پرسش :
چرا تهاجم فرهنگى، در دهه ى اخير بيش تر مطرح مى شود؟ آيا قبلا چنين تهاجمى نبوده يا حساسيت مسئولان فرهنگى ما بسيار كم تر بوده است؟
شرح پرسش :
پاسخ :
براى موفقيت تهاجم فرهنگى، دو زمينه بايد فراهم باشد: زمينه ى روان شناختى، و زمينه ى اجتماعى و امكان اِعمال تهاجمات فرهنگى.
در جامعه ى ايران، از جهت اول تغييرى حاصل نشده است. زمينه هاى روان شناختى نوجوان و جوان، در همه ى زمان ها و مكان ها مشترك است. جوان ايرانىِ قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، از اين جهت يكسان است; اما زمينه هاى اجتماعى، و نيز ارزش هاى حاكم بر جامعه متفاوت بوده است; ارزش هاى نوجوانان و جوانان كشور در سه دهه ى اخير تغييرات وسيعى كرده است.
در دهه ى 1350، و در آستانه و اوايل انقلاب، جوش و خروش انقلابى براى آزاد سازى و تحول كشور، در رأس امور نوجوانان و جوانان قرار داشت; عموم نوجوانان و جوانان با آرمان گرايى شديد و اميدهاى بسيار بزرگى كه داشتند، تصور مى كردند در مدت كوتاهى شاهد پيش رفت هاى عظيم كشور خواهند بود و از جان فشانى در راه تحقق آرمان هاى خويش مضايقه اى نداشتند.
در دهه ى 1360، مهم ترين مسئله ى آنان به پيروزى رساندن جنگ تحميلى بود; و درصد نسبتاً كمى از آنان در پى رفاه و منافع شخصى بودند. حضور در جبهه، ارزش مسلطِ جامعه بود; دولت و ملت و همه ى نهادهاى فرهنگى و اجتماعى و سياسى، با اين ارزش هاى مسلط همراه بودند. جوان و نوجوان، علاوه بر داشتن مايه هاى دينى و ايمانى، توسط جامعه نيز به آن سو سوق داده مى شدند.
از اوايل دهه ى 1370 تا كنون، و با تمام شدن جنگ تحميلى، وضعيت عوض شده است. با تمام شدن جنگ، عقب افتادگى هاى اقتصادى و خرابى هاى كشور، بسيار جدى بود; لذا از ديدگاه دولت، اقتصاد به عنوان ارزش مسلط شناخته و تبليغ شد و عملا نيز براى آن برنامه ريزى شد; و افراد و گروه ها به رقابت در صحنه هاى اقتصادى دعوت شدند. تا اين حد بسيار شايسته و صحيح و لازم بود; اما كار ديگرى كه متأسفانه انجام شد، فراموش شدن ايده آل ها و ارزش هاى مسلطِ دهه ى قبل بود; از پتانسيل هاى روان شناختىِ جامعه ى دينى، براى پيش بردِ اهداف اقتصادى استفاده نشد; و بى ترديد احساس عقب ماندگى اجتماعى و اقتصادى، تأثيرات نامطلوبى را بر روح پاك و شخصيت شريف نوجوانان و جوانان به جاى گذارده است.
اكنون به نظر مى رسد كه به بعضى از بزرگ ترين عوامل و زمينه هاى اجتماعى تهاجم فرهنگى، اشاره كرده ايم. آنها به صورت روشن تر عبارتند از:
الف) عقب افتادگى علمى و فناورى را از رژيم طاغوت به ارث برده ايم و تاكنون نيز گرفتار آن هستيم;
ب) عقب افتادگى اقتصادى از دهه ى جنگ و قبل از آن، تشديد شده و هنوز راه بسيارى در پيش داريم;
ج) نسبت به آرمان ها و ارزش هاى دينى و اخلاقى كم لطفى كرده ايم و جايگاهى براى آنها در برنامه هاى توسعه قايل نشده ايم;
د) جمعيت جوان ما درصد بسيار بالايى را تشكيل مى دهد، كه ظرفيت هاى فرهنگى، اقتصادى، علمىِ او نسبتاً خالى است;
هـ) مخالفين اين نظام، براى مقابله با آن، راه هاى نظامى و اقتصادى و ... را تجربه كرده و شكست خورده اند;
و) دشمنان ابزار و امكانات تهاجم فرهنگى را در اختيار دارند و زمينه هاى موجود را نيز مى شناسند و اميد به موفقيت دارند;
ز) فاصله ى زياد حرف و عمل و فاصله ى زيادتر ادعا و توانايى، در ميان مسئولين در رده هاى مختلف كشور، از جمله زمينه هاى اجتماعى است.
فقط، بعضى از اين عوامل به تنهايى براى تغيير وضعيت ارزشىِ نوجوانان و جوانان، از جهت گيرى عمومىِ فرهنگى ـ اجتماعى به جهت گيرى شخصىِ اقتصادى ـ فردى، كفايت مى كند.
البته توجه داريم كه درصد قابل توجهى از تحول ارزش ها در نوجوانان و جوانان، جنبه ى بين المللى دارد و ناشى از مشكلات عصر الكترونيك و ارتباطات و نتيجه ى استثمار گرى هاى بى سابقه ى اقتصادى و فرهنگ زدايى هاى عصر تسلط و تهاجم سبك زندگى غربى است.
از آنچه گذشت به خوبى روشن شد كه تفاوت دهه ى اخير با دهه هاى قبل در چه بوده است; و چرا بحث تهاجم فرهنگى در اين دهه با شدت بسيار مطرح مى شود.
( اندیشه قم )
براى موفقيت تهاجم فرهنگى، دو زمينه بايد فراهم باشد: زمينه ى روان شناختى، و زمينه ى اجتماعى و امكان اِعمال تهاجمات فرهنگى.
در جامعه ى ايران، از جهت اول تغييرى حاصل نشده است. زمينه هاى روان شناختى نوجوان و جوان، در همه ى زمان ها و مكان ها مشترك است. جوان ايرانىِ قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، از اين جهت يكسان است; اما زمينه هاى اجتماعى، و نيز ارزش هاى حاكم بر جامعه متفاوت بوده است; ارزش هاى نوجوانان و جوانان كشور در سه دهه ى اخير تغييرات وسيعى كرده است.
در دهه ى 1350، و در آستانه و اوايل انقلاب، جوش و خروش انقلابى براى آزاد سازى و تحول كشور، در رأس امور نوجوانان و جوانان قرار داشت; عموم نوجوانان و جوانان با آرمان گرايى شديد و اميدهاى بسيار بزرگى كه داشتند، تصور مى كردند در مدت كوتاهى شاهد پيش رفت هاى عظيم كشور خواهند بود و از جان فشانى در راه تحقق آرمان هاى خويش مضايقه اى نداشتند.
در دهه ى 1360، مهم ترين مسئله ى آنان به پيروزى رساندن جنگ تحميلى بود; و درصد نسبتاً كمى از آنان در پى رفاه و منافع شخصى بودند. حضور در جبهه، ارزش مسلطِ جامعه بود; دولت و ملت و همه ى نهادهاى فرهنگى و اجتماعى و سياسى، با اين ارزش هاى مسلط همراه بودند. جوان و نوجوان، علاوه بر داشتن مايه هاى دينى و ايمانى، توسط جامعه نيز به آن سو سوق داده مى شدند.
از اوايل دهه ى 1370 تا كنون، و با تمام شدن جنگ تحميلى، وضعيت عوض شده است. با تمام شدن جنگ، عقب افتادگى هاى اقتصادى و خرابى هاى كشور، بسيار جدى بود; لذا از ديدگاه دولت، اقتصاد به عنوان ارزش مسلط شناخته و تبليغ شد و عملا نيز براى آن برنامه ريزى شد; و افراد و گروه ها به رقابت در صحنه هاى اقتصادى دعوت شدند. تا اين حد بسيار شايسته و صحيح و لازم بود; اما كار ديگرى كه متأسفانه انجام شد، فراموش شدن ايده آل ها و ارزش هاى مسلطِ دهه ى قبل بود; از پتانسيل هاى روان شناختىِ جامعه ى دينى، براى پيش بردِ اهداف اقتصادى استفاده نشد; و بى ترديد احساس عقب ماندگى اجتماعى و اقتصادى، تأثيرات نامطلوبى را بر روح پاك و شخصيت شريف نوجوانان و جوانان به جاى گذارده است.
اكنون به نظر مى رسد كه به بعضى از بزرگ ترين عوامل و زمينه هاى اجتماعى تهاجم فرهنگى، اشاره كرده ايم. آنها به صورت روشن تر عبارتند از:
الف) عقب افتادگى علمى و فناورى را از رژيم طاغوت به ارث برده ايم و تاكنون نيز گرفتار آن هستيم;
ب) عقب افتادگى اقتصادى از دهه ى جنگ و قبل از آن، تشديد شده و هنوز راه بسيارى در پيش داريم;
ج) نسبت به آرمان ها و ارزش هاى دينى و اخلاقى كم لطفى كرده ايم و جايگاهى براى آنها در برنامه هاى توسعه قايل نشده ايم;
د) جمعيت جوان ما درصد بسيار بالايى را تشكيل مى دهد، كه ظرفيت هاى فرهنگى، اقتصادى، علمىِ او نسبتاً خالى است;
هـ) مخالفين اين نظام، براى مقابله با آن، راه هاى نظامى و اقتصادى و ... را تجربه كرده و شكست خورده اند;
و) دشمنان ابزار و امكانات تهاجم فرهنگى را در اختيار دارند و زمينه هاى موجود را نيز مى شناسند و اميد به موفقيت دارند;
ز) فاصله ى زياد حرف و عمل و فاصله ى زيادتر ادعا و توانايى، در ميان مسئولين در رده هاى مختلف كشور، از جمله زمينه هاى اجتماعى است.
فقط، بعضى از اين عوامل به تنهايى براى تغيير وضعيت ارزشىِ نوجوانان و جوانان، از جهت گيرى عمومىِ فرهنگى ـ اجتماعى به جهت گيرى شخصىِ اقتصادى ـ فردى، كفايت مى كند.
البته توجه داريم كه درصد قابل توجهى از تحول ارزش ها در نوجوانان و جوانان، جنبه ى بين المللى دارد و ناشى از مشكلات عصر الكترونيك و ارتباطات و نتيجه ى استثمار گرى هاى بى سابقه ى اقتصادى و فرهنگ زدايى هاى عصر تسلط و تهاجم سبك زندگى غربى است.
از آنچه گذشت به خوبى روشن شد كه تفاوت دهه ى اخير با دهه هاى قبل در چه بوده است; و چرا بحث تهاجم فرهنگى در اين دهه با شدت بسيار مطرح مى شود.
( اندیشه قم )
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}