
ترجمه: فقط شيطان است كه پيروان خود را مي‌ترساند، از آنها نترسيد و از من بترسيد اگر ايمان داريد.
نشاني اين ترس اين است كه غالباً در جايي به انسان القاء مي‌شود كه مكلف به انجام يك تكليف اجتماعي (نظير امر به معروف و نهي از منكر، جهاد و پيكار در راه خدا)، است كه احتمالاً و گاهي قطعاً ضرري، متوجه او شده و آسايش و راحتي او را به خطر مي‌اندازد.
2 ـ 1. دنياگرايي (با تمام مظاهر آن)، يكي ديگر از موانع ايجاد و رشد فرهنگ شهادت در جامعة اسلامي است كه اين هم به ضعف ايمان و باور آنان نسبت به سراي آخرت و روز حسابرسي بر مي‌گردد:
امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ در تشييع جنازه‌اي شركت كرده بود. صداي خندة مردي را شنيد، فرمود: «كانّ الموت فيها علي غيرنا كُتب، و كأنّ الحق فيها علي غيرنا وَجَبَ، و كانّ الذي نري من الاموات سَفَرٌ عما قليلٍ الينا راجعون! نبوّئِهُم، اجداثهم، و نَأكل تُراثَهُمْ، كانّا مخلِّدون بَعدَهم إثم قد نسينا كلّ واعظٍ و واعظةٍ، و رُمينا بكلِّ فادحٍ و جائِحَةٍ»[11].
ترجمه: «گويي مرگ در دنيا، بر غير ما نوشته شده، و گويي حق بر غير ما واجب گشته، گويي اين مردگاني را كه مي‌بينيم، مسافراني هستند كه بزودي بسوي ما باز مي‌گردند، آنها را در قبرشان مي‌گذاريم و ميراث آنها را مي‌خوريم، گويي بعد از آنها جاودانيم، ما هر واعظ و اندرز دهنده‌اي را فراموش كرده‌ايم و هدف مصائب سنگين و آفاتي كه هر اصل و فرع را نابود مي‌كند قرار گرفته‌ايم».
بنابراين يكي از عوامل بازدارندة حركت سريع دنياگرايي، ياد مرگ و احوال قبر و برزخ و قيامت است و وقتي اين يادآوري با معرفت و بينش همراه شد، دلبستگي‌ها كم و تمايل و گرايش به مسائل معنوي و اخروي از جمله پيكار در راه خدا و شهادت در آن راه بيشتر مي‌شود.
3 ـ 1. ضعف روحية غيرت ديني نيز از عوامل تضعيف روند توسعة فرهنگ شهادت است. خداوند در قرآن كريم در خصوص منافقان مي‌فرمايد: «وَ قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمانِ يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يَكْتُمُونَ» (آل عمران / 167).
به آنها گفته شد بياييد در راه خدا نبرد كنيد يا حداقل از حريم خود دفاع كنيد، آنها گفتند، اگر مي‌دانستيم جنگي روي خواهد از شما پيروي مي‌كرديم (امّا مي‌دانيم جنگي نمي‌شود) آنها در آن هنگام به كفر نزديك‌تر بودند تا به ايمان، به زبان خود چيزي مي‌گويند كه در دل‌هاي‌شان نيست و خداوند به آنچه كتمان مي‌كنند‌ آگاه‌تر است».
از اين آيه بر مي‌آيد كه اگر اين‌ها غيرت ديني داشتند از دين الهي دفاع مي‌كردند و اگر غيرت ناموسي داشتند حداقل از خود و از ناموس خود دفاع مي‌كردند.
2. عوامل بيروني مؤثر در تضعيف توسعة فرهنگ شهادت كه آنان نيز با ضعف ايمان و اعتقاد و معرفت افراد جامعه اسلامي در اين رابطه تأثيرگذار هستند:
1. تضعيف اعتقادات و باورهاي ديني مردم از طريق تحريف حقايق و معارف و شبهه افكني و القاء اين مطلب كه دين در ادارة زندگي بشر ناتوان و ناقص است.
2. ترويج فساد و بي‌بند و باري و آزادي ارتباطات نامشروع، از طريق فيلم‌ها، مطبوعات و... .
3. توليد و توزيع و گسترش مصرف مواد مخدر و مسكرات، كه هر كدام از موارد ذكر شده در تضعيف روحية ديني و غيرت‌زدايي كافي هستند.
بنابراين با توجه به موارد ذكر شده (عوامل تقويت و تضعيف فرهنگ شهادت) براي توسعة اين فرهنگ مقدس لازم است كه مسئولان تعليم و تربيت، روحانيت و تمام افرادي كه در فرهنگ مردم تأثيرگذار هستند، تلاش خود را متمركز بر ارائة معارف قرآني در همة جوانب و تبيين مناقب و جوانب مختلف زندگي معصومين ـ عليهم السّلام ـ نمايند تا در ساية معرفت به اين دو سفارش گران‌بهاي پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، راه را از چاه باز شناخته و غيرت ديني و روحية دفاع از ارزشها در آن تقويت شود.
منابع مورد استفاده
1. مطهري، مرتضي، جاذبه و دافعه علي ـ عليه السّلام ـ ، قم، دفتر انتشارات اسلامي (جامعه مدرسين) بي‌تا.
2. مطهري، مرتضي، قيام و انقلاب مهدي (عج) به ضميمة شهيد، قم، صدرا، چ پنجم، رجب 1398.
3. ذبيح، عليرضا، تأثير وجود فرهنگ شهادت طلبي در حفظ دين و ارزش‌هاي ديني، پايان نامه كارشناسي ارشد الهيات و معارف اسلامي، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، تابستان 1380.
4. مجلة معرفت، عزت و افتخار حسيني، شماره 59، آبان ماه 1381.
5. مجلسي، محمد تقي، بحار الانوار، نرم افزار علوم اسلامي،
6. معاني الاخبار


[1] . عليرضا ذبيح، پايان نامه: كارشناسي ارشد معارف اسلامي، تأثير وجود فرهنگ شهادت طلبي در حفظ دين و ارزشهاي ديني، تابستان 1380.
[2] . سورة طه، آيات 70 تا 73.
[3] . آل عمران، 146.
[4] . شيخ صدوق، معاني الاخبار، تهران: مكتبة الصدوق، ص 289 به نقل از مجلة معرفت، شمارة 59، مرداد 1381، ص 53.
[5] . برگرفته از استاد شهيد مطهري، جاذبه و دافعة علي ـ عليه السّلام ـ، قم، دفتر انتشارات اسلامي (جامعه مدرسين) بي‌تا، ص 45.
[6] . محمد تقي مجلسي، بحار الانوار، ج 27، روايت 58، باب 4، نرم افزار علوم اسلامي.
[7] . محمد تقي مجلسي، بحار الانوار، ج 74، روايت 186، روايت 3، باب 13، نرم افزار علوم اسلامي.
[8] . شهيد مطهري، جاذبه و دافعه (همان)، به نقل از بحار الانوار، ج 21.
[9] . جواد سليماني، مقاله: نگاهي به ويژگي‌هاي اصحاب سيد الشهداء ـ عليه السّلام ـ به نقل از تاريخ طبري، ج 5، ص 435، مجله معرفت، شماره 59، مردادماه 1381.
[10] . استاد شهيد مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدي به ضميمة شهيد، با اندكي تصرف، قم، صدرا، چ 5، رجب 1398.
[11] . المعجم الفهرس الفاظ نهج البلاغه، سيد كاظم محمدي و محمد دشتي، به ضميمة نهج البلاغه، ترجمة آقايان امامي و آشتياني، حكمت 122، صفحة 199، قم، انتشارات امام علي ـ عليه السّلام ـ ، چ دوم، آبان 1369.
( اندیشه قم )