پرسش :

چه كنيم كه از تهاجم فرهنگي غرب در امان بمانيم؟


شرح پرسش :
پاسخ :
فرهنگ‌، مهم‌ترين و ماندگارترين وجه زندگي بشر و روح بالندة و افتخارآميز اوست. ساختار شخصيت فردي و اجتماعي بشر؛ با فرهنگ صورت مي‌گيرد. فرهنگ، اساسي‌ترين و زيربنايي‌ترين عنصر يك جامعه است و چگونه بودن و چگونه زيستن را به ملتها مي‌آموزد. فرهنگ هر ملت، حاكي از گذشته افراد و ترسيم‌كنندة حال و آينده آنها و مشعلي فروزان براي تبيين اصالت يك ملت است. در هميشة تاريخ زورمندان و زراندوزان عالم براي سلطه و استعمار و استثمار ملتها از ابزارهاي گوناگون بهره گرفته‌اند، كه جنگ و خونريزي از جلمة آنهاست. اما پس از قرنها خونريزي و جنايت به اين نتيجه رسيدند كه جنگ و روش نظامي، روشي ماندگار و پايدار نبوده و پيروزي در آن را نيز نمي‌توان تضمين كرد. از اينرو در يك طرح جديد، شيوه استكباري و استعماري خويش را تغيير دادند و اين بار، با جنگ فرهنگي و استحالة فرهنگ خودي به مصاف ملتهاي محروم و ستم كشيده آمده‌اند و با نفوذ در فرهنگ ملتها و با ترفندي مرموز و حساب شده، فرهنگ اصيل ملّتي را به تصرف معيارها و هنجارهاي ننگين خويش در آوردند و بدين ترتيب ملتي را به خواري و زبوني كشاندند.
تهاجم فرهنگي در ايران سابقة طولاني دارد اما وجه آشكار و فراگير آن از دوران «رضا خان» آغاز شد. او كه از فهم معادلات سياسي و سياستگذاري اجتماعي ـ فرهنگي عاجز بود در سفر به تركيه به شدت شيفته اقدامات «آتاترك» و انديشه‌هاي غربزدة او شد به گونه‌اي كه پس از بازگشت به ايران تمام تلاش خود را براي اجراي طرحهايي نظير اقدامات «آتاترك» بكار گرفت و براي استحالة فرهنگي ـ ارزشي ايران، دست به هر جنايتي زد كه مي‌توان «كشف حجاب» مقابله با علماء و روحانيت، حذف تعليمات ديني از نظام آموزشي، تغيير لباس ملّي، سركوب عزاداري، ترويج فساد و بي‌بند و باري و ...» را از مهم‌ترين جنايات وي برشمرد.
كساني كه رضاخان را به حكومت رسانده بودند پس از ناكار‌آمدي و پايان تاريخ مصرف وي، او را بركنار كرده و پسرش «محمدرضا» را برجاي او نشاندند. محمدرضا در نشر فرهنگ ابتذال و تقليد كوركورانه از غرب، روي پدر را سفيد كرده بود و همه تلاش‌ خويش را براي سركوب فرهنگ اسلامي و ترويج فرهنگ استعماري بكار بسته بود. اين وضعيت همواره مورد اعتراض علماء و روحانيت بود تا اينكه بالاخره با انقلاب اسلامي ايران بدست الهي امام خميني(ره) همة تلاشهاي آنان را برباد داد.
پس از پيروزي انقلاب، دشمنان زخم خورده و زبون اين ملّت تمام تلاش خود را براي سرنگوني نظام اسلامي ايران بكار بستند و با تبليغات مسموم و تحريم اقتصادي و بالاخره جنگ تمام عيار هشت ساله سعي در خشكاندن نهال نوپاي انقلاب داشتند. اما با هوشياري امام و ملت غيور ايران، هيچ يك از اين نقشه‌ها كارساز نيفتاد. تا اينكه دشمنان در طرحي نو و از طريق تهاجم فرهنگي به مصاف ملت انقلابي و متدين ايران آمدند. و با كمال تأسف دشمنان در اين مصاف تا حدودي به مقاصد ننگين خويش دست يافتند.
بنابراين مسأله تهاجم فرهنگي را بايد جدي تلقي كرد و با شناخت همه جانبه و عميق آن، به رويارويي و مبارزه اصولي با آن پرداخت. در اين بين همه ملت‌ مسئولند اما مسئوليت عالمان ديني، انديشمندان اسلامي و مسئولين و كارگزاران بسيار سنگين است.
با اين مقدمة نسبتاً طولاني، اينك به برخي از راه‌هاي مبارزه با تهاجم فرهنگي اشاره مي‌نماييم،‌ اميد است با شناخت دقيق اين پديدة شوم و خطرناك به پيروزي نهايي دست يابيم:
1 . تقويت بينش ديني و سياسي جامعه:
يكي از راه‌هاي مبارزه با تهاجم فرهنگي و در امان ماندن از آن، تقويت بينش ديني و سياسي جامعه است. ارتقاء بينش ديني و سياسي جامعه از حساس‌ترين اعمالي است كه همه آحاد جامعه موظف به آن هستند و رهبران ديني، عالمان و انديشمندان و متصديان امور فرهنگي و سياسي جامعه، وظيفه سنگين‌تري نسبت به ديگران دارند.
اگر سطح آگاهي ديني و سياسي جامعه ارتقاء يابد، و جامعه به بلوغ فكري دست پيدا كند، و فارغ از هر گونه هياهو و تبليغات، خوب و بد را دريابد. هرگز تسليم بيگانه نخواهد شد. در طول تاريخ، آنچه كه موجب فائق آمدن دشمنان بر ملّتي مي‌شد، سوء استفاده دشمنان از عدم آگاهي صحيح تودة مردم بوده است. اما اين كه چه عواملي باعث عدم آگاهي مردم مي‌شوند، مي‌توان به امور زير اشاره كرد:
ـ سستي و بي‌تفاوتي انديشمندان جامعه.
ـ قرائت‌هاي مختلف از دين و ايجاد شك و ترديد در بين مردم.
ـ عدم حمايت مردم از رهبران راستين و دلسوز و بي‌تفاوتي نسبت به هشدارهاي آنان.
ـ دنيازدگي روشنفكران و مؤثران در جامعه.
ـ تبليغات عوام فريبانه و مسموم دشمنان و نيز استفاده از تمام امكانات.
ـ تخريب چهره‌هاي برجستة ديني و سياسي و ...
بنابراين آنچه كه امروز و در شرايط حساس فعلي، مسئولين و متصديان فرهنگي ـ سياسي جامعه بايد به آن توجه نمايند؛ درك همين نكته مهم است كه براي مقابله با فرهنگ مبتذل غربي، بينش ديني و سياسي مردم و در رأس همه،جوانان عزيز را ارتقاء بخشند و به تربيت صحيح و ديني اين نسل ارزشمند بپردازند.
اگر جامعة اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ به بلوغ فكري مي‌رسيد و از نظر ديني و سياسي به حد مطلوب دست مي‌يافت و اگر انديشمندان جامعه و تحليل‌گران فرهنگي ـ سياسي، به تحليل درست و واقعي از اوضاع و احوال حكومت و مسائل روز مي‌پرداختند و اگر آتش خانمانسوز دنيازدگي دامن خواص را در كام خويش نمي‌گرفت و اگر مردم به جاي تسليم در برابر تبليغات دشمنان، به فرمان رهبر خود گوش فرا مي‌دادند و در صحنه‌هاي نبرد، پشت به دشمن نمي‌كردند و يا تسليم نمي‌شدند؛ قطعاً انسانهاي پليدي چون معاويه، يزيد و ... زمام حكومت را در دست نمي‌گرفتند و آن همه بدبختي و ننگ و عار را به نام اسلام انجام نمي‌دادند.
بنابراين مسئوليت آگاهي بخشي به آحاد جامعه و بويژه جوانان وظيفه‌اي همگاني است و البته وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان صدا و سيما، سازمان تبليغات اسلامي، ائمه جمعه و جماعات، روحانيت . .. مسئوليت سنگين‌تري بر عهده خواهند داشت.
2 . معرفي الگوهاي مناسب:
يكي از راه‌هاي مبارزه با تهاجم فرهنگي و در امان ماندن از اين تهاجم همه جانبه، داشتن الگوهاي مناسب است.‌ تا انسان با اقتداء به آنها بتواند به سرمنزل مقصود دست يابد و در اين مصاف زندگي پيروز ميدان شود.
انسان موجودي است كه داراي بعد فردي و اجتماعي است. از اين رو اگر بخواهد در اين دو بعد داراي رفتاري شايسته باشد، نيازمند الگويي است كه از او سرمشق بگيرد. بنابراين جامعة ديني بايد الگوهاي مناسب را معرفي نمايد تا افراد در دام‌هايي كه برايشان گسترده شده است گرفتار نگردند. لذا اسلام دستورات ويژه‌اي در باب آيين دوست‌يابي و دوستي دارد. اين همه تأكيدات اسلام براي آن است كه نياز روحي انسان به بهترين شكل تأمين شود. لذا انسان با داشتن دوستان صميمي، هم تنها و بي‌ياور نمي‌ماند و هم از نظر روحي و عاطفي با مشكلات جدي مواجه نمي‌شود. طبيعي است كه از آثار دوستي اين است كه انسان از رفتار دوستش الگو مي‌گيرد و همان شيوه در رفتار و كردار او نيز اثرمي‌گذارد. قرآن كريم داستان دو دوستي را بيان مي‌كند كه يكي از آنان موجب گمراهي طرف مقابل شده است: «يوم يعضّ الظالم علي يديه يقول ياليتني اتخذت مع الرسول سبيلاً. يا ويلتي ليتني لم اتخذ فلاناً خليلاً لقد اضلّني عن الذكر بعد اذ جائني و كان الشيطان للإنسان خذولاً» فرقان / 30 ـ 27 به خاطر بياور روزي را كه ظالم دستان خويش را از شدت حسرت به دندان مي‌گزد و مي‌گويد اي كاش با رسول خدا راهي برگزيده بودم. اي واي بر من! كاش فلاني (دوست گمراه)‌را دوست خود انتخاب نكرده بودم. او مرا از ياد حق گمراه ساخت، بعد از آنكه آگاهي به سراغ من آمده بود. و شيطان هميشه خواركنندة انسان است بنابراين همان‌گونه كه الگوي خوب انسان را به كمال رسانده و از سرچشمه زلال معرفت و هدايت، جرعه‌هاي نجات‌بخش را به انسان چشانده و سيراب مي‌كند، دوست بد و الگوي نامناسب، لجوج و گمراه نيز انسان را در مرداب گناه و آلودگي گرفتار مي‌نمايد. دشمنان دين براي متأثر ساختن نوجوانان و جوانان، كساني را كه هيچ صلاحيت اخلاقي ندارند به عنوان الگو معرفي مي‌كنند تا بدينوسيله نوجوانان و جوانان عزيز ما را از فرهنگ اصيل اسلامي ـ ايراني دور نمايند. بنابراين بايد هوشيار بود و در انتخاب دوست و الگوي مناسب همت گماشت و ويژگي‌هاي ديني و مذهبي و آگاهي‌ صحيح را معيار دوستي قرار داد.
3 . برطرف ساختن نيازهاي طبيعي انسان از راه مشروع:
يكي ديگر از راه‌هاي مبارزه با تهاجم فرهنگي و در امان ماندن از آن، برطرف ساختن نيازهاي طبيعي انسان از راه مشروع است، همانگونه كه مي‌دانيد انسان موجودي است آميخته با انواع تمايلات و خواسته‌ها. و اگر به اين تمايلات پاسخ مناسب و مشروع داده نشود، براي انسان غير از تباهي و انحطاط چيز ديگري در پي نخواهد داشت. غريزة جنسي نيرومندترين و سركش‌ترين غرائز انسان است به طوري كه به تنهايي با ديگر غرائز برابري مي‌كند و همان‌طور كه كنترل آن از راه ازدواج صحيح، نيمي از دين را حفظ مي‌كند،‌ انحراف اين غريزه نيز دين و ايمان انسان را تباه مي‌نمايد. بنابراين تنها راه برخورد منطقي و عاقلانه با اين غريزه، ازدواج «بهنگام» است. زيرا زن و مرد مكمل يكديگرند... هنّ لباس لكم و انتم لباس لهن... «بقره / 187 زنان لباس مردان و مردان لباس زنان هستند. يعني همان‌گونه كه لباس عيوب انسان را مي‌پوشاند همسران نيز عيوب همديگر را مي‌پوشانند و راز پوش يكديگرند و جلوي طغيان غريزة جنسي همديگر را مي‌گيرند. همان‌گونه كه لباس، انسان را از سرما و گرما و از برخورد مستقيم با اشياء حفظ مي‌كند همسران نيز همديگر را از تيرهاي مسموم دشمنان و گناه حفظ مي‌نمايند. و از همين روست كه اسلام تأكيد فراواني به ازدواج بهنگام مي‌نمايد.
4 . دفاع از ارزشهاي ديني و احياي عزت نفس و غيرت ديني: دشمنان دين همواره سعي دارند ارزشهاي ديني را واژگون جلوه دهند و بدين جهت عزت نفس و غيرت ديني جامعه را نابود سازند بنابراين يكي ديگر از راه‌هاي مبارزه، دفاع از ارزشهاي ديني و احياي عزت نفس و غيرت ديني است.
5 . احياء و توسعه امر به معروف و نهي از منكر: يكي ديگر از راه‌هاي مبارزه و مصون ماندن از تهاجم فرهنگي احياي امر به معروف و نهي از منكر است. و اين نظارت همگاني بايد در جامعه نهادينه شود و اين فريضه مهم از زير خروارها گرد و غبار بيرون بيايد.
6 . استقامت در راه دين: از ديگر راه‌هاي مبارزه با تهاجم فرهنگي، استقامت در راه دين و نهراسيدن از دشمنان و صبر و استقامت ورزيدن در راه حق است.
امام علي ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد: «أما والله ان كنت لفي ساقتها حتي تولّت بحذا فيرها، ما عجزت و لا جبنت، و انّ مسيري هذا لمثلها، فلأ نقبنّ الباطل حتي يخرج الحقّ من جنبه» نهج‌البلاغه خطبه 33، به خدا سوگند! من از پيشتازان لشكر اسلام بودم تا آنجا كه صفوف كفر و شرك تار و مار شد، هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم، هم اكنون نيز همان راه را مي‌روم،‌پردة باطل را مي‌شكافم تا حق را از پهلوي آن بيرون آورم.
بنابراين استقامت همراه با بصيرت در راه حق و آرمان‌خواهي، نيروهاي ارزشي و بخصوص نوجوانان و جوانان مي‌تواند توطئه تهاجم فرهنگي را خنثي ساخته و پيروزي و سرافرازي را به ارمغان آورد
«به اميد آن روز»
منابع براي مطالعه:
1 . تهاجم فرهنگي، آيت الله مصباح يزدي.
2 . فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، دكتر حداد عادل.
3 .تهاجم فرهنگي، سيد مرتضي حسيني اصفهاني.
4 . تهاجم فرهنگي و راههاي مبارزه با آن، انجمن اولياء‌ و مربيان.
امام صادق (ع)فرمود:
إنّ المؤمن اشدّ من زبر الحديد، ان الحديد اذا دخل النار لان، و إن المؤمن لوقتل و نشر ثم قتل و نشر لم يتغيّر قلبه» احمد بن محمد بن خالد البرقي، المحاسن، ج 1، ص 251.
مؤمن محكمتر و سخت‌تر از قطعه‌هاي آهن است. زيرا آهن سخت‌ اگر حرارت ببيند نرم مي‌شود و بدرستي كه مؤمن اگر كشته شود و سپس زنده گردد و بار ديگر به قتل برسد و زنده شود قلب او و عقيدة او تغيير نخواهد كرد.
( اندیشه قم )